رساله مناسك حج آيت الله محمد حسيني شيرازي (طبع جديد)

مشخصات كتاب

سرشناسه : حسيني شيرازي، محمد

عنوان و نام پديدآور : رساله مناسك حج/ مطابق با فتواي محمدحسيني شيرازي

مشخصات نشر : اصفهان: خوشنواز، 1421 = 1379.

مشخصات ظاهري : ص 256

شابك : 964-7293-09-75000ريال

موضوع : حج -- رساله عمليه

موضوع : فقه جعفري -- رساله عمليه

موضوع : حج

رده بندي كنگره : BP188/8/ح55ر5 1379

رده بندي ديويي : 297/357

شماره كتابشناسي ملي : م 79-22286

وجوب حج

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين والصلاة و السلام على محمد و آله الطاهرين واللّعن على أعدائهم أجمعين.

مسأله: حج يكى از مهمترين اركان دين است، زراره به روايت صحيح از امام باقر (ع) نقل كرده كه حضرت فرمودند: (بني الإسلام على خمس: على الصلاة والزكاة والحج والصوم والولاية) يعنى اسلام پنج ركن اساسى دارد: نماز، زكاة، حج، روزه و ولايت ائمّه معصومين (عليهم السلام).

مسأله: وجوب حج از ضروريّات دين اسلام مى باشد، و كسى كه وجوب حج را انكار كند با التفات به ضرورى بودن آن و بدون اينكه شبهه اى برايش پيش آمده باشد كافر است، و ترك حج يا سبك شمردن آن به منزله كفر است.

مسأله: ترك حج بدون انكار، و تأخيرش براى كسى كه مستطيع باشد بدون عذر شرعى از گناهان كبيره است، بطورى كه در بعضى از روايات آمده: چنين كسى به دين يهود يا نصارى خواهد مرد گرچه ظاهراً با مرده او برخورد اسلامى مى شود.

مسأله: حج در تمام عمر يك بار (بالاصالة) بر فرد مستطيع واجب مى شود كه (حَجة الاسلام) نام دارد، گرچه ممكن است به جهت عوارضى مانند نذر و عهد و قسم و بطلان حج انجام شده و مانند اينها چندين بار واجب گردد و غير از حج واجب، حج مستحب مى باشد.

مسأله: وجوب حج

با پيدايش شرايطش فورى است، يعنى بايد در سال اوّل استطاعت انجام شود، و اگر در سال اوّل عمداً و يا به جهت عذرى ترك شد بايد در سال دوّم، و در صورت ترك در سالهاى بعد انجام گردد.

مسأله: بر شخص مستطيع لازم است در اوّلين فرصت مقدّمات سفر حج را- هرچند طولانى باشد- آماده نمايد، و اگر براى سفر كاروانهاى متعدّدى باشد بايد كاروانى را كه مورد اطمينان براى رسيدن به حج است انتخاب نمايد، و در صورت اطمينان به همه آنها رفتن با اوّلين كاروان لزومى ندارد، و جايز است با

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 2

كاروانهاى بعدى سفر كند، و در اين صورت اگر باكاروانهاى بعدى رفت واتّفاقاً به حج نرسيد و دوباره هم استطاعت پيدا نكرد گناه نكرده وحج هم مستقر نمى شود يعنى بر ذمّه او باقى نيست.

مسأله: اگر با كاروانهاى بعدى اطمينان به درك حج نداشت و درعين حال با همانها سفر كرد چنانچه به حج رسيد معصيت نكرده و حج نيز صحيح است، و اگر به حج نرسيد گناه كرده و حج نيز استقرار پيدا مى كند يعنى بر ذمّه اش باقى مى ماند و بايد بعداً انجام دهد.

شرايط وجوب حجةالاسلام

مسأله: وجوب حج داراى شرايطى است: 1- بلوغ. 2- عقل. 3- آزادى. 4- استطاعت.

مسأله: شرط اوّل: بلوغ است، پس بر بچّه نابالغ- هرچند نزديك به بلوغ باشد- حج واجب نيست.

مسأله: مستحب است طفل مميّز حج نمايد، و در صحّت آن اذن ولىّ مانند پدر معتبر است، و اگر بقيّه شرايط وجوب حج را دارا باشد جز بلوغ، حجّش صحيح ولى مجزى از (حجةالاسلام) نخواهد بود.

مسأله: هرگاه نابالغ به حج رفت و قبل

از احرام بالغ شد و نيز مستطيع بود حجّش صحيح و (حجةالاسلام) مى باشد.

مسأله: هرگاه به عقيده اينكه بالغ نشده حج استحبابى انجام داد و بعد معلوم شد كه بالغ بوده حجّش صحيح و مجزى از (حجةالاسلام) مى باشد، مگر اينكه حج را با قيد استحبابى انجام داده بطورى كه اگر متوجّه مى شد واجب است انجام نمى داد و اين فرض بسيار نادر است.

مسأله: ولىّ طفل غير مميّز خواه پسر باشد يا دختر مستحب است او را محرم نمايد، به اين معنى كه لباسهاى احرام را به او پوشانده، و او را به تلبيه گفتن وادارد، اگر قابل تلقين باشد به اين معنى كه طفل بتواند هرچه را به او بگويند بگويد، و اگر قابل نباشد ولىّ نيّت نيابت از طرف طفل نموده و تلبيه بگويد، و باز دارد او را از آنچه بر محرم حرام است، و او را به انجام آنچه از اعمال حج قدرت دارد وادارد و آنچه را كه نمى تواند، خود به نيابت او انجام دهد، و او را دور خانه خدا طواف داده و بين صفا و مروه سعى دهد، و در عرفات و مشعر وقوفش دهد و وادار كند رمى جمرات را شخصا انجام دهد در صورت امكان، و همچنين است نماز طواف و تراشيدن سر و بقيّه اعمال حج.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 3

مسأله: نفقه عادلانه حجّ بچّه (حتّى آنچه كه ما زاد بر نفقه عادى او در وطن است) از مال خود بچّه مى باشد، مگر اينكه موجب فقرش شود كه جايز نيست.

مسأله: پول قربانى بچّه از مال خود اوست و اگر مالى نداشت ولىّ بايد از مال خودش از

طرف او قربانى را انجام دهد.

مسأله: كفاره شكار بچه از مال ولىّ است اگر پدر باشد، و اگر ولىّ غير پدر باشد از مال خود بچّه است، اما كفّارات ديگر (غير از كفاره شكار) از مال خود بچّه است چه ولىّ پدر باشد و چه غيرش.

مسأله: در صورتى كه كفاره از مال بچّه باشد اگر ولىّ كفّاره را از مال او پرداخت، وظيفه انجام شده، و اگر ولىّ نپرداخت بر ذمّه بچّه باقى است و بايد بعد از بلوغ بپردازد.

عقل

مسأله: شرط دوّم: وجوب حج عقل است. پس بر ديوانه هرچند ادوارى باشد (يعنى گاه بيگاه) حج واجب نيست، بلى اگر مستطيع بود و قدرت انجام بيشتر اعمال حج، از جمله اركان حجّ را، در حال عقل داشت حج بر او واجب مى شود، و شخص بى هوش در حكم ديوانه است.

آزادى

مسأله: شرط سوّم: آزادى است، پس بر مملوك غلام و كنيز زرخريد حج واجب نيست، هرچند مستطيع و مأذون از طرف مولايش باشد، البتّه با اذن مولى مى تواند حج مستحبى انجام دهد و صحيح خواهد بود امّا از (حجّة الاسلام) كفايت نمى كند، و اگر بعد از آزادى مستطيع شود واجب است (حجةالاسلام) را انجام دهد.

استطاعت

اشاره

مسأله: شرط چهارم: استطاعت است و در آن پنج امر لازم مى باشد: 1- قدرت بدنى، 2- نبودن مانع در راه، 3- سعه وقت، 4- زاد و راحله، 5- رجوع به كفايت.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 4

1- قدرت بدنى

مسأله: امر اوّل: قدرت بدنى براى انجام اعمال حج داشته باشد، پس كسى كه به علّت بيمارى يا پيرى يا نقص عضو و مانند اينها نتواند اعمال حج را بجا آورد حجّ شخصاً بر او واجب نيست. امّا اگر بقيّه شرايط استطاعت را داشته باشد جز استطاعت بدنى، واجب است از طرف خود نايب بگيرد كه حج را انجام دهد.

2- نبودن مانع در راه

مسأله: امر دوّم: مانعى در راه نباشد، به اين معنى كه منع دولتى و خطر جانى و مالى و ناموسى در رفت و برگشت و اقامت در آنجا نباشد. و نيز موانع شرعى ديگرى مثل ترك واجب اهم از حج، نظير وجوب جهاد عينى، يا ارتكاب گناهى كه مفسده اش از مصلحت حج شرعاً بيشتر است نباشد، بنا بر اين اگر در سفرش مال زيادى داشته باشد كه رفتن به حج موجب تلف آن مال مى شود، حج واجب نخواهد بود.

3- سعه وقت

مسأله: امر سوّم: سعه وقت است، به اين معنى كه وقت براى رفتن به مكه معطّمه و بجا آوردن اعمال واجب در آنجا كافى باشد، بنا بر اين اگر تحصيل مال وقتى شد كه زمان، رساى رفتن مكّه معظّمه و انجام اعمال حج نيست، يا وقت هست ولى با مشقّت زيادى كه نوعاً تحمل نمى شود، حج واجب نخواهد بود.

4- زاد و راحله

مسأله: امر چهارم: داشتن زاد و راحله است.

و معنى (زاد) داشتن مايحتاج روزمره انسان است از خوردنى و آشاميدنى و مسكن و امثالش، يا پولى كه بتواند در موقع نياز آنها را تهيّه كند.

و معنى (راحله) داشتن وسيله ذهاب و اياب است ولو در شرايط فعلى بليط هواپيما يا ماشين يا كشتى باشد.

مسأله: زاد و راحله بايد مناسب با موقعيّت شخص باشد. و چنانچه براى كسى بدون مشقّت و حرج پياده روى ممكن باشد داشتن راحله لازم نيست.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 5

مسأله: ملاك و ميزان در زاد و راحله وجود فعلى آنها است و بركسى كه مى تواند آنها را با كار و كاسبى در مسير راه تأمين نمايد حج واجب نيست.

مسأله: استطاعتى كه در وجوب حج معتبر است، استطاعت از مكان فعلى مكلّف است كه فعلًا در آنجا است نه از وطنش، پس هرگاه مكلّف مثلًا براى تجارت يا غير آن به مدينه منوّره و يا جدّه رفت و مصادف با موسم حج شد و از آنجا هزينه حج را داشت (گرچه با اين هزينه از وطن مستطيع نمى شد) حج بر او واجب است اگر بقيّه شرايط را دارا باشد.

مسأله: اگر هزينه سفر حج منحصر باشد به فروش ملكى به كمتر از نرخ متعارف

آن و اين فروش حرجى نباشد، واجب است آن را بفروشد و به حج برود، و اگر حرجى باشد حج واجب نيست.

مسأله: اگر موقّتاً هزينه و مخارج حج بالا برود مثل اينكه كرايه و امثالش براى خصوص اين سال زياد شده و براى سالهاى بعد به قيمت عادى بر مى گردد و مكلّف قدرت بر پرداخت زيادى آن- بدون اجحاف- را داشته باشد، تأخير جايز نيست و بايد همان سال به حج برود.

مسأله: در استطاعت، داشتن هزينه رفت مسلّما معتبر است و امّا هزينه برگشت به وطن وقتى معتبر است كه مكلّف بخواهد به وطن باز گردد، و امّا اگر زندگى در مكّه با زندگى در وطن يا جاى ديگر برايش يكسان باشد و مشقّتى نداشته باشد و بخواهد در مكّه بماند، داشتن هزينه بازگشت در استطاعت شرط نيست، و تنها با داشتن هزينه رفت استطاعت حاصل است، و حج واجب خواهد بود. و همين ملاك در بازگشت به جاى ديگر غير از وطن نيز جريان دارد، يعنى اگر بخواهد در شهر ديگرى زندگى كند هزينه بازگشت به آنجا شرط است. و همچنين داشتن هزينه مدّت اقامت در مكّه نيز در استطاعت شرط است.

5- رجوع به كفايت

مسأله: امر پنجم از امورى كه براى حصول استطاعت لازم است: رجوع به كفايت مى باشد، يعنى مكلّف پس از بازگشت از حج بتواند خود و عائله اش را اداره نمايد به وسيله كاسبى يا زراعت يا غير آن، و دچار تهيدستى و فقر نشود، پس اگر مكلّف پولى دارد كه سرمايه كسب اوست و اگر آن مبلغ را صرف حج نمايد از كاسبى مى ماند و راه ديگرى هم براى تأمين زندگى مناسب شأن

خود ندارد حج بر او واجب نيست.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 6

مسأله: فروختن چيزهاى ضرورى زندگى و آنچه كه مورد احتياج انسان است، لازم نيست، مانند منزل مناسب شأن و لباسهايى كه براى زينت و آبرو دارد و اثاث منزل و ابزار كار كه براى زندگى به آنها محتاج است و همچنين كتاب نسبت به اهل علم كه براى تحصيلاتش لازم است و مانند اينها.

مسأله: اگر لوازم ذكر شده بيش از مقدار حاجت باشد و مقدار اضافه، هزينه حج را تأمين كند فروشش براى صرف در راه حج واجب است، مثلًا شخصى دو منزل دارد و يكى اضافه بر نياز زندگى او است واجب است يكى را فروخته و به حج برود.

مسأله: اگر يكى از لوازم مورد نياز انسان از مصرف خارج شد، مثل طلا آلات و جواهرات براى خانمى كه تا جوان بوده نياز و مصرف داشته و در سنّ پيرى از آنها استفاده نمى كند و به آنها خود را تزيين نمى نمايد چنانچه شأن او نباشد و اگر آنها را بفروشد هزينه حج را تأمين مى نمايد واجب است بفروشد و حج انجام دهد.

مسأله: اگر انسان منزل ملكى داشته باشد، و منزل غير ملكى نيز در اختيار او است كه مى تواند بدون ناراحتى و مشقّت در آن زندگى كند، مانند منزل وقفى كه منطبق بر او باشد، واجب نيست منزل ملكى خود را كه هزينه حج را تأمين مى نمايد فروخته و به حج برود، مگر در صورتى كه در منزل وقفى سكونت دارد و عرفاً منزل ملكى محل حاجتش نباشد. و اين حكم در بقيّه لوازم ملكى و غير ملكى جريان دارد، مثلا اهل

علمى كه كتابهاى ملكى دارد و كتابهاى موقوفه اى هم در اختيار او است.

مسأله: اگر كسى مقدارى پول دارد و براى هزينه حج كافى مى باشد، امّا ازدواج نكرده و يا منزل مسكونى و يا ساير وسائل زندگى ندارد، وجوب حج مقدّم است مگر اينكه ترك ازدواج و ترك خريد وسايل زندگى برايش حرجى بوده و مشقت زيادى داشته باشد كه معمولًا مردم تحمل آن را نمى كنند، در اين صورت حج واجب نخواهد بود.

مسأله: هرگاه انسان هزينه حج را در دست ندارد، ولى از كسى طلبى دارد كه براى هزينه حج كافيست، و وقت آن رسيده و بدهكار نيز خوش حساب است و چنانچه مطالبه شود مى پردازد، واجب است مطالبه نمايد و در حج مصرف كند.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 7

مسأله: اگر بدهكار بد حساب است و بدهى را پرداخت نمى كند امّا به وسيله رجوع به شخص ديگرى مى توان طلب را وصول كرد واجب است مراجعه به آن شخص نموده و طلب خود را دريافت و صرف در حج نمايد.

مسأله: اگر بدهكار منكر بدهى است واجب است با مراجعه به دادگاه- ولو دادگاه جور- اثبات طلب كند و آن را بگيرد و در حج مصرف نمايد.

مسأله: اگر طلب مدّت دارد و وقت آن نرسيده ولى بدهكار به خاطر حج آمادگى پرداخت آن را دارد، مطالبه اش و صرف در حج واجب است على الأحوط. و امّا اگر بدهكار بيپول، يا بدحساب باشد و اجبارش به وسيله ديگرى ممكن نباشد، و يا طلب مدّت دار است و بدهكار پيش از مدّت پرداخت نمى كند، و يا منكر بدهى است و اثباتش در دادگاه حرجى است، در تمام اين موارد حج

واجب نيست.

مسأله: بر كسى كه بر اثر حج تمام دارائى خود را مصرف مى كند تا فقير شود حج واجب نيست، حتّى اگر از موقوفه بر فقرا بتواند زندگى خود را اداره نمايد.

مسأله: بر مستطيع لازم نيست كه حتما با پول خودش به حج برود، پس هرگاه با پول غير يا پول گدايى و امثال آن به حج برود واجب انجام شده است. اما اگر با مال غير كه حرام است حج را انجام داد و لباس احرام و لباس طواف و لباس سعى از مال حلال بود حج صحيح است، اگر چه نسبت به مصرف مال حرام معصيت كرده، امّا اگر يكى از آن لباسها حرام باشد معصيت نموده و حج نيز باطل است.

احكام استطاعت

اشاره

مسأله: تحصيل استطاعت به كسب يا غير آن واجب نيست، بنا بر اين اگر مالى به انسان هديه شود كه معادل هزينه حج باشد قبول آن لازم نيست.

مسأله: اگر كسى از انسان بخواهد خود را براى خدمتى اجير كند كه با اجرتش مستطيع خواهد شد قبولش واجب نيست، هرچند آن خدمت لايق به شأن او باشد.

مسأله: اگر كسى خود را در راه حج به اجرتى كه معادل هزينه حج است اجير نمود و با آن اجرت مستطيع شد، چنانچه در تمام مسير حتّى در عرفات و مشعر و منى همراه با حجّاج بود و كارش منافات با اعمال حجّش نداشت، حج در همان سال بر او واجب مى گردد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 8

مسأله: اگر در حج اجير شود و كارش منافات با اعمال حج داشته باشد مثل اينكه اجير شده براى محافظت از اموال كاروان، و مدت وقوف در عرفات

و مشعر بايد براى حفظ اثاث حجّاج در شهر مكّه معظّمه بماند، در آن سال مستطيع نيست و حج بر او واجب نخواهد بود، و لازم نيست پول را تا سال ديگر نگه دارد.

مسأله: اگر كسى براى اعمال حج از طرف ديگرى نايب شد به اجرتى كه براى خود اجير نيز استطاعت آور بود مثلًا هزينه حج صد هزار تومان است و او اجير شد به دويست هزار تومان يعنى با آن اجرت مى تواند دو حج انجام بدهد چنانچه طرف اجازه ندهد كه حج نيابى را در سال بعد بجا آورد، بايد امسال حج نيابى را بجا آورد و باقيمانده را لازم نيست حفظ كند تا در سال بعد حج خودش را انجام بدهد، و اگراجازه بدهد واجب است امسال حج خود را انجام دهد و سال بعد حج نيابى را.

مسأله: هرگاه انسان هزينه حج را نداشته باشد امّا مى تواند با قرض هزينه حج را تأمين كند و قدرت دارد آن را بعد از حج از كاسبى يا همانند آن ادا كند، واجب نيست قرض نمايد، و حج بر او واجب نيست، بلكه حتّى اگر معادل هزينه حج را قرض كرد استطاعت شرعيّه پيدا نشده و حج بر او واجب نخواهد شد.

مسأله: اگر انسان هزينه حج را داشته باشد امّا بدهى دارد، بطورى كه اگر حج برود نمى تواند بدهى خود را ادا نمايد، و اگر بدهى خود را بدهد استطاعت بر حج ندارد، حج واجب نيست، چه قرض مدّت دار باشد يانه، چه قبل از بدهى اين هزينه را به دست آورده باشد و چه بعد.

مسأله: اگر به مقدار هزينه حج پول دارد و ضمناً

حقوق واجبه شرعيّه نيز بدهكار است- مانند خمس و زكات و كفّاره مالى- و اگر اين هزينه را مصرف حج نمايد توان اداء آن حقوق را نخواهد داشت و اگر حقوق را ادا نمايد به مقدار هزينه حج نخواهد داشت، در اين صورت حج واجب نيست، بلكه لازم است حقوق را ادا كند.

مسأله: اگر مقدارى مال دارد و نمى داند كه براى حج كافى هست يا نه، براى اينكه نمى داند هزينه حج چه قدر است، يا مقدار هزينه را مى داند امّا مقدار پول را نمى داند، واجب است تحقيق نمايد.

مسأله: چنانچه پولى داشته باشد كه در دسترسش نيست و در جاى ديگر است و پول ديگرى ندارد اگر نتواند در آن مال هرچند با وكالت به غير تصرّف كند حج بر او واجب نخواهد بود، و هر وقت تمكّن پيدا كند حج واجب مى شود.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 9

مسأله: هرگاه انسان ازنظر مالى مستطيع شد، امّا وقت حج نرسيده است لازم نيست اين تمكّن مالى را براى حج حفظ نمايد، بنا بر اين جايز است در آن مال طورى تصرّف كند كه از استطاعت خارج شود، مثلا به ديگرى ببخشد، مگر وقتى باشد كه قافله به طرف حج حركت مى كند.

مسأله: همانطور كه داشتن زاد و راحله و وسيله معاش و سوارى براى رفتن لازم است براى برگشتن اگر نياز به برگشت باشد و براى مدت توقف در مكه نيز لازم است، بنا بر اين اگر هزينه حج چه قبل از سفر و چه تا پايان سفر به هر شكلى از بين رفت معلوم مى شود كه استطاعت نداشته و حج واجب نبوده است.

مسأله: اگر پول انسان به

مقدار هزينه حج باشد ولى نمى دانست يا غفلت از وجوب حج داشت و بعد از توجه و علم، مال تلف شده بود، حج بر ذمه او استقرار پيدا نمى كند.

مسأله: حج مثل ساير واجبات بر كافر مستطيع واجب است، ولكن تا وقتى بر كفر خود باقى است نمى تواند حج صحيح انجام دهد، و اگر مسلمان شد و استطاعتش باقى بود حج بر او واجب بوده و مى تواند صحيحاً انجام دهد.

مسأله: اگر كافر قبل از اسلام استطاعتش از بين رفت سپس مسلمان شد حج بر او واجب نيست، و اگر در حال كفر مستطيع نبود و پس از مسلمان شدن استطاعت پيدا كرد حج بر او واجب است.

مسأله: حج بر مرتدّ (كسى كه مسلمان بوده واز اسلام برگشته) چه ملّى و چه فطرى باشد واجب است، امّا انجامش در حال ارتداد صحيح نخواهد بود و هرگاه توبه كرد و حج نمود صحيح است ولو مرتدّ فطرى باشد، بنا بر اقوى.

مسأله: چنانچه مسلمان غير شيعه حج انجام داد و بعداً شيعه شد در دو صورت احتياج به اعاده ندارد:

1- اگر حج را طبق مذهب خودش صحيح انجام داده باشد، حتى اگر طبق مذهب شيعه صحيح نباشد.

2- اگر حج، طبق مذهب شيعه صحيح باشد حتّى اگر طبق مذهب خودش باطل باشد و امّا اگر طبق مذهب خودش و مذهب شيعه هردو باطل باشد لازم است حج را اعاده نمايد.

مسأله: هرگاه حج بر كسى واجب شد و در بجا آوردنش اهمال و تأخير كرد تا استطاعش از بين رفت، واجب است حج را به هرترتيبى شده بجا آورد حتّى اگر به سختى باشد، و چنانچه قبل از حج بميرد واجب

است از ارث وى حج را قضا نمايند و چنانچه كسى تبرّعاً و بدون اجرت به جاى او حج نمايد صحيح و كافى خواهد بود.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 10

حج بذلى

مسأله: همانطورى كه انسان از مال خود مستطيع مى شود و حج بر او واجب مى گردد، اگر ديگرى نيز هزينه حج را به او بذل نمايد (مخارج را تكفّل كند) حج واجب خواهد شد، چه باذل (بخشنده) يكى باشد يا متعدّد، چه عين زاد و راحله را بذل نمايد و چه قيمت آن را، و چه به مدير كاروان بگويد او را به هزينه من به حج ببر، و يا به طريق ديگرى.

مسأله: اگر شخصى (مثلًا على) مالى را به مقدار هزينه حج وصيّت نمايد يا وقف كند يا نذر نمايد تا به شخصى (مثلًا حسن) بدهند كه با آن حج نمايد، هرگاه مال به او تسليم شد حج بر او (حسن) واجب مى شود، همانگونه كه قبول واجب است، و امّا اگر قيد نكرده بود كه با آن مال حج نمايد قبول واجب نيست، و چنانچه قبول نكرد حج نيز واجب نخواهد شد.

مسأله: رجوع به كفايت كه معنايش در امر پنجم بيان شد، در حج بذلى اگر انجام حج در وضع زندگى او اثرى نداشته باشد شرط نيست، و حج واجب مى شود حتى اگر بعد از بازگشت معاشش تأمين نباشد. و اگر عمل حج در زندگى بعدى او اثر دارد مثل اينكه كسب او كه تأمين كننده معاش ساليانه اوست منحصر به ايّام حج است و عمل حج او را از اين كسب باز داشته و موجب كمبود هزينه معاش ساليانه شده، در چنين صورتى

رجوع به كفايت حتّى در حج بذلى شرط است.

مسأله: اگر كسى به انسان مالى معادل هزينه حج هديه نمايد و نامى از حج نبرد قبول اين هبه واجب نيست و حج نيز واجب نمى شود. و چنانچه انسان به ميل خودش قبول كرد مستطيع مى شود و حج واجب مى گردد، امّا اگر مبلغ را به او داد به شرط اينكه حج نمايد و يا گفت: مخيّرى مى خواهى حج انجام بده يا نه، در اين صورت قبول هديه واجب است (مگر منّت و حرجى در بين باشد) و مستيطع بوده و حج واجب مى گردد.

مسأله: اگر انسان با بذل مستطيع شد و بدهكار نيز بود چنانچه حج مانع از پرداخت بدهى تا آخر بشود حج واجب نيست، چه بدهى مدّت دار باشد يا نباشد، و چه طلبكار مطالبه بكند يا نكند. و اگر حج تا آخر عمر مانع از پرداخت بدهى نيست ولى پرداخت آن به تأخير مى افتد و طلبكار نيز مطالبه مى نمايد چه بدهى

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 11

مدّت دار باشد و يا نباشد حج واجب نيست، امّا اگر حج موجب تأخير بدهى نشود و يا طلبكار راضى به تأخير باشد حج واجب خواهد بود.

مسأله: هرگاه براى عده اى مالى را در ميان بگذارند كه يكى از آنها به حج برود، چنانچه يكى پيش دستى نموده و مال را برداشت تكليف از ديگران ساقط مى شود و به آن يك نفر متوجّه مى گردد و چنانچه همه ترك كردند و پول را برنداشتند و حال آنكه قدرت داشتند، وجوب حج بر همه به نحو وجوب كفائى مستقر خواهد شد.

مسأله: با بذل تنها حجّى واجب مى شود كه وظيفه مبذول له

بوده در صورت استطاعتش و حج ديگرى بر او واجب نمى گردد، پس اگر وظيفه مبذول له حج تمتّع بود و حج قران يا افراد- كه معناى آن خواهد آمد- به او بذل شود، يا بالعكس يعنى كسى كه وظيفه اش حج قران يا افراد است اگر حجّ تمتّع به او بذل شود، قبولش واجب نيست.

مسأله: كسى كه (حجةالاسلام) بر ذمّه وى آمده يعنى مستيطع شده و حج نرفته تا اينكه بى پول و فقير شده، اگر به او بذل شود قبولش واجب است و همچنين كسى كه حج بر او به نذر و شبه آن واجب شده و تمكّن ندارد، واجب است بذل را قبول نمايد.

مسأله: هرگاه به كسى پولى بذل شود كه با آن حج انجام دهد و آن پول در بين راه تلف شود، وجوب حج از او ساقط مى شود. اما اگر متمكّن باشد كه سفر را ازمال خودش ادامه دهد و حج را بجا بياورد در صورتى كه بقيّه شرايط را دارا باشد بايد آن را ادامه دهد و حجّش واجب و مجزى از (حجّةالاسلام) خواهد بود.

مسأله: در حج بذلى پول قربانى به عهده باذل است (بخشنده مال) پس اگر پول قربانى را نداد حج واجب نيست مگر اينكه خود مبذول له قدرت پرداخت پول قربانى را داشته باشد كه در اين صورت حج واجب خواهد بود.

مسأله: حج بذلى يعنى حجّى كه انسان با پول ديگرى بجا مى آورد كفايت از (حجةالاسلام) مى كند، و اگر گيرنده بعداً خودش مستطيع شود حجّى بر او واجب نخواهد بود.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 12

مسأله: باذل (بخشنده مال) جايز است پيش از داخل شدن مبذول له در احرام

از بذل خود برگردد امّا ضامنِ هزينه اى است كه مبذول له متحمّل شده از رفتن تا بازگشت به وطن، ولى بعد از دخول در احرام احتياط واجب اين است كه باذل از بذلش بر نگردد.

مسأله: اگر باذل از بذل خود برگشت چنانچه گيرنده پول از مال خودش استطاعت دارد كه حج را تمام نمايد واجب است آن را تمام كرده و (حجة الاسلام) خواهد بود و اگر استطاعت ندارد وجوب حج ساقط مى شود.

مسأله: چنانچه مالى براى حج به انسان بذل شد و با آن حج انجام داد سپس معلوم شد كه آن مال غصبى بوده اين حج مجزى از (حجةالاسلام) نخواهد بود، و مالك آن مال براى گرفتن مالش حق دارد به هريك از دهنده و گيرنده مراجعه كند و پول خود را بگيرد، لكن اگر از گيرنده گرفت گيرنده مى تواند به دهنده مراجعه كند و عوض آنچه را داده بگيرد مگر اينكه ازاوّل خود گيرنده مى دانسته كه مال غصبى است.

مسأله: اگر مبذول له يكى از محرّمات احرام را كه موجب كفّاره است انجام داد كفاره اش به عهده خود او است.

مسأله: اگر كسى كه مستطيع نيست براى خود يا ديگرى تبرّعاً يا با اجاره حج انجام داد، اين حج براى خودش مجزى از (حجةالاسلام) نيست و هر وقت مستيطع شود بايد (حجةالاسلام) را بجا آورد.

مسأله: اگر كسى به اعتقاد اينكه مستيطع نيست به عنوان استحباب به حج رفت و قصد فرمان بردارى امر الهى را نمود و بعداً معلوم شد كه مستيطع بوده، حجّش مجزى از (حجةالاسلام) خواهد بود، ودوباره حج بر او واجب نيست، و امّا اگر قصد استحباب طورى بوده كه اگر مى دانست

واجب است انجام نمى داد (البتّه اين فرض خيلى نادر است) از (حجة الاسلام) كفايت نخواهد كرد و هر وقت مستطيع شود حج بر او واجب مى شود.

اذن شوهر

مسأله: در حجّ واجب اذن شوهر براى زن وقتى كه مستطيع شد رط نيست، و شوهر نمى تواند مانع از انجام (حجةالاسلام) بشود.

مسأله: در حجّ استحبابى اذن شوهر شرط است، و حقّ دارد زن را از رفتن به حج مستحب منع نمايد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 13

مسأله: زنى كه در عدّه طلاق رجعى است، شرعاً در حكم شوهردار مى باشد و همين حكم را دارد.

مسأله: همراه داشتن محرم در وجوب حج بر زن در صورت امنيّت جانى و ناموسى شرط نيست، و هرگاه بدون محرم امنيّت نداشت همراه بودن محرم حتى اگر با پرداخت اجرت باشد لازم است، و دراين صورت اگر زن هزينه اجرت را نداشت استطاعت ندارد و حج واجب نخواهد بود.

حج نذرى

مسأله: بلوغ، عقل، آزادى و ديگر شرايطى كه در احكام نذر بيان شده، در وجوب حج نذرى شرط مى باشد.

مسأله: كسى كه نذر كرده مثلًا همه ساله روز عرفه در كربلاى معلّى، حضرت سيّدالشهداء (ع) را زيارت نمايد و بعد از نذر مستيطع شد نذرش منحلّ شده و حج بر او واجب است. و همچنين است هر نذرى كه پيش ازاستطاعت نموده و مزاحم حج بشود، بعد از استطاعت نذر منحل مى شود و حج واجب مى گردد.

مسأله: شخص مستطيع در صورتى كه توانايى جسمى داشته باشد بايد شخصاً حج را انجام دهد و اگر كسى از طرف او تبرّعاً يا با اجرت و غيره حج نمايد كفايت نمى كند. اما در حج مستحبّى اگر ديگرى از طرف انسان حج انجام دهد اشكال ندارد.

نايب گرفتن

مسأله: در نايب شش شرط لازم است:

اوّل: بلوغ، پس نيابت نابالغ حتّى اگر مميّز باشد صحيح نيست.

دوّم: عقل، پس نيابت ديوانه صحيح نيست، چه ديوانه هميشگى باشد يا گهگاهى (ادوارى) اگر در حال ديوانگى نيابت نمايد.

سوّم: اسلام و ايمان، يعنى مسلمان و شيعه اثنا عشرى بوده و معتقد به امامت تمام ائمّه اطهار (عليهم السلام) باشد، پس نيابت غير شيعه صحيح نيست، حتى اگر حج را طبق مذهب شيعه انجام دهد.

چهارم: عدالت يا اطمينان به اينكه نايب عمل را صحيح انجام مى دهد.

پنجم: به احكام و افعال حج عالم باشد حتى اگر با راهنمائى عالمى در موقع انجام اعمال حج باشد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 14

ششم: حجة الاسلام بر گردن نايب نباشد.

مسأله: نيابت از بچّه نابالغ و مميّز و از ديوانه جايز است، بلكه در مورد ديوانه گهگاهى (ادوارى) اگر در حال افاقه و سلامتى

حج بر او واجب شده و مى توانسته انجام دهد اما انجام نداده بايد پس از مرگش براى او نايب بگيرند.

مسأله: يك جنس بودن منوب عنه و نايب لازم نيست، بنا بر اين نيابت زن از مرد و بالعكس جايز است.

مسأله: نيابت صرورة (يعنى كسى كه تاكنون حج نرفته) زن باشد يا مرد چند صورت دارد:

1- نيابت زن صرورة از مرد صرورة، بنا بر احوط جايز نيست.

2- نيابت مرد صرورة از زن صرورة جايز است بدون كراهت.

3- نيابت زن صرورة از مرد غير صرورة كراهت شديد دارد.

4- نيابت زن غير صرورة از مرد صرورة كراهت دارد.

مسأله: شرط است كه منوب عنه مسلمان باشد، پس نيابت ازكافر صحيح نيست. و همچنين منوب عنه بايد مرده باشد و يا اينكه توانائى جسمى براى انجام حج نداشته باشد، البتّه اين حكم در حج واجب است ولى در حجّ مستحبّى نيابت از زنده جايز است حتى اگر منوب عنه توانائى جسمى داشته باشد.

مسأله: شرط است در صحّت نيابت قصد كند منوب عنه را ولو اجمالًا، و واجب نيست بردن نامش، گرچه در جميع مواطن و مواقف مستحب است و قصد نيابت لازم است.

مسأله: همانطورى كه نيابت به اجاره صحيح است به جعاله و تبرّع و شرط ضمن عقد نيز صحيح است.

مسأله: اجير كردن شخصى كه در ترك بعضى از اعمال معذور است بنا بر احوط جايز نيست، بلكه همين شخص معذور اگر تبرّعاً براى ميّت حج انجام دهد فراغت ذمّه ميّت مشكل است.

مسأله: كسى كه حج بر ذمّه او مستقرّ شده و شخصا به علّت پيرى يا بيمارى يا مانع ديگرى نتواند حج را بجا آورد و يا حرج و

مشقّت داشته باشد، واجب است نايب بگيرد.

مسأله: كسى كه ثروتمند است و شخصاً بر انجام حج قدرت ندارد و يا حرج و مشقّت زياد دارد گرچه حج بر ذمّه او مستقر نشده، واجب است براى انجام حج نايب بگيرد.

مسأله: نايب گرفتن مانند حج شخصى بايد فورى انجام شود.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 15

مسأله: در صورتى كه نايب به حج برود، و عذر منوب عنه تا موقع مرگش باقى بماند، حج نايب كفايت مى نمايد، و چنانچه قبل از مردن، عذر برطرف شد واجب نيست شخصاً حج را انجام دهد، گرچه احوط انجام آن مى باشد.

مسأله: كسى كه شخصاً از انجام دادن حج معذور است و تمكن نايب گرفتن نيز ندارد، وجوب حج از او ساقط مى باشد، ولى اگر حج قبلًا بر ذمّه او مستقر بوده واجب است بعد از فوتش قضا شود. و اگر مى توانست نايب بگيرد و نايب نگرفت در صورتى كه حج بر او مستقر شده و مالى از او باقى مانده باشد قضاء واجب است.

مسأله: اگر گرفتن نايب واجب شد و نايب نگرفت اما شخصى تبرّعاً از طرف او حج انجام داد كفايت مى كند گرچه احتياط در گرفتن نايب است.

مسأله: نيابت از ميقات جايز است گرچه احتياط مستحب نيابت از شهر منوب عنه است.

مسأله: كسى كه حج بر ذمّه اش مستقر بوده اگر بعد از احرام و بعد از دخول در حرم بميرد كفايت از (حجةالاسلام) مى كند، و اگر پيش از احرام و دخول در حرم بميرد ظاهر اين است كه قضاى حج واجب مى باشد.

مسأله: هرگاه كسى كه (حجة الاسلام) بر ذمّه اش هست بميرد و وصيّت به حج نموده باشد، هزينه آن حج از

اصل تركه برداشته مى شود مگر اينكه مقيّد به ثلث كرده باشد در اين صورت اگر ثلث كافى بود از ثلث برداشته مى شود و بر بقيّه وصيّتهايش مقدّم است، و اگر ثلث كافى نبود باقيمانده را از اصل تركه بر مى دارند. و همچنين اگر اين شخص بدون وصيّت بميرد واجب است هزينه حج را از اصل تركه برداشته و براى او نايب بگيرند.

مسأله: كسى كه بميرد و (حجةالاسلام) بر ذمّه وى باشد و نزد شخصى وديعه و امانتى داشته باشد و اين شخص بداند يا ظنّ داشته باشد كه ورثه حج را انجام نخواهند داد حتّى اگر وديعه را به آنها بدهد، بر اين شخص لازم است براى ميّت نايب بگيرد تا ذمّه ميّت از حج فارغ شود، و چنانچه از آن وديعه مبلغى زياد بيايد آن را به ورثه بدهد. و فرقى نيست بين اينكه خود شخص از طرف ميّت حج را انجام دهد و يا كسى را اجير كند كه از طرف ميّت حج بجا بياورد. و اين حكم در اموال ديگر غير از وديعه مثل عاريه يا اجاره يا طلب و مانند آن جريان ندارد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 16

مسأله: كسى كه بميرد و (حجة الاسلام) بر ذمّه وى باشد و از طرفى مقروض بوده و خمس و زكات نيز بر او واجب باشد و ارث او براى تمام اينها كافى نباشد، اگر مالى كه خمس يا زكات به او تعلّق گرفته موجود باشد بايد خمس يا زكات را بپردازند و چنانچه خمس و زكات به ذمّه وى منتقل شده بين آنها مخيّر است ولى تقديم ساير بدهيها بر حج احوط است.

مسأله:

كسى كه مرده و (حجةالاسلام) بر ذمّه او بوده اگر ماترك او برابر با هزينه حج باشد ورثه پيش از گرفتن نايب حق تصرف در مال او را ندارند، و اگر ماترك بيشتر از هزينه حج باشد و ورثه تصميم گرفتن نايب را داشته باشند مى توانند در قسمتى از ماترك تصرّف نمايند، و در رابطه با ديون ديگر نيز چنين است.

مسأله: كسى كه فوت كرده و تركه وى به مقدار هزينه حج نيست و بدهكارى ندارد تركه او به وارث منتقل مى شود و بر آنها واجب نيست كمبود هزينه را از مال خودشان تكميل نمايند.

مسأله: كسى كه حج بر ذمه او بوده اگر فوت نمايد مى توانند براى او از نزديكترين ميقاتها به مكه مكرّمه نايب بگيرند و واجب نيست نايب از شهر وى گرفته شود بلى اگر ثروت زياد داشته باشد احوط استحبابى گرفتن نايب از شهر اوست، و بنابر احتياط زيادى اجرت ازاموال بالغين ورثه بايد داده شود نه صغار آنها.

مسأله: اگر كسى كه حج بر ذمه او بوده فوت نمايد، واجب است در همان سال فوتش نايب بگيرند و چنانچه امكان نايب گرفتن از ميقات در آن سال نبود واجب است از شهر وى نايب بگيرند و هزينه نايب از اصل تركه برداشته مى شود. و تأخير آن تا سال ديگر جايز نيست حتّى اگر يقين داشته باشند سال ديگر مى توانند از ميقات نايب بگيرند، البتّه اين حكم در صورتى است كه تفاوت هزينه نايب از بلد و ميقات كم باشد امّا اگر تفاوت زياد باشد با بودن وراث صغير و طلبكاران تأخير جايز است، اين تفصيل در وقتى است كه ميّت مال معيّنى

را براى نيابت وصيّت نكرده باشد.

مسأله: اگر بعضى از ورثه به وجوب (حجةالاسلام) بر ذمّه متوفّى اقرار كنند و بعضى انكار كنند، بر اقرار كنندگان لازم است به نسبت (سهم الإرث) خود از آنچه ميّت براى حج تعيين نموده پرداخت نمايند و چنانچه اين مقدار براى حج كافى بود نايب گرفته مى شود و اگراين مقدار وافى به حج نبود لازم نيست از مال خودشان تكميل نمايند، و نايب گرفتن واجب نخواهد بود.

مسأله: اگر حج بر ذمّه ميت باشد و كسى تبرّعاً براى او حج انجام دهد، هزينه حج به ورثه منتقل مى شود. و اگر (حجة الاسلام) بر ميّت واجب نبوده امّا وصيّت به حج نموده اگر منظورش معلوم بود كه بايد با اين

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 17

مبلغ حجّى انجام شود- چه شخص ديگرى تبرّعا براى او حج انجام دهد يا ندهد- بايد با اين مبلغ اجير گرفته شود و به ورثه منتقل نمى شود، و همچنين اگر مشكوك باشد باز به ورثه منتقل نخواهد شد و بايد اجير گرفته شود.

مسأله: كسى كه حج بر ذمّه اش بوده و وصيّت كرده كه از شهرش نايب گرفته شود، واجب است از شهر او نايب بگيرند ولى مازاد بر اجرت ميقات از ثلث ماترك خارج مى شود. و چنانچه وصيت به حج نموده و نامى از بلد يا ميقات نبرده به نايب گرفتن از ميقات اكتفا مى شود مگر بدانند كه مراد وى اجير گرفتن از بلد است مثل اينكه پولى تعيين كرده كه مناسب با نيابت از بلد است در اين صورت بايد از شهر نايب گرفته شود.

مسأله: اگر وصيّت به حج بلدى نمود اما وارث يا وصى از

ميقات نايب گرفت و يا متبرّعى مجاناً حج را از ميقات انجام داد، ذمّه ميّت فارغ مى شود و وجوب نيابت از بلد ساقط مى گردد. و همينطور است اگر مال ميّت براى حج بلدى كافى نبوده و حج ميقاتى فرستادند.

مسأله: اگر وصيّت كند كه براى (حجةالاسلام) نايب گرفته شود و اجرت را نيز تعيين نموده باشد عمل به اين وصيّت واجب است و هزينه اش از اصل مال برداشته مى شود در صورتى كه بيش از (اجرة المثل) نباشد. و اگر بيش از (اجرة المثل) بود تفاوتش از ثلث مى باشد مگر اينكه اجيرى به اجرةالمثل پيدا نشود كه در اين صورت تمام از اصل مال اخراج مى گردد.

مسأله: هرگاه وصيّت كند كه از مال معيّنى براى او حج داده شود و وصى دانست كه به آن مال خمس يا زكات تعلّق گرفته، واجب است اوّل خمس يا زكات آن مال را داده و باقيمانده را در راه حج صرف نمايد، و چنانچه براى مصارف حج كافى نبود لازم است از اصل مال برداشته شود، اين در صورتى است كه حج مورد وصيّت (حجةالاسلام) باشد.

مسأله: هرگاه بر اثر اهمال و سهل انگارى وصىّ يا وارث، مالى كه موصى براى حج تعيين كرده بود تلف شد اهمال كنند ضامن است، و بايد از مال خودش نايب بگيرد، و بنا بر احواط اگر بر اثر اهمال قيمت مال تنزّل كرد و براى هزينه حج كافى نشد اهمال كننده ضامن است و بايد باقى مانده را تدارك نمايد.

مسأله: در صورتى كه حج بر ذمّه متوفّى ثابت بوده و شك دارند كه انجام داده يا نه، از باب (حمل فعل مسلم بر صحّت) بايد بگوئيم

كه انجام داده است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 18

مسأله: به مجرّد اجير گرفتن براى مرده اى كه حج بر ذمّه او بوده، ذمّه ميّت و وارث برى ء نمى شود، بلكه لازم است كه حج انجام گردد. بنا بر اين اگر معلوم شد اجير حج را چه با عذر و چه بدون عذر انجام نداده، واجب است دوباره اجير گرفته شود و اجرت از اصل تركه برداشته مى شود (اگر از اجير اوّل نتوانند اجرت را پس بگيرند) و در صورتى كه وصىّ يا وارث كوتاهى كرده باشند آنها ضامن اجرتند.

مسأله: اگر اجير متعدّد بود وارث مخيّر است بين ارسال آنكه كمترين اجرت را مى گيرد- البتّه با احراز صحّت عملش- و بين كسى كه بيشتر مى گيرد اما از نظر فضيلت مناسب با شؤون متوفّى است، و اگر ورثه راضى به زياده نيستند و يا در بين ورثه صغير وجود داشته باشد، بايد اقلّ را فرستاد.

مسأله: اجير گرفتن از بلد يا ميقات تابع تقليد يا اجتهاد وارث است نه خود ميت، پس چنانچه عقيده ميّت وجوب حج بلدى بوده و عقيده وارث جواز استيجار از ميقات باشد، بر او واجب نيست از بلد ميّت اجير بگيرد مگر وصيّت خاصّى در بين باشد.

مسأله: هرگاه (حجة الاسلام) بر ذمّه ميّت باشد و تركه اى نداشته باشد، بر وارث واجب نيست كه براى او نايب بگيرد گرچه مستحب است.

مسأله: هرگاه ميّت براى حج وصيت بنمايد اگر معلوم باشد كه مراد (حجةالاسلام) است هزينه آن بايد از اصل مال ميّت برداشته شود مگر وصيّت كرده باشد كه از ثلث داده شود، و اگر معلوم شد كه (حجة الاسلام) نيست يا مشكوك بود بايد از

ثلث برداشته شود.

مسأله: هرگاه براى حج وصيّت نمود و شخص مخصوصى را براى بجا آوردن تعيين كرد لازم است طبق وصيّت او عمل شود، پس اگر آن شخص قبول نكرد مگر اينكه زيادتر از اجرةالمثل به او بدهند مقدار زيادى از ثلث برداشته مى شود يا با رضايت وارث از اصل مال برداشته شود، و اگر ثلث وافى نباشد و ورثه نيز به زيادى رضايت ندهند ديگرى را بايد اجير كرد.

مسأله: اگر كسى منزل خود را به مبلغى فروخته، و با مشترى شرط كرده كه آن مبلغ را بعد از مرگش در حج مصرف نمايد، اين شرط لازم است و هزينه از اصل مال برداشته مى شود، حتى اگر حج مستحبى باشد.

مسأله: هرگاه وصىّ بعد از گرفتن اجرت حج از مال متوفى بميرد و دانسته نشود كه قبل از مرگش اجير گرفته يا نه چنانچه مدّتى گذشته كه امكان گرفتن نايب در آن مدّت بوده- از باب حمل فعل مسلم بر

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 19

صحّت- بايد بگوئيم نايب گرفته و اگر امكان گرفتن نايب در اين مدّت نبوده واجب است از مال وصىّ نايب گرفته شود.

مسأله: چنانچه مبلغى كه براى حج در نظر گرفته شده بدون مسامحه و سهل انگارى در دست وصىّ تلف شود و يا در سهل انگارى شك شود وصى ضامن نيست و واجب است از بقيّه مال متوفى، اجير گرفته شود و اگر مال بين ورثه تقسيم شده باشد از هريك به نسبت سهم الارث پس گرفته ميشود در صورتى كه (حجةالاسلام) باشد. و اگرغير (حجةالاسلام) باشد از بقيّه ثلث مال ميّت بايد اجير گرفته شود، و همين طور است كسى كه براى

حج اجير شده و پيش از انجام آن بميرد و تركه اى ندارد، يا دارد امّا ورثه اجرتى را كه اجير گرفته بوده پس نمى دهند بايد از اصل مال متوفّى اگر (حجةالاسلام) است و از باقيمانده ثلث اگر غير (حجةالاسلام) نايب گرفته شود.

مسأله: هرگاه نايب پيش از محرم شدن بميرد ذمّه منوب عنه فارغ نمى شود و واجب است دوباره نايب بگيرند، و چنانچه بعد از احرام و دخول در حرم بميرد ذمّه منوب عنه فارغ مى شود، و اگر بعد از احرام و قبل از دخول در حرم بميرد بنا بر احوط ذمّه منوب عنه فارغ نمى شود، و در اين حكم فرقى بين اقسام حج از (تمتع) و (قران) و (افراد) و واجب و غير واجب نيست، همانطورى كه فرقى بين اجير و متبرّع نيز نمى باشد.

مسأله: هرگاه نايب بعد از احرام و بعد از دخول در حرم بميرد اگر اجير شده بود براى فراغت ذمّه منوب عنه يا براى حجّى كه بر مستأجر مستحب بوده، اجير استحقاق تمام اجرت را دارد، و اگر اجير شده بود براى انجام اعمال حج، به نسبت عملى كه انجام داده استحقاق اجرت را دارد. و چنانچه قبل از احرام بميرد استحقاق هيچ اجرتى ندارد، بلى اگر مقدّمات داخل در متعلّق اجاره باشد به هر مقدارى كه از مقدّمات انجام داده استحقاق اجرت دارد.

مسأله: اگر براى حج بلدى اجير شده و راهى تعيين نشده باشد، اجير مخيّر است از هر راهى كه بخواهد برود. و چنانچه راهى تعيين شده باشد عدول از آن راه به راه ديگرى جايز نيست مگر اينكه بداند مستأجر براى اين راه خصوصيتى در نظر ندارد، يا پس

از عقد، شرط را اسقاط كرده باشد.

مسأله: هرگاه براى انجام حج در سال معيّنى بالمباشرة (شخصاً) اجير شد چنانچه براى ديگرى در همان سال با قيد مباشرت اجير شود اجاره دوّم باطل است، و اگر براى دو نفر اجير شد و قيد مباشرت نبود و يا قيد

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 20

سال معيّنى نبود هردو اجاره صحيح است و در صورت اوّل ديگرى را مى فرستد، و در صورت دوّم در دو سال حج را انجام مى دهد.

مسأله: چنانچه اجير شد كه در سال معيّنى حج را انجام دهد، حق تقديم و تأخير آن را ندارد مگر با رضايت مستأجر. و چنانچه تقديم يا تأخير نمود اگر نظر مستأجر به خصوص آن سال است بطورى كه اگر در آن سال معيّن حج انجام نمى شد كسى را براى حج اجير نمى كرد مستحق اجرت نيست، و اجاره از اصل باطل مى شود، و اگر چنين نبود يعنى نظر مستأجر به انجام اصل حج قطعى است چه در اين سال و چه سالهاى ديگر امّا براى سال معيّن مزيّتى قائل بوده استحقاق اجرت پيدا مى كند و مستأجر مى تواند به او اجرةالمثل بدهد.

مسأله: هرگاه اجير به علّت جلوگيرى دشمن يا به جهت بيمارى نتواند اعمال حج را انجام دهد حتّى اگر بعد از احرام و دخول در حرم باشد حج در ذمّه اجير باقى خواهد ماند.

مسأله: هرگاه نايب كارى انجام دهد كه موجب كفّاره مى شود بايد از مال خودش كفّاره را پرداخت نمايد.

مسأله: اگر هزينه حج از اجرت تعيين شده بيشتر شود بر مستأجر واجب نيست كمبود را جبران نمايد همانگونه كه اگر اجرت زيادتر از هزينه حج باشد واجب نيست

اجير زيادى را پس بدهد، گرچه هريك از جبران و پس دادن مستحب است.

مسأله: اگر كسى براى حج واجب يا مستحب اجير شده باشد و قبل از مشعر، حج خود را به وسيله جماع باطل نمايد، يعنى پس از آنكه براى حج در مكّه احرام بست در مكّه و يا عرفات جماع نمود بايد آن حج را به آخر برساند و اين حج ذمّه منوب عنه را برى ء مى كند و بر نايب واجب است در سال بعد حج نموده (و قصد نيابت و مافى الذمّه هم لازم نيست) و يك شتر كفّاره بدهد و اجرت را مستحق ميشود چه در آينده حج را انجام بدهد يا ندهد چه اجاره مقيّد به سال معيّنى باشد يا مقيّد نباشد، و حكم متبرّع نيز همين است.

مسأله: اجير با عقد اجاره اجرت را مالك مى شود، امّا واجب نيست پيش از عمل اجرت را به او پرداخت كنند، مگر اينكه از اوّل شرط كرده باشند كه اجرت را پيش از عمل بدهند، و يا اينكه قرينه اى- بر پرداخت قبل از عمل- در بين باشد چنانكه در مورد نيابت حج معمول است كه اجرت را قبل از اعمال مى گيرند.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 21

مسأله: در عقد اجاره (چنانچه قراردادى و قرينه اى در بين نباشد) بايد اجير شخصاً عمل حج رادر همان سال اوّل انجام دهد و حق واگذارى به ديگرى يا به سال بعدى ندارد مگر با اذن صريح يا ظاهر مستأجر.

مسأله: كسى كه وقتش كم است و نمى تواند اعمال عمره تمتّع را كاملا انجام دهد سپس اعمال حج تمتّع را بجا آورد و مجبور مى شود به حج (افراد) عدول

نمايد نمى تواند از طرف كسى كه حج تمتّع بر ذمّه اش هست اجير شود.

مسأله: اگر وقت اجير وسعت داشت و مى توانست اعمال عمره تمتّع وحجّ تمتّع را انجام دهد امّا بر اثر پيش آمدى براى حج تمتّع وقت تنگ شد بطورى كه مجبور شد از عمره تمتّع به حج (افراد) عدول نمايد و بعداً عمره مفرده بجا آورد، ذمّه منوب عنه برى ء مى شود و اجير نيز مستحق اجرت خواهد شد.

مسأله: در حج مستحبّى يك نفر به جاى چند نفر مى تواند حج نمايد، و امّا در حجّ واجب جايز نيست كه يك نفر به جاى دو نفر يا بيشتر حج نمايد و بايد نيابت تنها از طرف يك نفر باشد، مگر در صورتى كه حج بر دو نفر يا بيشتر به شركت واجب شده باشد مثل اينكه دو نفر يا بيشتر نذر كنند كه با شركت يكديگر كسى را براى حج اجير نمايند.

مسأله: چند نفر نايب مى توانند در يك سال به نيابت از يك نفر- خواه مرده يا زنده، بطور تبرّع يا اجاره- حج مستحبى بجا آورند و همچنين است حج واجب اگر متعدّد باشد (و منوب عنه توانائى جسمى نداشته باشد يا مرده باشد) مثل اينكه بر شخصى دو حج بر اثر نذر واجب شده باشد، يعنى دو مرتبه نذر كرده يا اينكه يك بار نذر كرده و (حجةالاسلام) واجب نيز بر ذمّه اش بوده و براى هركدام يك نفر نايب مى گيرد و همچنين اگر يكى از آن دو حج واجب و ديگرى مستحب باشد.

مسأله: نايب پس از انجام اعمال حج نيابتى مى تواند براى خود يا ديگرى عمره مفرده يا طواف انجام دهد.

مسأله: نايب طبق فتواى مجتهد

خود عمل مى كند نه فتواى كسى كه منوب عنه از او تقليد مى نموده است.

مسأله: انسان نمى تواند براى انجام عمره مفرده، بعد از عمره تمتّع و قبل از حج نايب شود، و همچنين نمى تواند بين عمره تمتّع و حج آن، براى خودش عمره مفرده بجا آورد. و اگر از روى جهل يا عصيان عمره مفرده انجام داد، حجش صحيح است و دوّمى عمره تمتّع بحساب مى آيد.

مسأله: زنى كه پاك نشده است و نمى تواند از همراهان خود جدا شود، براى طواف زيارت و طواف نساء و نماز آنها نايب مى گيرد و سعى را خودش انجام مى دهد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 22

چند مسأله

مسأله: انجام حج براى كسى كه مستطيع نيست ولى با قرض و غيره مى تواند حج بجا آورد مستحب است. اما از (حجة الاسلام) كفايت نميكند.

مسأله: كسى كه (حجة الاسلام) را انجام داده مستحب است مكرّراً حج انجام دهد و همچنين مستحب است تبرّعا از طرف خويشاوندان يا ديگران طواف همراه با نماز و يا حج كامل انجام دهد، مرده باشند يا زنده.

مسأله: مستحب است از طرف معصومين (عليهم الصلاة و السلام) طواف همراه با نماز و يا حج كامل انجام دهد، چه در حال حيات آنها باشد و چه بعد از شهادتشان.

مسأله: پس از اتمام اعمال حج و در موقع بازگشت از مكّه معظّمه مستحب است كه قصد بازگشت به حج نمايد كه موجب زيادى عمر است و مكروه است قصد عدم مراجعت كند كه موجب كوتاهى عمر مى شود.

مسأله: مستحب است انسان به كسانى كه حج نرفته اند هزينه حج را پرداخت كند و آنها را به حج بفرستد و بجاى (حجة الاسلام) آنان حساب مى شود.

مسأله:

زياد خرج كردن در حج مستحب است.

مسأله: مستحب است حج مندوب را بر بقيه عبادات مستحبى از قبيل نماز و روزه و جهاد ندبى و تصدّق و ساير مستحبّات مقدّم بدارد.

مسأله: در حج استحبابى شرط است براى زوجه اذن زوج و براى عبد اذن مولى و بنابر احتياط براى اولاد اذن ابوين شرط ميباشد.

اقسام حج

اشاره

مسأله: حج بر سه قسم است:

1- حج (تمتّع).

2- حجّ (افراد).

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 23

3- حجّ (قِران).

مسأله: حجّ تمتّع وظيفه كسانى است كه وطن آنها شانزده فرسخ (حدود 88 كيلومتر) يا بيشتر با مكّه معظّمه فاصله دارد.

مسأله: حجّ (افراد) و حجّ (قران) وظيفه كسانى است كه با مكّه معظّمه كمتر از شانزده فرسخ فاصله داشته باشند، يا اهل خود مكّه معظّمه باشند.

مسأله: اين حكم در (حجة الاسلام) يا حجّى است كه به وسيله نذر به يكى از اين سه مقيّد شده باشد، امّا در ساير اقسام حج از واجب و مستحب مخيّر است بين هريك از اقسام سه گانه، گرچه انتخاب حجّ تمتّع افضل است.

مسأله: كسى كه وطنش بيشتر از شانزده فرسخ از مكه معظّمه فاصله داشته باشد و مقيم مكّه شود و از اقامتش دو سال گذشته باشد بايد حجّ (قران) يا حجّ (افراد) انجام بدهد، و اگر هنوز دو سال نشده است بايد حجّ تمتّع انجام دهد، و در اين حكم فرقى نيست بين اينكه قصد توطّن يا مجاورت داشته باشد يا نه، و چه پيش از استطاعت مقيم شده باشد يا بعد از آن.

مسأله: كسى كه مقيم مكّه معظّمه شده، قبل از گذشت دو سال اگر بخواهد حجّ تمتّع انجام دهد، بايد به ميقات مربوطه به وطن اوّليه اش

برود و از آنجا براى عمره تمتّع احرام ببندد و سپس در ادنى الحل (مثلًا تنعيم) تجديد نيّت نمايد، اين حكم نيز در مورد حجّ تمتّع مستحبّى كه اهل مكّه معظّمه مى خواهند انجام دهند جريان دارد.

مسأله: كسى كه داراى دو وطن مى باشد، يكى كمتر از مسافت ياد شده و ديگرى بيشتر از آن، طبق وطنى كه بيشتر در آن اقامت دارد عمل مى كند، و در صورت تساوى مخيّر است گرچه حج تمتّع افضل مى باشد.

حجّ تمتّع

مسأله: حجّ تمتّع عبارت است از دو عبادت: اوّل عمره تمتّع. دوّم: حجّ تمتّع.

اعمال عمره تمتّع

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 24

مسأله: اعمال عمره تمتّع پنج چيز است:

1- احرام در يكى از ميقاتها (كه بيان خواهد شد).

2- طواف دور خانه خدا (كعبه معظّمه).

3- بجا آوردن دو ركعت نماز طواف نزد مقام ابراهيم (ع) يا پشت آن.

4- سعى (رفت و آمد) بين صفا و مروه.

5- تقصير.

اعمال حج تمتع

مسأله: اعمال حجّ تمتّع سيزده چيز است:

1- احرام بستن از مكّه معظّمه به شرحى كه مى آيد.

2- وقوف (بودن) در عرفات از ظهر روز نهم ذى الحجّة تا غروب آفتاب.

3- بودن در مشعر الحرام (مزدلفه) از اذان صبح روز عيد قربان تا اوّل آفتاب.

4- رمى جمره عقبه (زدن سنگ ريزه) در منى روز عيد قربان.

5- قربانى كردن در منى.

6- تراشيدن سر يا گرفتن مقدارى از مو يا ناخن در منى.

7- طواف دور خانه خدا پس از بازگشت به مكه معظّمه.

8- دو ركعت نماز طواف حج تمتّع نزد مقام ابراهيم (ع) يا پشت آن.

9- سعى بين صفا و مروه.

10- طواف نساء دور خانه خدا.

11- دو ركعت نماز طواف نساء نزد مقام ابراهيم (ع) يا پشت آن.

12- بيتوته (ماندن شب) در منى، شب يازدهم و دوازدهم، بلكه شب سيزدهم در بعضى موارد كه بيانش خواهد آمد.

13- رمى سه جمره (صغرى، وسطى، عقبه) در روز يازدهم و دوازدهم بلكه در روز سيزدهم در صورتى كه شب سيزدهم را در منى بماند.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 25

شرايط حجّ تمتّع

مسأله: شرايط حجّ تمتّع چند چيز است:

1- نيّت، كه از اوّل شروع به احرام عمره قصدش اين باشد كه اعمال حجّ تمتّع را بجا مى آورد، قربة الى الله تعالى، پس اگر نيّت ديگرى نمود- تقييدا- يا ترديد در نيّت داشت حجّش باطل است.

2- بايد عمره و حج هر دو در ماههاى حج (شوّال، ذى القعدة، ذى الحجّة) انجام شود، پس اگر تمام عمره تمتّع يا قسمتى از آن قبل از شوّال انجام شود باطل است.

3- بايد حجّ تمتّع و عمره تمتّع در يك سال انجام شود، پس اگر عمره تمتع را در يك سال بجا

آورد و حج تمتع را به سال ديگر تأخير انداخت حج تمتّع نخواهد بود، و در اين حكم فرق نمى كند كه تا سال آينده در مكه معظّمه بماند يا به وطن رفته و مجدّدا برگردد، و همچنين فرقى نيست كه در احرام عمره تمتّع بماند (يعنى تقصير را انجام نداده باشد) يا از احرام خارج شده باشد.

4- بايد احرام براى حجّ تمتّع- نه عمره آن- در حال اختيار از خود مكّه معظّمه باشد، و بهتر است كه احرام از مسجدالحرام باشد، و در مسجد هم بهتر است نزد مقام ابراهيم (ع) و يا در حجر اسماعيل (ع) باشد.

5- بايد مجموع اعمال عمره تمتّع و حجّ تمتّع را يك نفر براى يك نفر انجام دهد، پس اگر دو نفر براى انجام عمره و حج تمتّع از طرف يك نفر اجير شوند كه يكى عمره تمتّع و ديگرى حج تمتّع را انجام دهد صحيح نخواهد بود، و همچنين اگر يك نفر عمره تمتّع را براى كسى و حج تمتّع را براى ديگرى انجام دهد صحيح نخواهد بود.

چند مسأله

مسأله: واجب است عمره تمتّع قبل از حجّ تمتّع انجام شود.

مسأله: پس از انجام اعمال عمره تمتّع و با نزديك شدن روز نهم ذى الحجّة بايد خود را براى اعمال حجّ تمتّع آماده نمايد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 26

مسأله: جايز نيست بعد از انجام اعمال عمره تمتع و قبل از احرام حج از مكه مكرمه براى مسافت دور خارج شود مگر مجبور گردد كه در اين صورت بايد براى حج احرام بپوشد سپس خارج شود.

اما در مسافتهاى كوتاه جايز است از مكه بيرون رود بدون احرام ولى كراهت دارد.

البته در

اطراف مكه و منى خروج بدون احرام جايز است و كراهتى ندارد.

مسأله: خارج شدن از مكّه معظّمه در اثناى عمره تمتّع (چه پيش از طواف و چه بين طواف و سعى يا بين سعى و تقصير) خلاف احتياط است.

مسأله: هرگاه پس از انجام عمره تمتّع بدون احرام از مكّه بيرون رفت و از ميقات گذشت دو صورت دارد: اوّل آنكه بازگشتش به مكه معظّمه قبل از ماه خروجش باشد در اين صورت بدون احرام به مكه معظّمه برگشته و از مكّه براى حجّ تمتّع احرام ميبندد. دوّم: آنكه بازگشتش به مكه بعد از ماه خروجش باشد كه در اين صورت لازم است احتياطاً براى عمره تمتّع محرم شود و عمره تمتّع را تجديد نمايد سپس براى حج احرام ببندد و مقصود از ماه: شوّال و ذى القعدة و ذى الحجّة است نه سى روز.

مسأله: كسى كه وظيفه اش حجّ تمتّع است نمى تواند به حج (افراد) يا (قران) عدول نمايد، مگر آنكه پس از شروع به عمره تمتّع وقتش به اندازه اى تنگ شود كه نتواند عمره را تمام نمايد و خود را به حج برساند، در اين صورت نيّت را از عمره تمتّع به حج (افراد) برگردانده و عمره را ترك نموده و اعمال حج (افراد) را بجا ميآورد و پس از انجام حج، عمره مفرده بجا خواهد آورد.

مسأله: ميزان در تنگى وقت، بيم از دست رفت وقوف اختيارى عرفات است، مثلًا: اگر صبح روز نهم ذى الحجّة با احرام از ميقات به نيّت عمره تمتّع وارد مكه معظّمه شود و بخواهد عمره تمتّع را بجا آورد، امّا براى ظهر عرفه (كه اوّل وقت وقوف اختيارى در عرفات است) نمى تواند

خود را به عرفات برساند اين شخص بايد نيت احرام عمره را به احرام حج (افراد) تبديل نموده و به عرفات رفته و اعمال حج (افراد) را به پايان برساند، و پس از آن عمره مفرده انجام دهد و مجزى از (حجةالاسلام) خواهد بود.

مسأله: كسى كه وظيفه اش حجّ تمتّع است چنانچه پيش از شروع به احرام عمره تمتّع بداند كه بر اثر ضيق وقت نمى تواند عمره تمتّع را تمام نمايد جواز عدول به حج (افراد) بعيد نيست يعنى از اوّل براى حج (افراد) محرم شود.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 27

مسأله: هرگاه در سعه وقت براى عمره تمتّع احرام بست و طواف و سعى خود را عمداً تا زمانى به تاخير انداخت كه نتوانست آنها را انجام بدهد و حج را درك نمايد، لازم است به حج (افراد) عدول نمايد، و اكتفا به آن حج ميشود گرچه معصيت كرده است.

كيفيّت حج (افراد)

مسأله: حج (افراد) عملى است مستقل و جداگانه و وظيفه اهل مكه معظّمه و كسانى مى باشد كه از شانزده فرسخ با مكّه كمتر فاصله دارند، و در صورتى كه بتواند علاوه بر حج (افراد) عمره مفرده را بجا آورد عمره مفرده نيز بطور جداگانه بر او واجب خواهد شد. بنا بر اين كسى كه مى تواند فقط يكى از اين دو را بجا آورد تنها همان بر او واجب مى شود، و چنانچه بتواند هردو را انجام دهد واجب است هردو را انجام دهد و فرقى ندارد هريك را مقدّم بدارد.

مسأله: حجّ تمتّع با حجّ (افراد) در تمام اعمال مشتركند، امّا پنج فرق بين آنها مى باشد، كه به بعضى از آنها قبلًا نيز اشاره شد:

1- حج تمتع

با عمره تمتع بايد متصل به هم و در يك سال انجام شود، ولى اين اتّصال بين حج (افراد) و عمره مفرده و در يك سال بودن لازم نيست، در حجّ تمتّع بايد عمره تمتّع مقدّم بر حج تمتّع باشد، ولى در حج (افراد) هريك مقدّم شد مانعى ندارد.

2- در حج تمتّع قربانى واجب است، ودر حج (افراد) قربانى واجب نيست.

3- در حج (افراد) در حال اختيار مى توان طواف و سعى حج را بر وقوفين مقدّم نمود، ولى در حجّ تمتّع بنا بر احوط در حال اختيار نمى توان طواف و سعى حج را بر وقوفين مقدّم نمود.

4- احرام حج (افراد) بايد يا از منزل حاج و يا از يكى از مواقيت پنج گانه عمره تمتع باشد، ولى احرام حج تمتع از خود مكه معظّمه است.

5- در حج تمتّع بايد عمره تمتّع و حج تمتّع هردو در ماههاى حج (شوّال وذى القعده و ذى الحجّه) باشد و در حج (افراد) چنين ملازمه اى نيست، يعنى جايز است عمره در غير ماههاى حج انجام شود.

كيفيّت حجّ (قران)

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 28

مسأله: حجّ (قران) در تمام اعمال با حجّ (افراد) يكسان است، مگر در دو جهت:

1- قربانى در حجّ (قران) واجب است، امّا در حج (افراد) واجب نيست، و مكلف بايد هنگام احرام حج (قران) قربانى را همراه داشته باشد.

2- احرام در حج (افراد) فقط با تلبيه تحقّق پيدا مى كند، ولى در حج (قران) هم با تلبيه محقّق مى شود و هم با اشعار (علامت گذاشتن) بر حيوان قربانى و يا تقليد (چيزى به گردن حيوان قربانى آويزان كردن) و هرگاه براى حج (قران) احرام ببندد عدول به حجّ تمتّع جايز نيست.

تفصيل اعمال عمره تمتّع

مسأله: براى انجام كليه اعمال حج و عمره نيّت لازم است، و مقصود از نيّت: قصد بجا آوردن اعمال است قربة إلى الله، مثلًا چنين نيّت مى كند: حجّ تمتّع بجا مى آوردم و در ابتدا عمره تمتّع انجام مى دهم قربة الى الله.

اعمال عمره تمتّع

1- احرام

اشاره

مسأله: اوّلين عمل از اعمال عمره تمتّع احرام مى باشد، و احرام بايداز ميقات بسته شود.

ميقات

مسأله: جاهائى براى بستن احرام حج يا عمره تعيين شده است و به هركدام از آنها (ميقات) گفته مى شود، كه واجب است احرام در آنجا بسته شود، و جايز نيست اختياراً از آنجا به مكّه معظّمه بدون احرام عبور كند، و اين اماكن (ميقاتها) عبارتند از: مسجد شجره، وادى عقيق، جحفه، يلملم، قرن المنازل، مكه مكرّمه، منزل حاج، جعرانه، محاذات يكى از مواقيت، ادنى الحلّ، فخّ.

مسأله: مسجد شجره: ميقات اهل مدينه منوّره است و هركسى كه خواسته باشد از راه مدينه به حج برود، و جايز است احرام بستن در بيرون مسجد بطورى كه محاذى و برابر آن باشد از طرف راست و چپ براى كسى كه به طرف مكه معظّمه ايستاده باشد و احوط استحبابى اين است كه در صورت امكان در داخل مسجد احرام بسته شود، و كسى كه از راه مدينه به مكّه براى حج مى رود و به مسجد شجره مى رسد

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 29

ميقات ديگرى نيز بين راه به نام (جحفه) دارد اما نمى تواند از مسجد شجره بدون احرام گذشته و از جحفه احرام ببندد مگر شخص بيمار يا ضعيف و مانند آنها كه معذورند و نمى توانند از مسجد شجره احرام ببندند.

مسأله: شخص جنب و حايض نمى تواند وارد مسجد شجره بشود و احرام ببندد مگر در حال عبور، يعنى از دربى داخل و از درب ديگر خارج شود و درحال عبور احرام ببندد و در غير اين صورت بايد بيرون از مسجد و در محاذات آن محرم شود، يعنى مسجد را طرف راست يا

چپ خود قرار دهد.

مسأله: وادى عقيق: ميقات اهل عراق و نجد است و هركسى كه از آنجا عبور كند هرچند اهل عراق و نجد نباشد، و اين ميقات داراى سه قسمت است: اوّل: مسلخ كه جزء اوّل آن است. دوّم: غمره نام وسط آن. سوّم: ذات عرق آخر آن.

مسأله: احتياط استحبابى اين است كه اگر مانعى از قبيل بيمارى و تقيّه ندارد از غمره احرام بسته شود و تا ذات عرق به تأخير نيفتد.

مسأله: جحفه: ميقات اهل شام و مصر و مغرب است و هركسى كه از آنجا عبور كند هرچند اهل آنجا نباشد، اين در صورتى است كه از ميقات قبل (مسجد شجره) محرم نشده باشد.

مسأله: يلملم: نام كوهى است و ميقات اهل يمن مى باشد و هركسى كه از آنجا عبور كند.

مسأله: قرن المنازل: ميقات اهل طائف است و هركه از آنجا عبور كند.

مسأله: مكّه مكرّمه: ميقات حجّ تمتّع است- نه عمره آن- و همچنين ميقات حج (قران) و (افراد) براى اهل مكّه مى باشد.

مسأله: منزل خود شخص: ميقات كسى است كه منزلش به مكّه معظّمه از ميقات نزديكتر باشد، و چنين شخصى مى تواند از منزل خود احرام ببندد و لازم نيست براى احرام به يكى از ميقاتهاى ديگر برود گرچه مستحب است احتياطاً از منزل خود احرام ببندد و در ميقات تجديد نمايد، و چنانچه دو منزل دارد يكى قبل از ميقات و ديگرى بعد از ميقات، احوط احرام از ميقات است.

مسأله: جعرانه: ميقات براى مجاورين بيش از دو سال در مكّه مكرّمه مى باشد.

مسأله: محاذات يكى از مواقيت پنج گانه اوّليه، براى كسى است كه عبورش از هيچ يك از مواقيت نباشد.

رساله مناسك حج (طبع

جديد)، ص: 30

مسأله: ادنى الحلّ: يعنى نزديكترين مكان به حرم، ميقات عمره مفرده است كه بعد از حج (قران) يا (افراد) انجام مى شود، بلكه ميقات است از براى هر عمره مفرده براى كسى كه در مكّه باشد و بخواهد عمره مفرده بجا آورد، و بهتر آن است كه از (حديبيّه) يا (تنعيم) و يا (جعرانه) احرام ببندد.

مسأله: فخّ: ميقات بچّه هائى است كه از مدينه منوّره بيايند و در مسجد شجره محرم نشده باشند، و اگر از راههاى ديگر بيايند بايد از ميقاتهاى مربوطه احرام ببندند.

مسأله: احرام بستن پيش از ميقات جايز نيست، همچنانكه عبور از ميقات در حال احرام كفايت نمى كند، بلكه بايستى از خود ميقات احرام بسته شود، و از اين حكم دو مورد استثنا شده است:

1- آنكه نذر نمايد كه پيش از رسيدن به ميقات از محلّ معيّنى محرم شود، در اين صورت قبل از ميقات احرام صحيح است، و احتياج به تجديد آن در ميقات يا عبور از ميقات ندارد، و در اين حكم بين احرام حج واجب يا مستحب و يا عمره مفرده فرقى نيست.

2- كسى كه قصد دارد عمره مفرده را در ماه رجب انجام دهد و بيم داشته باشد كه اگر احرام را از ميقات ببندد موفّق به درك عمره نشود براى چنين شخصى جايز است قبل از ميقات محرم شود.

مسأله: كسى كه نذر كرده پيش از ميقات احرام ببندد و برخلاف نذر خود از ميقات احرام بست احرام وى باطل نيست، ولى كفاره مخالفت نذر بر او واجب مى شود اگر عمداً برخلاف نذر رفتار كرده باشد.

مسأله: همانطورى كه تقديم احرام بر ميقات جايز نيست تأخير آن از ميقات

نيز جايز نمى باشد، پس كسى كه قصد حج يا عمره يا دخول مكّه مكرّمه را دارد نمى تواند در حال اختيار بدون احرام از ميقات عبور نمايد، هرچند ميقات ديگرى در پيش داشته باشد، و هرگاه بدون احرام از ميقات عبور كرد واجب است به ميقات برگردد و محرم شود مگر اينكه ميقاتى در جلو داشته باشد مثل اينكه بدون احرام از مسجد شجره گذشته ولى جحفه در پيش است كه احرام در آن كافى است.

مسأله: هرگاه مكلّف از روى علم و عمد بدون احرام از ميقات گذشت چنانچه امكان دارد واجب است به ميقات برگردد، و چنانچه امكان برگشت نيست و در مسيرش ميقات ديگرى هست از آن محرم شود، و اگر ميقات ديگرى نباشد احرام و حجّش باطل است و قضايش واجب مى باشد.

مسأله: هرگاه انسان به جهت فراموشى يا ندانستن مسأله از ميقات محرم نشد و از ميقات گذشت هر وقت عذرش برطرف شد واجب است به ميقات برگردد و محرم شود و چنانچه برگشتن به ميقات ممكن نبود از

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 31

هرجا كه به ميقات نزديكتر است محرم شود مثلًا اگر داخل در حرم شده بايد تا هرجا كه مى تواند از حرم دور شده و محرم شود، و اگر امكان خروج از حرم را نداشت از هرجا كه هست بايد محرم شود چه داخل مكه مكرمه شده باشد يا نه.

مسأله: اگر زن حايض از روى ندانستن مسأله از ميقات بدون احرام گذشت بايد طبق مسأله قبلى رفتار نمايد.

مسأله: اگر به كلّى احرام را فراموش كرد تا اين كه كليه اعمال عمره را به پايان رساند عمره او صحيح است، و

همچنين اگر جاهل به مسأله بود يا اينكه احرام را در غير ميقات به تصوّر اينكه ميقات است انجام داد.

مسأله: كسى كه وطنش بيش از شانزده فرسخ از مكه معظّمه دور باشد وقتى مى خواهد حج يا عمره انجام دهد بايد از يكى از ميقاتها محرم شود، و اگر راهش به هيچكدام از مواقيت برخورد نداشت بايد از محاذات يكى از آنها محرم شود.

مسأله: كسى كه مقيم مكه معظّمه است اگر بخواهد حجّ تمتّع انجام دهد واجب است به ميقات برود و براى عمره تمتّع احرام ببندد، و اگر رفتن به ميقات برايش ممكن نباشد در حكم كسى است كه احرام را فراموش كرده و در مسأله هاى قبل بيانش گذشت.

احرام حجّ تمتّع

مسأله: كسى كه قصد حجّ تمتّع دارد و عمره تمتّع را انجام داده است بايد از مكّه معظّمه محرم شود و به عرفات برود، و اگر عالماً و عامداً از جاى ديگرى غير از مكّه محرم شد احرامش صحيح نخواهد بود، هرچند با احرام وارد مكّه شود، بلكه در صورت امكان واجب است احرام را در مكّه تجديد نمايد، و در غير اين صورت حجّش باطل است.

مسأله: كسى كه احرام حج را بكلى فراموش نموده و تا پايان اعمال حج يادش نيايد، حجّش صحيح است و همچنين است حكم جاهل به مسأله.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 32

مسأله: كسى كه مى خواهد حج تمتّع انجام دهد اگر فراموش كرد محرم شود و بدون احرام به عرفات رفت بايد در صورت امكان به مكّه برگردد و محرم شود و اگر امكان برگشت نبود در هرجا كه هست حتى در عرفات از همانجا محرم شود، و جاهل به حكم

نيز همين حكم را دارد.

واجبات احرام

مسأله: واجبات احرام سه چيز است:

اوّل: پوشيدن لباس احرام.

دوّم: نيّت.

سوّم: تلبيه.

لباس احرام

مسأله: اوّل از واجبات احرام: پوشيدن دو جامه احرام (ازار و رداء) است پس از كندن لباسهائى كه پوشيدنش بر محرم حرام مى باشد.

مسأله: پوشيدن اين دو لباس اين طور است: يكى را مانند لنگ به دور كمر خود بسته كه از ناف تا زانو بيايد (و به آن ازار گويند) و ديگرى را مانند حوله حمّام بردوش بگيرد (و آن را رداء گويند) كه هردو شانه را بپوشاند.

مسأله: احوط اين است كه پوشيدن اين دو جامه پيش از نيّت احرام و تلبيه باشد، و اگر نيّت و تلبيه قبلا انجام شده بايد اعاده شوند.

مسأله: پوشيدن دو جامه احرام واجب تعبّدى است، و شرط تحقّق احرام نيست و كيفيّت مخصوصى براى آن نميباشد، امّا پوشيدن آنها به نحو متعارف احوط مى باشد.

مسأله: هرگاه از روى فراموشى يا ندانستن مسأله بدون اينكه لباسهاى قبلى را بيرون بياورد لباس احرام را پوشيد، پس از توجّه بايد لباسهاى قبلى را بيرون بياورد و احرامش صحيح است، و اگر پس از پوشيدن لباس احرام لباسهاى قبلى خودش را از روى فراموشى يا ندانستن پوشيد، پس از توجّه بايد لباس عادى را بيرون بياورد، و احرامش صحيح خواهد بود.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 33

مسأله: پوشيدن بيش از دو لباس احرام، در اوّل احرام يا بعد از آن، براى جلوگيرى از سرما يا گرما و غير آن اشكالى ندارد.

مسأله: آنچه در لباس نمازگزار شرط است در دو جامه احرام نيز شرط مى باشد، پس لازم است لباس احرام مباح و پاك باشد، و نجس بودن آن به نجاستى كه در نماز بخشوده

است اشكالى ندارد و چنانچه نجس شد لازم است فوراً تطهير يا تعويض نمايند، و چنانچه تطهير يا تعويض نكرد معصيت كرده ولى احرام صحيح است.

مسأله: لباس احرام بايد از حرير خالص نباشد حتّى براى زنان، و از اجزاء حيوان حرام گوشت نباشد، و براى مردان زربافت نباشد، و همچنين ازار و رداء بدن نما نباشد.

مسأله: واجب نيست جامه هاى احرام را بطور دائم بپوشد، و برداشتن آنها براى ضرورت يا غير آن مثل عوض كردن يا شستن و امثالش اشكالى ندارد.

نيّت

مسأله: دوّم از واجبات احرام: نيّت مى باشد، و در آن چند چيز معتبر است كه بدون آنها احرام صحيح نخواهد بود.

1- قصد قربت، يعنى به جهت اينكه خدا فرموده است محرم مى شود.

2- نيّت همزمان با شروع در احرام باشد.

3- تعيين نوع احرام كه براى كدام عمره، يا كدام حج و از طرف چه كسى است.

مسأله: در صحّت نيّت داعى بر آن كافى است و گفتن به زبان و گذراندن از قلب لازم نيست، گرچه مستحب است در اعمال حج نيّت را بر زبان بياورد و بگويد: احرام مى بندم براى عمره تمتّع از (حجّةالاسلام) قربة الى الله تعالى.

مسأله: در صحّت احرام، مجرّد عزم بر ترك محرّمات از اوّل تا آخر احرام كافى است، يعنى اگر اوّل احرام قصدش ترك محرّمات باشد گرچه تا آخر استمرار پيدا نكند، احرامش باطل نخواهد شد.

تلبيه

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 34

مسأله: سوّم از واجبات احرام: تلبيه مى باشد، يعنى گفتن اين جمله: (لَبَّيْكَ اللهمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْك) و احوط اضافه نمودن اين جمله است: (إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ لا شَريكَ لَكَ) و سزاوار است كلمه (لَبَّيْكَ) را در آخر آن اضافه كند، پس تلبيه كامل چنين است: (لَبَّيْكَ اللهمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْك، إنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلكَ، لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْك). يعنى: پروردگارا مكرّراً فرمان تو را اطاعت ميكنم، براى تو شريكى نيست، بدرستى كه ستايش، تو را سزا است، و نعمت و ملك و پادشاهى از آن تو است، شريكى براى تو در آنها نيست.

مسأله: قرائت تلبيه فقط يك بار واجب مى باشد، و به وسيله آن احرام منعقد مى شود، ولى مستحب است

تلبيه را تكرار كند هنگامى كه از خواب بر مى خيزد، و بعد از هر نماز واجب، و به هنگام سوار شدن و در هر پستى و بلندى، و مستحب است هنگام سحر بسيار تلبيه بگويد، حتّى اگر جنب يا حايض باشد.

مسأله: مستحب است در عمره تمتّع تلبيه را قطع نكند تا اينكه خانه هاى مكّه مكرّمه را مشاهده نمايد، و در حجّ تمتع تا زوال روز عرفه (روز نهم) مستحب است تلبيه را قطع نكند و بعد از آن تلبيه نگويد.

مسأله: اگر فراموش كند در مكان احرام (ميقات) تلبيه بگويد و بعد از گذشتن از ميقات به يادآورد در صورت امكان بايد به ميقات برگردد، و اگر نمى تواند از همانجا تلبيه بگويد و احرامش صحيح خواهد بود، و چنانچه داخل محدوده حرم شده است بايد در صورت امكان خارج شود و تلبيه را بگويد.

مسأله: بر مكلّف لازم است الفاظ تلبيه را ياد گرفته و با قرائت عربى صحيح ادا نمايد (مانند قرائت نماز) هرچند با تلقين ديگرى باشد، يعنى كسى با قرائت صحيح ادا نموده و اين شخص از زبان او گرفته و صحيح ادا نمايد. پس اگر اين الفاظ را با قرائت صحيح ياد نگرفت و تلقين نيز برايش ممكن نبود واجب است آنچه را كه مى تواند بگويد و بنا بر احتياط مستحب در اين صورت جمع كند بين گفتن به ميسور و گفتن ترجمه آن و نايب گرفتن ديگرى كه به جاى او بگويد.

مسأله: شخص گنگ و لال بايد با انگشت خود به تلبيه اشاره نموده و زبان خود را حركت دهد، و بهتر است كه علاوه بر آنچه اشاره نموده نايب نيز بگيرد

تا اين كلمات را به نيابت او صحيحاً ادا نمايد.

مسأله: براى شخص بيهوش و بچّه غير مميّز ديگرى نيابةً تلبيه بگويد كرچه بيهوش اگر قبل از اعمال به هوش آمد احتياط واجب اين است كه خودش برگردد به ميقات و از آنجا محرم شود.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 35

مسأله: احرام حج تمتّع و احرام عمره تمتّع و احرام حج (افراد) و احرام عمره مفرده بدون تلبيه محقّق نمى شود، و امّا احرام حج (قران) همانطورى كه با تلبيه منعقد و محقّق مى شود با (اشعار) و (تلقيد) نيز محقّق مى گردد امّا اشعار مختص به شتر قربانى است و تقليد مشترك است بين شتر و گاو و گوسفند قربانى، واولى در شتر جمع بين اشعار و تقليد است، بنا بر اين در حج قران مخيّر است بين سه چيز: تلبيه يا اشعار يا تقليد.

مسأله: اشعار عبارت است از: پاره كردن كوهان شتر، و احوط و افضل پاره كردن طرف راست كوهان است، و اولى اين است كه محرم در حال قيام اشعار كند، و بدن شتر را خون آلود كند.

مسأله: تقليد قربانى- على الأحوط- عبارت از اين است كه نعلين كهنه اى كه با آن نماز خوانده به گردن قربانى آويزان نمايد.

مسأله: لازم نيست تلبيه همزمان بانيّت احرام و پوشيدن لباس احرام باشد بلكه احوط مى باشد، و تأخير تلبيه از نيّت احرام و پوشيدن لباس احرام جايز است.

مسأله: در صحّت احرام طهارت از حدث اصغر و اكبر شرط نيست، بنا بر اين احرام شخص بى وضو و جنب يا زن حايض و نفساء اشكالى ندارد.

مسأله: تلبيه (يا اشعار و تقليد در حج قران) براى تحقّق احرام به منزله تكبيرةالاحرام است

براى نماز، و احرام بدون آنها محقّق نمى شود، پس هرگاه نيّت احرام نموده و لباس احرام پوشيده امّا هنوز تلبيه نگفته (يا در حج (قران) اشعار يا تقليد ننموده) احرام محقّق نشده و انجام محرّمات احرام كفّاره نخواهد داشت.

مسأله: كسى كه مى خواهد از مدينه منوّره به مكه معظّمه برود مستحب است تلبيه را تا (بيداء) (زمينى است كه تقريبا 2 كيلومتر بعد از مسجد شجره است) آهسته بگويد و از آن به بعد مستحب است جهراً (بلند) بگويد، و كسى كه از راههاى ديگر به مكه معظّمه مى رود مستحب است مقدارى از راه، آهسته تلبيه گفته و سپس جهراً بگويد، و نيز مستحب است تلبيه را در موقع احرام و پوشيدن لباس احرام آهسته بگويد، و كسى كه مى خواهد از مكّه به عرفات برود مستحب است تلبيه را تا رقطاء (نام محلّه اى است در مكّه) آهسته، و از آن به بعد جهراً بگويد.

مسأله: در عمره تمتّع هنگامى كه چشمش به خانه هاى مكّه معظّمه بيفتد لازم است تلبيه را قطع كند، و در عمره مفرده چنانچه خارج از حرم احرام بسته وقت ورود در حرم تلبيه را قطع كند، و اگر داخل مكّه بوده

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 36

و خارج شده براى احرام وقتى چشمش به كعبه معظّمه افتاد تلبيه را قطع كند، و عموم حجّاج از ظهر روز عرفه تلبيه نگويند.

مسأله: اگر بعد از پوشيدن لباس احرام و پيش از گذشتن از ميقات شك كند كه تلبيه گفته يا نه، بنا بر نگفتن بگذارد و تلبيه را بگويد، و اگر بعد از گفتن تلبيه شك كند صحيح گفته يا نه، بنا را بر صحت

بگذارد و احرام و عملش صحيح است.

تروك احرام
اشاره

مسأله: هرگاه مكلّف محرم شد بيست و پنج چيز بر او حرام مى شود: 1- شكار حيوان صحرائى. 2- نزديكى با زنان. 3- بوسيدن زن. 4- لمس نمودن زن از روى شهوت. 5- نگاه كردن به زن از روى شهوت. 6- عقد نكاح. 7- استمناء. 8- استعمال بوى خوش. 9- پوشيدن لباس دوخته براى مردان. 10- پوشيدن جوراب و چكمه براى مردان. 11- سرمه كشيدن. 12- نگاه كردن در آينه براى زينت. 13- دورغ گفتن و دشنام دادن. 14- جدال نمودن. 15- كشتن جانوارن بدن. 16- زينت نمودن. 17- ماليدن روغن به بدن. 18- جدا نمودن مو از بدن. 19- پوشيدن سر براى مردان. 20- پوشانيدن صورت براى زنان. 21- زير سايه رفتن مردان هنگام حركت. 22- بيرون آوردن خون از بدن. 23- ناخن گرفتن. 24- با كافور تحنيط نمودن ميّت محرم. 25- برداشتن سلاح. و تفصيل اين امور ذيلًا بيان خواهد شد.

1- شكار حيوان صحرائى
اشاره

مسأله: بر محرم شكار حيوان صحرائى حرام است، داخل حرم يا در خارج حرم باشد، البتّه شكار در حرم مطلقاً حرام است، چه براى محرم و چه براى غير محرم و نيز حرام است كمك به شكارچى هرچند با اشاره باشد، و فرقى ندارد كه شكارچى محرم باشد يا غير محرم.

مسأله: خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است، چه خودش او را شكار كرده و ذبح نموده يا كسى كه محلّ بوده شكار كرده و ذبح نموده باشد، چه اين ذبح در حرم واقع شده باشد يا در غير حرم.

مسأله: ملخ در حكم حيوان صحرائى است، و براى محرم گرفتن و شكار و خوردنش حرام است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 37

مسأله: جوجه

و تخم حيوانات صحرائى حكم خود حيوانات را دارد، پس شكار جوجه يا كمك به شكارش و دلالت و راهنمائى ديگرى براى شكارش و خوردنش، بر محرم حرام است، و نيز برداشتن تخم آن و خوردن و كمك و اشاره به برداشتن آن حرام مى باشد.

مسأله: احكام شكار مختصّ به حيوان صحرائى است، و اين احكام در شكار حيوانات دريائى (مانند ماهى و غيره) و حيوانات اهلى (مانند گوسفند و شتر و غيره) جريان ندارد.

مسأله: كشتن درندگان براى محرم جايز نيست، مگر در وقتى كه به انسان حمله نمايند، و يا اينكه از آنها بترسد، و همچنين جايز است كشتن افعى، مارهاى گزنده، عقرب، زنبور، موش، كلاغ، كركس و باز شكارى، و كشتن اين قسم حيوانات كفّاره ندارد.

كفّاره شكار

مسأله: در كشتن شتر مرغ يك شتر، و در كشتن گاو وحشى يك گاو اهلى، و در كشتن الاغ وحشى يك شتر يا يك گاو اهلى، و در كشتن آهو و خرگوش و روباه يك گوسفند، بايد كفاره بدهد.

مسأله: اگر شكارى كرده كه كفّاره اش يك شتر است چنانچه عاجز شد از تهيّه شتر بايد قيمت آن را گندم خريده بين فقرا تقسيم نمايد، و كفايت مى كند اگر شصت فقير را اطعام نمايد و به هريك (750 گرم) گندم بدهد گرچه هزينه اطعام از قيمت شتر كمتر باشد، و چنانچه از اين نيز عاجز شد هيجده روز روزه بگيرد، و لازم نيست اين هيجده روز پى در پى باشد.

مسأله: اگر كفّاره، گاو باشد و از آن عاجز شود قيمت آن را گندم خريده بين فقرا تقسيم كند و يا سى فقير را اطعام نمايد، و در صورت عجز نه

روز روزه بگيرد.

مسأله: اگر كفّاره گوسفند باشد و عاجز شود ده فقير را اطعام نمايد، و اگر عاجز شد سه روز روزه بگيرد.

مسأله: هرگاه محرم در خارج حرم كبوتر يا مانند آن- از پرندگان- را شكار نموده و بكشد كفّاره اش يك گوسفند است، و اگر جوجه كبوتر و مانندش را بكشد يك بره يا بزغاله يا نصف درهم صدقه بدهد، و بنابر احتياط در اين صورت قيمت برّه يا بزغاله را به عنوان صدقه بپردازد.

مسأله: هرگاه تخم كبوتر و مانندش را شكست و در آن جوجه متحرّك بود كفّاره اش يك گوسفند است و اگر جوجه متحرك نبود كفّاراش قيمت آن است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 38

مسأله: هرگاه محلّ (غير محرم) كبوتر يا مانندش را در حرم كشت، بايد يك درهم يا قيمت آن حيوان را صدقه بدهد، گرچه احوط دوّمى است، و در جوجه آنها كفّاره نصف درهم و در تخم آن ربع درهم است.

مسأله: هرگاه محرم در داخل حرم كبوتر و مانندش را بكشد كفّاره اش يك گوسفند به همراه قيمت آن مى باشد، و اگر جوجه آنها را كشت كفّاره يك برّه يا يك بزغاله به همراه قيمت هريك از آنها بوده، و هرگاه تخم او را شكست اگر در او جوجه متحرّك بود كفّاره اش يك گوسفند، و اگر جوجه در او متحرك نبود بايد قيمت آن را صدقه بدهد.

مسأله: كفّاره شكار مرغ سنگخوار (قطاة) و كبك و درّاج و مانند آنها يك گوسفند است، و كفّاره شكار گنجشك و قبّره (چكاوك) و صعوه (سنگانه) اگر در خارج حرم باشد، صدقه دادن قيمت آن يا صدقه دادن يك مدّ طعام ميباشد، و اگر در

حرم باشد دو برابر مى شود و در جوجه آنها نيز همين حكم جريان دارد، و اگر تخم هريك از آنها را شكست قيمت تخم را صدقه بدهد.

مسأله: در كفّاره كشتن يك ملخ مخيّر است بين صدقه دادن يك مشت گندم يا يك دانه خرما و اگر ملخ هاى زيادى را كشت كفّاره يك گوسفند است.

مسأله: در كشتن موش صحرائى و خارپشت و سوسمار يك بزغاله است، و در مار مولك (عظايه) يك مشت طعام كفّاره بدهد، و كفاره كشتن عمدى زنبور مقدارى طعام بوده مگر براى دفع اذيّت باشد كه كفّاره ندارد.

مسأله: در راهى كه ملخ زياد است بايد محرم راه ديگرى انتخاب كند تا باعث كشتن آنها نشود، و اگر نتواند اين كار را بكند و خواه ناخواه ملخ پايمال مى شود اشكالى ندارد.

مسأله: اگر جماعتى در كشتن شكارى شركت كردند بر هريك كفّاره جداگانه اى ميباشد.

مسأله: كفّاره خوردن شكار مانند كفاره خود شكار است، پس اگر محرم شكارى كرد و آن را خورد دو كفّاره بايد بدهد، يكى براى شكار و ديگرى براى خوردن آن.

مسأله: كسى كه شكارى همراه دارد و داخل حرم شود بايد او را رها كند و چنانچه رهايش نكرد تا مرد بايد كفّاره بدهد، بلكه نسبت به كسى كه قبل از احرام شكارى كرده و سپس محرم شده نيز اين حكم جارى است، يعنى بايد بعد از احرام شكار را رها كند هرچند داخل حرم نشده باشد على الأحوط.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 39

مسأله: در تعلق كفّاره كشتن شكار يا خوردنش فرقى نيست چه از روى عمد باشد يا سهو يا ندانستن مسأله.

مسأله: با تكرار شكار، كفّاره نيز مكرّر مى شود.

2- جماع

مسأله:

دوّم از محرّمات احرام: نزديكى با زنان است، چه در قُبُل باشد و چه در دُبُر، در احرام عمره باشد يا حج.

مسأله: پس از آن كه محرم طواف نساء و نماز آن را بجا آورد، زن بر او حلال مى شود، و همچنين پس از اتمام اعمال عمره تمتّع و قبل از احرام حج.

مسأله: همانطورى كه زن بر مرد محرم حرام است، مرد نيز بر زنى كه در حال احرام است، حرام مى باشد.

مسأله: اگر در عمره تمتّع بعد از سعى و پيش از تقصير از روى علم و عمد با زن نزديكى نمايد كفّاره اش بنا بر احتياط يك شتر و اگر عاجز از شتر است يك گاو و اگر از آن نيز عاجز است يك گوسفند مى باشد، ولى عمره اش صحيح است، امّا اگر اين عمل پيش از سعى بود عمره اش باطل مى شود و كفّاره دارد، و در صورت امكان بايد اعاده نمايد.

مسأله: هرگاه به احرام حج محرم شد و پيش از وقوف در مزدلفة (مشعر) از روى علم و عمد با زنى نزديكى (جماع) كرد چنانچه زن راضى بوده حج هردو باطل مى شود، ولى واجب است حج را تمام نمايند و در سال بعد نيز اعاده كنند، خواه حج واجب باشد يا مستحب، و چنانچه زن راضى نبوده حجّش باطل نيست و بر مرد دو كفّاره واجب مى شود و بر زن كفّاره اى واجب نخواهد شد، و واجب است بين اين زن و مرد از جاى وقوع اين عمل در اين حج و حجّى كه بعداً اعاده خواهند كرد جدائى باشد تا آنكه دوباره به آن محل برسند پس از وقوفين.

مسأله: هرگاه محرم بعد از وقوف در

مزدلفه از روى عمد و علم با زن نزديكى نمايد چنانچه پيش از طواف نساء باشد كفاره بر او واجب مى شود، ولى حجش فاسد نيست، و چنانچه اين عمل بعد از سه شوط و نيم از طواف نساء باشد حج صحيح بوده، و احتياط استحبابى در دادن كفّاره است، و چنانچه بعد از طواف نساء باشد و قبل از نماز آن، كفّاره ندارد و حج نيز صحيح است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 40

مسأله: هرگاه در عمره مفرده از روى علم و عمد پيش از سعى با زن نزديكى نمايد عمره اش باطل و كفّاره اش يك شتر است، و واجب است اين عمره را تمام نموده و مجدّداً براى انجام عمره مفرده محرم شود و دوباره تمام اعمال را بجا آورد. و چنانچه اين عمل بعد از طواف نساء و قبل از نماز طواف بوده عمره صحيح است و كفّاره اى ندارد، و چنانچه در اثناء طواف نساء باشد مانند مسأله سابق است، و امّا اگر بعد از سعى و قبل از تقصير باشد عمره باطل نيست ولى كفّاره اش يك شتر است و همين احكام در عمره تمتّع نيز جريان دارد.

مسأله: هرگاه با زن محرمه با رضايت خودش نزديكى شود همان احكام مرد بر زن جارى است.

مسأله: هرگاه محرم (از روى ندانستن مسأله و يا فراموشى و يا سهو، چه سهو و نسيان در حكم يا در احرام باشد) با زن خود جماع نمايد عمره و حجّش صحيح است و كفّاره ندارد.

3- بوسيدن

مسأله: سوّم از محرمّات احرام: بوسيدن زن است.

مسأله: جايز نيست محرم از روى علم و عمد زن خود را ببوسد، و چنانچه او را با

شهوت بوسيد و از او منى خارج شد لازم است يك شتر كفّاره بدهد، و اگر از روى شهوت بوسيد و منى خارج نشد بنا بر اقوى كفّاره يك شتر است، و اگر بوسيدن از روى شهوت نبود و منى خارج شد كفّاره اش يگ گوسفند است، و همچنين اگر منى خارج نشود بنا بر اقوى كفّاره اش يك گوسفند است.

4- لمس

مسأله: چهارم از محرّمات احرام: لمس زن است.

مسأله: شخص محرم نبايد جايى از بدن خود را به بدن زنش از روى شهوت بمالد، و چنانچه اين عمل را انجام داد و منى خارج شد بايد يك شتر كفّاره بدهد.

5- نگاه

مسأله: پنجم از محرّمات احرام: نگاه كردن به زن و شوخى با او است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 41

مسأله: هرگاه محرم از روى شهوت با زن شوخى نمايد يا به او نگاه كند تا منى از او خارج شود كفّاره اش يك شتر است.

مسأله: چنانچه عمداً به زن نامحرم نگاه كند و منى بيرون بيايد چه از روى شهوت باشد و چه نباشد و چه قصد بيرون آمدن منى داشته يا نداشته باشد چنانچه از لحاظ اقتصادى دارا باشد كفّاره اش يك شتر و اگر متوسّط الحال باشد يك گاو و اگر فقير باشد يك گوسفند مى باشد، و اگر منى بيرون نيايد گرچه معصيت كرده امّا كفّاره ندارد.

مسأله: نگاه به زنى كه به انسان محرم است بدون شهوت اشكالى نداشته و كفّاره ندارد.

مسأله: زن در تمامى اين احكام مانند مرد است، و نمى تواند به مرد از روى شهوت نگاه كرده يا او را لمس نمايد، يا ببوسد.

6- عقد نكاح

مسأله: ششم از محرمات احرام: عقد نكاح است، چه براى خود باشد يا ديگرى، عقد دائم يا موقّت، طرف مُحرِم باشد يا نباشد.

مسأله: اگر محرمى براى محرم ديگرى زنى را عقد نمايد و زوج محرم دخول به زن نمايد چنانچه زن نيز در احرام باشد و هرسه آنها مسأله را بدانند بر هركدام يك شتر كفّاره است، و عقد باطل بوده و حرمت ابدى دارد.

مسأله: اگر اين عمل از روى جهل به مسأله يا فراموشى يا غفلت يا اضطرار انجام شود كفّاره ندارد.

مسأله: اگر محرم براى خودش زنى را در حالى كه هردو محرمند عقد كند همان حكم قبلى را دارد (از نظر علم و جهل و ...) و

اگر براى غير محرم عقد را انجام دهد و زن و شوهر محرم نبودند عقد باطل است و محرم بايد يك شتر كفّاره بدهد.

مسأله: بر محرم حضور در مجلس عقد و همچنين شاهد شدن براى عقد بر محرم حرام است و همچنين بنا بر احتياط حرام است بر محرم خواستگارى كند، امّا اگر به زن مطلّقه رجعيّه رجوع نمايد اشكالى ندارد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 42

7- استمناء

مسأله: هفتم از محرّمات احرام: استمناء است به هر وسيله اى كه باشد.

مسأله: اگر محرم با آلت خود بازى نمود و منى از او بيرون آمد حكمش حكم كسى است كه با زنش نزديكى كرده باشد، بنا بر اين اگر استمناء در احرام حج پيش از وقوف در (مزدلفه) باشد حجّش فاسد خواهد بود، و لازم است حج را تا آخر بجا آورده و در سال بعد اعاده نمايد، همانطورى كه اگر در عمره مفرده پيش از فراغت از سعى استمناء بكند عمره اش فاسد بوده و لازم است آن را به پايان رسانده و مجدّداً محرم به احرام عمره مفرده شود و عمره را تجديد نمايد. مسأله: چنانچه محرم بدون بازى با آلت، استمناء نمود- مثلًا با نگاه كردن به زن اجنبيّه يا در نظر آوردن و خيالش- و منى از او بيرون آمد كفّاره اش اگر دارا است يك شتر و اگر متوسّط الحال است يك گاو و اگر فقير است يك گوسفند مى باشد، ولى حج و عمره اش باطل نخواهد بود.

8- بوى خوش

مسأله: هشتم از محرّمات احرام: استعمال بوى خوش است.

مسأله: هرگونه استعمال بوى خوش از قبيل زعفران و عنبر و ورس و مشك چه خوردن، چه بوئيدن، چه ماليدن بر بدن بر محرم حرام است و همچنين حرام است پوشيدن لباسى كه اثرى از بوى خوش در او باشد، و احوط اجتناب از هر بوى خوشى است حتى مثل قرنفل و هل و كافور و عود.

مسأله: خوردن گلها و ميوه هاى خوشبو مانند به و سيب و ادويه جات خوشبو و معجونهاى خوشبو اشكالى ندارد، و احوط در هنگام خوردن خوددارى از بوئيدن آنها است.

مسأله: كفّاره استعمال

بوى خوش (از بوئيدن و خوردن و غيره) اگر زعفران يا مشك يا عنبر يا ورس باشد يك گوسفند است، و در بقيه كفاره نيست.

مسأله: بر مُحرم حرام است كه بينى خود را از بوى بد بگيرد، امّا تند عبور كردن از آن اشكالى ندارد.

9- لباس دوخته براى مردان

مسأله: نهم از محرّمات احرام: پوشيدن لباس دوخته است براى مردان.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 43

مسأله: پوشيدن پيراهن و عبا و شلوار و زير شلوارى و جامه دكمه دار و درع (زره) و هر جامه اى كه آستين دار باشد و لو دوخته نباشد مانند لباسهاى نايلون و يا كاموائى كه يكسره بافته شده و مانند نمد چوپانها، بر مردان حرام است.

مسأله: پوشيدن سه چيز استثنا شده و اشكالى ندارد حتى اگر دوخته باشد: هميان (كه در آن پول مى گذارند) و فتق بند و كمربند.

مسأله: همانطورى كه پوشيدن لباس دوخته حرام است گره زدن مثل لنگ و رداء نيز حرام مى باشد بنا بر احتياط، اما سوزن قفلى زدن و امثال آن اشكالى ندارد.

مسأله: پوشيدن لباس دوخته در احرام براى زنان به هر نحوى مانعى ندارد مگر پوشيدن دستكش كه جايز نيست، و احوط اين است كه زنها نيز به هنگام احرام ازار و رداء- كه در لباس احرام گذشت- بپوشند، و فرقى ندارد زير لباسها باشد يا روى لباسها البته ميتوانند لباسهاى خويش را به عنوان ازار و رداء بپوشند.

مسأله: كفّاره پوشيدن لباس دوخته براى مردان اگر از روى علم و عمد باشد يك گوسفند است.

10- چكمه و جوراب

مسأله: دهم از محرّمات احرام: پوشيدن چكمه و جوراب است براى مردان، و هرچيزى كه روى قدم پا را مى پوشاند.

مسأله: پوشيدن چكمه (خف) يا جوراب بر مرد محرم حرام است، و چنانچه براى مرد نعلين و مانند آن فراهم نشد و ضرورت ايجاب كرد چكمه يا جوراب بپوشد احوط اين است كه روى آن را بشكافد، و پوشيدن نعلى كه بدون پوشش است مانعى ندارد.

مسأله: زن مى تواند جوراب و مانند

آن را بپوشد گرچه احوط نپوشيدن چيزى است كه تمام پشت پارا بپوشاند.

مسأله: كفاره پوشيدن چكمه و جوراب و مانند آن، در صورت اختيار يك گوسفند است.

11- سُرمه كشيدن

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 44

مسأله: يازدهم از محرّمات احرام: سرمه كشيدن است.

مسأله: سرمه كشيدن چهار صورت دارد: 1- سرمه سياه به چشم بكشد به قصد زينت. 2- سرمه سياه اما به قصد زينت نباشد بلكه براى تقويت نور چشم و مانند آن باشد. 3- سرمه غير سياه و به قصد زينت، اين سه قسم حرام است. 4- سرمه غير سياه و به غير قصد زينت، حرام نيست، به شرطى كه زينت به حساب نيايد.

مسأله: كفاره سرمه كشيدن استغفار بوده و مستحب است يك گوسفند بكشد.

12- نگاه در آينه

مسأله: دوازدهم از محرّمات احرام: نگاه كردن در آينه است به قصد زينت.

مسأله: نگاه محرم به قصد زينت در آينه حرام است، ولى اگر به منظور زينت نباشد (مانند راننده كه با نگاه در شيشه مى خواهد پشت سر يا دو طرف خود را ببيند) اشكالى ندارد.

مسأله: نگاه كردن در آب صاف كه صورت را نشان مى دهد و هرچيزى كه مانند آن است چه از مايعات باشد چه غير آن، اشكالى ندارد، و همچنين عينك زدن اگر براى زينت نباشد مانعى ندارد.

مسأله: نگاه در آينه براى زينت كفاره ندارد و بايد استغفار كند، و مستحب است هنگام نگاه در آينه تلبيه را تجديد كند.

13- دروغ و دشنام

مسأله: سيزدهم از محرّمات احرام دروغ و دشنام است.

مسأله: دشنام و دروغ چه در حال احرام و چه در غيرش حرام است، اما در احرام حرمتش شديدتر است.

مسأله: بر شخص محرم مفاخرت نمودن حرام است، يعنى فضائل خويش را اظهار نموده از ديگرى سلب كند، يا رذائل را براى ديگرى اثبات نموده از خود سلب نمايد، امّا مفاخرت اگر به حقّ باشد و توهين ديگرى را دربر نداشته باشد حرام نيست.

مسأله: اگر محرم مرتكب دروغ يا دشنام يا مفاخرت شد احرامش صحيح بوده و كفّاره اى جز استغفار بر او لازم نيست.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 45

14- جدال

مسأله: چهاردهم از محرّمات احرام: جدال نمودن است.

مسأله: قَسَم خوردن به كلمه (لا و الله) و (بلى و الله) در مقام مخاصمه به هر لغتى بر محرم حرام است، البتّه در مقام ضرورت مانند اثبات حق يا از بين بردن باطل قسم به اين دو كلمه مانعى ندارد، و همچنين اگر قصدش تعظيم يا اظهار محبّت باشد اشكال ندارد، مثل اينكه بگويد تو را به خدا اين كار را نكن.

مسأله: در صورتى كه جدال كننده در مقام قسم راستگو باشد چنانچه دو مرتبه قسم بخورد معصيت كرده امّا كفّاره ندارد بلكه به استغفار اكتفا مى شود، و چنانچه بار سوّم يا بيشتر قسم خورد بايد يك گوسفند كفّاره بدهد. و اگر به دروغ قسم خورد، بار اوّل كفّاره اش يك گوسفند، و بار دوّم يك گاو و بار سوّم يك شتر مى باشد.

15- كشتن جانوران بدن

مسأله: پانزدهم از محرّمات احرام: كشتن جانوران بدن است.

مسأله: كشتن جانوران بدن مانند شپش انداختن آنها از بدن بر محرم حرام است، و چنانچه انجام داد واجب است به فقيرى يك مشت طعام كفّاره بدهد، ولى جا به جا نمودن آنها مانعى ندارد، اگر در معرض سقوط نباشد.

مسأله: كشتن پشه و كك و ديگر حشرات از براى دفاع اشكالى ندارد، و بنابر احتياط مستحب داخل حرم از كشتن آنها دورى كند.

16- زينت

مسأله: شانزدهم از محرّمات احرام: زينت نمودن است.

مسأله: پوشيدن زيور براى زنان به قصد زينت حرام است، البتّه آنچه كه پيش از احرام به پوشيدنش عادت داشته مانعى ندارد، ولى نبايد آن را نشان دهد.

مسأله: بستن ساعت در حال احرام اگر براى زينت نباشد اشكالى ندارد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 46

مسأله: پوشيدن انگشتر به قصد زينت بر محرم، چه زن و چه مرد حرام است، اما به قصد استحباب اشكالى ندارد.

مسأله: كفاره زينت نمودن يك گوسفند است، و در پوشيدن انگشتر كفّاره نيست.

17- ماليدن روغن

مسأله: هفدهم از محرّمات احرام: ماليدن روغن به بدن است.

مسأله: محرم نبايستى تن خود را روغن مالى نمايد هرچند خوشبو هم نباشد، مگر در حال اضطرار كه حتى المقدور از روغن بدون بو بايد استفاده شود.

مسأله: اگر از روى علم و عمد و بدون اضطرار روغن مالى نمود بنا بر احتياط مستحب كفّاره اش يك گوسفند است.

18- جدا نمودن مو

مسأله: هيجدهم از محرّمات احرام: جدا نمودن مو از بدن است.

مسأله: بر شخص محرم حرام است از بدن خود يا غير از روى علم و عمد مو جدا نمايد به هر نحوى كه باشد، مگر در چهار صورت: 1- شپش بدن زياد شود. 2- ضرورت ايجاب كند كه مو جدا شود مانند آنكه بلندى مو و زياديش موجب سردرد يا ناراحتى او شود. 3- مو در پلك چشم روئيده باشد كه محرم را ناراحت نمايد. 4- مو هنگام وضو يا غسل خود به خود جدا شود.

مسأله: اگر محرم از روى ضرورت سر خود را بتراشد كفّاره اش يك گوسفند مى باشد، يا اينكه سه روز روزه بگيرد يا اطعام شش مسكين كند و به هريك دو مدّ طعام (5. 1 كيلو) بدهد و چنانچه ضرورت نباشد بنا بر اقوى يكى از اين سه را بپردازد گرچه احوط گوسفند است، و اگر از روى علم و عمد موى غير سر را بتراشد چه تراشيدن آن در غير وقت احرام جايز باشد (مثل موى زير بغل) يا حرام باشد (مثل موى صورت) بنا بر احوط كفاره اش يك گوسفند است.

19- پوشانيدن سر براى مردان

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 47

مسأله: نوزدهم از محرّمات احرام: پوشانيدن سر است بر مردان.

مسأله: بر مرد محرم حرام است سرش را بپوشاند به هر چيزى كه باشد حتى اگر روى سرش چيزى را حمل كند كه سر پوشيده شود، و همچنين پوشاندن گوشها جايز نيست، و جايز نيست محرم سرش را زير آب فرو برد.

مسأله: شخص محرم مى تواند با دست سر خود را بپوشاند گرچه احوط استحبابى ترك است، و مسح سر هنگام وضو پوشانيدن نيست، و همچنين

هنگام خواب قسمتى از سر، كه بر زمين مى چسبد اشكالى ندارد، و زير دوش رفتن و آب بر سر ريختن جايز است.

مسأله: اگر از روى فراموشى سر خود را پوشانيد بايد فوراً آن را برطرف كند و كفاره بر او نيست.

مسأله: هرگاه مرد محرم سر خود را بپوشاند چه عمداً و چه از روى اضطرار كفّاره اش يك گوسفند است.

20- پوشانيدن صورت براى زنان

مسأله: بيستم از محرّمات احرام: پوشانيدن صورت است بر زنان.

مسأله: بر زن محرمه حرام است تمام صورت خويش را بپوشاند با نقاب يا غيرش، امّا پوشاندن مقدارى از صورت در خواب و پوشاندن قسمتى از صورت كه از باب مقدّمه به جهت پوشاندن سر براى نماز از اطراف پوشيده مى شود اشكالى ندارد.

مسأله: اگر زن براى رو گرفتن از نامحرم روسرى را بر روى صورت رها كرد تا بينى يا چانه كه تماس با صورت نداشت بلكه جدا از صورت بود اشكالى ندارد.

مسأله: كفاره پوشانيدن صورت براى زنان يك گوسفند مى باشد.

21- زير سايه رفتن براى مردان

مسأله: بيست و يكم از محرّمات احرام: زير سايه رفتن مردان است.

مسأله: براى مرد محرم حرام است هنگام سير و حركت در زير سايه برود، يا سايه بانى بر سر بگيرد، هرچند سايه سقف ماشين يا هواپيما و مانند اينها باشد، پياده باشد يا سواره، شب باشد يا روز.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 48

مسأله: رفتن زير سايه چيزى كه روى سر نباشد اشكالى ندارد، مثل اينكه بغل ماشين و مانندش حركت كند كه از طرف چپ يا راست سايه بر او بيفتد.

مسأله: شخص محرم مى تواند با دست خود جلو آفتاب را بگيرد، و همچنين احرام در زير سقف مسجد شجره اشكالى ندارد.

مسأله: در جايى كه محرم منزل مى نمايد مثل قهوه خانه هاى بين راه، يا در عرفات و منى و همچنين وقتى به مكه معظمه مى رسد حتى اگر منزلى تهيه نكرده مى تواند زير سايه برود.

مسأله: وقتى محرم وارد مكه معظّمه شد مى تواند زير سايه برود و ماشين سقف دار سوار شود و از چتر و مانند آن استفاده كند، و همچنين اگر از مسجد تنعيم براى عمره

مفرده محرم شود، زيرا جزو شهر مكّه مى باشد.

مسأله: جايز نيست مرد محرم كارى كند كه فقط روى سرش سايبان نباشد و بقيّه بدن سايه بان داشته باشد مثل اينكه به ماشين سقف دار سوار شود و سر خود را از شيشه بيرون بياورد.

مسأله: در حال احرام جايز است از زير پلها و تونلها عبور كند، و هنگامى كه محرم در عرفات يا منى منزل مى كند جايز است در حال حركت زير سايه برود، مثلًا وقتى مى خواهد از خيمه ها براى رمى جمرات برود مى تواند از چتر و مانند آن استفاده كند يا ماشين سقف دار سوار شود.

مسأله: زير سايه رفتن زنان و كودكان، و همچنين مردان در حال ضرورت يا ترس از سرما و گرما اشكالى ندارد.

مسأله: كفّاره زير سايه رفتن چه اختياراً و چه اضطراراً يك گوسفند است، و مى تواند آن را در وطن خويش ذبح نمايد.

22- خون

مسأله: بيست و دوّم از محرّمات احرام: بيرون آوردن خون از بدن است.

مسأله: شخص محرم بر احوط جايز نيست از بدن خود خون بيرون بياورد، با خاراندن باشد يا مسواك يا غيره.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 49

مسأله: كشيدن دندان چنانچه باعث جارى شدن خون شود جايز نيست و بايد كفاره بدهد، مگر در حال اضطرار كه اشكالى نداشته و كفاره ندارد.

مسأله: چنانچه عمداً از بدن خود، خون بيرون آورد احتياطاً بايد يك گوسفند كفّاره بدهد، و در حال ضرورت يا رفع ناراحتى اشكالى نداشته و كفّاره ندارد.

23- ناخن گرفتن

مسأله: بيست و سوّم از محرّمات احرام: ناخن گرفتن.

مسأله: بر محرم حرام است تمام يا قسمتى از ناخن خود را بگيرد مگر در صورتى كه بقاء ناخن ضرر داشته باشد (مانند اينكه ناخن كنده شده و ماندنش سبب ناراحتى مى شود كه در اين صورت بريدنش جايز است و كفّاره ندارد).

مسأله: كفّاره گرفتن هر ناخن يك مدّ طعام است (يعنى 750 گرم) و تا نه ناخن حكم همين است، و اگر به ده رسيد يعنى تمام ناخنهاى دو دستش را در يك مجلس گرفت يك گوسفند بايد كفّاره بدهد، و چنانچه در يك مجلس تمام ناخنهاى دست و پا را گرفت كه مجموعاً بيست ناخن مى شود باز كفّاره يك گوسفند است، و چنانچه در دو مجلس باشد يعنى در يك مجلس تمام ناخنهاى دست را گرفت و در مجلس دوّم تمام ناخنهاى پا را، كفّاره دو گوسفند است، البته تمام اينها در صورت عمد و علم است.

24- كافور

مسأله: بيست و چهارم از محرّمات احرام: غسل دادن محرم ميّت است به كافور.

مسأله: جايز نيست كسى كه در حال احرام مرده است با كافور حنوط نمايند، و به جاى آن با آب قراح (آب مطلق) غسل مى دهند و در نتيجه دو غسل با آب قراح و يك غسل با آب سدر مى شود، و چنانچه انجام شود كفّاره اش استحباباً يك گوسفند است.

25- سلاح

مسأله: بيست و پنجم از محرّمات احرام: برداشتن سلاح است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 50

مسأله: بر محرم پوشيدن اسلحه جنگى در حال اختيار حرام است، و همچنين جايز نيست خود را مسلّح نمايد، حتّى اگر با نشستن در داخل تانك و امثال آن باشد، و چنانچه ضرورت ايجاب نمايد حتّى المقدور بايد سلاح ظاهر نباشد مگر اينكه ضرورت در اظهارش باشد.

مسأله: در حال اختيار كفّاره برداشتن سلاح بنا بر احوط استحبابى يك گوسفند است.

درخت و گياه حرم

مسأله: كندن و بريدن هرچيزى كه در محدوده حرم روئيده باشد بر محرم و غير محرم حرام است، مانند درخت و گياه حرم.

مسأله: از اين حكم چند مورد استثنا شده است: 1- اذخر كه گياه معروفى است. 2- نخل خرما و درخت ميوه دار. 3- علفهائى كه خوراك شتر است. 4- علف و درختى كه در ملك يا خانه شخص مى رويد يا خود شخص آن را مى كارد و مى نشاند.

مسأله: همانطورى كه كندن درخت و گياه حرم بر محرم حرام است، كندن درخت و گياه غير حرم نيز بر او تا زمانى كه در احرام است حرام مى باشد.

مسأله: راه رفتن به نحو متعارف اگرچه موجب قطع بعض گياهان حرم شود اشكال ندارد، و همچنين رها كردن حيوانات چرنده براى چريدن اشكالى ندارد.

مسأله: كفّاره كندن و بريدن درخت و گياه از روى علم و عمد در درخت بزرگ يك گاو، و در درخت كوچك يك گوسفند است، و در شاخه ها و برگها قيمت آن را صدقه بدهد، و در علفها استغفار نمايد. و اگر از روى جهل به مسأله يا فراموشى و امثال آن باشد كفّاره ندارد.

چند مسأله

مسأله: حدود حرم اطراف شهر مكه مى باشد و يك بريد در يك بريد است، و هر بريد چهار فرسخ، و هر فرسخ تقريبا شش كيلومتر مى باشد، البته از طرف شمال، مسجد تنعيم خارج از محدوده حرم است.

مسأله: آنچه را كه بايد محرم به جهت كفاره ذبح كند اگر در احرام عمره بود در مكّه مكرّمه ذبح نمايد و اگر در احرام حج بود در منى ذبح كند و آن را به فقراى مؤمنين يا وكيل آنها بدهد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)،

ص: 51

مسأله: چنانچه در مكه مكرّمه يا منى كفاره را ذبح نكرد يا در آنجا فقراى مؤمنين نبودند بايد در شهر خود كفاره را ذبح كند و به فقراى مؤمنين بدهد.

مسأله: در هر موردى كه كفاره گوسفند است مى تواند بجاى آن بز بكشد.

2- طواف

اشاره

مسأله: دوّم از اعمال عمره تمتّع: طواف خانه خداست، يعنى هفت مرتبه كعبه معظمّه را دور بزند.

مسأله: همان طورى كه طواف در عمره تمتّع واجب است، در حج تمتّع، عمره و حج قران، عمره و حج افراد، و در عمره مفرده تنها نيز واجب مى باشد.

مسأله: اين طواف (چه در عمره و چه در حج) از اركان است و با ترك عمدى آن عمره و حج باطل مى شود، بر خلاف طواف نساء.

شرايط طواف

مسأله: در طواف چند چيز شرط مى باشد: 1- نيّت. 2- طهارت از حدث. 3- پاك بودن بدن و لباس. 4- ختنه كردن. 5- ستر عورت. 6- مباح بودن لباس و مركب.

مسأله: شرط اوّل: نيّت است، و بايد طواف قربةً الى الله تعالى انجام شود، و بدون قصد قربت باطل است، البتّه به زبان آوردن آن لازم نيست گرچه مستحب است، پس مى گويد: طواف مى كنم دور خانه كعبه هفت شوط براى عمره تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: شرط دوّم: طهارت از حدث اكبر و اصغر مى باشد (يعنى با وضو باشد و غسلى به گردنش نباشد) البته اين شرط در طواف عمره و حج لازم است، و امّا طواف مستحبّى تنها- كه مربوط به عمره و حجّ نيست- طهارت (با وضو بودن) در آن مستحب است، گرچه وضوء در نمازش لازم است (البتّه جنب يا حايض نمى تواند حتّى طواف مستحب انجام دهد، زيرا دخول در مسجدالحرام بر او حرام است) بنا بر اين طواف عمره يا حج بدون وضو يا غسل اگر غسلى به گردنش باشد باطل است.1 رساله مناسك حج (طبع جديد) ؛ ص51

أله: زن مستحاضه چنانچه احكام استحاضه را رعايت نمايد- همانطورى كه در

احكام نماز بيان شده است- طوافش صحيح مى باشد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 52

مسأله: اگر شك كرد در طهارت حدثيه (يعنى نمى داند وضو گرفته يا نه، يا غسلى بر گردنش بوده يا نه) چنانچه بعد از تمام شدن طواف باشد طواف او صحيح است، و اگر در اثناء باشد چنانچه به طهارت پيش از طواف يقين داشته است بنا را بر طهارت مى گذارد و طواف را تمام مى نمايد، و طوافش صحيح است و امّا اگر قبلًا يقين داشته كه محدث بوده و نمى داند كه با طهارت وارد طواف شده يا نه، و يا اينكه حالت سابقه را نمى داند در اين دو صورت بنا را بر حدث مى گذارد، پس اگر طواف عمره يا حج است بايد آن را قطع نمايد و طهارت تحصيل كند، كند، و اگر طواف مستحبّى تنها است جايز است طواف را تمام نمايد و صحيح خواهد بود.

مسأله: اگر بعد از طواف متوجّه شود كه طهارت نداشته يعنى بدون وضو يا غسل بوده، در طواف واجب بايد اعاده كند.

مسأله: كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، مثلًا آب براى او ضرر دارد، بايد تيمّم نموده و طواف نمايد.

مسأله: اگر در وسط طواف حدثى از او خارج شد چنانچه بيش از نصف طواف را انجام داده- يعنى سه شوط و نيم- بايد طهارت بگيرد سپس دنباله طواف را ادامه دهد، و اگر به نصف نرسيده باشد بايد طواف را از سر گيرد.

مسأله: چنانچه محرم در اثناء طواف متوجّه شد كه جنب يا حايض است، هر طوافى باشد چه واجب و چه مستحب بايد قطع نمايد و فوراً از مسجدالحرام خارج شود.

مسأله: اگر زن

در اثناء طواف واجب حايض شد بايد طواف را قطع نموده از مسجد خارج شود و پس از پاك شدن و غسل نمودن بر گردد و چنانچه قبلًا بيشتر از نصف طواف، انجام داده بود باقيمانده را تكميل نمايد و اگر تجاوز از نصف نكرده بود از اوّل شروع مى كند، و اگر تا وقت پاك شدن به خاطر عذرى نمى توانست در مكّه معظّمه بماند تا خودش طواف را انجام دهد يا تكميل كند، بايد براى انجام وظيفه اش نايب بگيرد.

مسأله: كسى كه غسل مسّ ميّت بر او واجب شده بايد غسل مسّ ميّت را انجام داده سپس طواف نمايد.

مسأله: شرط سوّم: طهارت از نجاست (خبث) است، در بدن و لباس، مگر نجاستى كه در نماز بخشوده شده است مانند خون كمتر از درهم و خون قروح و جروح و غيره، گرچه اجتناب از آن احوط است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 53

مسأله: اگر عالماً عامداً با بدن يا لباس نجس طواف نمود طوافش باطل است، و چنانچه در وقت شروع به طواف نجاست را نمى دانسته و در اثناء طواف متوجّه شد اگر با كندن لباس و غيره توانست فوراً نجاست را رفع نمايد و باقيمانده طواف را با طهارت انجام دهد طواف صحيح است، چه پيش از نصف باشد يا بعدش، وگرنه طواف باطل است.

مسأله: اگر از باب جهل به نجاست يا جهل به اينكه طواف مشروط به طهارت است يا به علّت فراموشى و غفلت با بدن يا لباس نجس طواف كرد طوافش صحيح است.

مسأله: شرط چهارم: بايد مرد ختنه كرده باشد و همچنين است پسر نابالغ، و اين شرط خاص به ذكور است، بنا

براين طواف مردان، بدون ختنه صحيح نيست.

مسأله: شرط پنجم: ستر عورت است بر مرد و زن، و همانطورى كه در نماز ستر عورت لازم است در طواف نيز لازم مى باشد، و همان شرايطى كه در لباس نمازگزار معتبر است، در ساتر طواف نيز لازم مى باشد.

مسأله: اگر لباس احرام در حال طواف از روى او افتاد چنانچه مسافت كمى بدون احرام رفته باشد بايد برگردد و احرام را پوشيده و از همانجايى كه احرام افتاده بود به طواف خود ادامه دهد.

مسأله: شرط ششم: مباح بودن لباس و مركب است، پس اگر در حال طواف لباس انسان يا مركبى كه بر آن سوار شده غصبى باشد (چنانچه سواره طواف كند) طوافش باطل است.

واجبات طواف

مسأله: در طواف چند چيز واجب است: 1- ابتدا به حجرالاسود. 2- ختم به حجرالاسود. 3- خانه كعبه را طرف چپ خود قرار دهد. 4- حجر اسماعيل را داخل در طواف كند. 5- بدن از خانه كعبه خارج باشد. 6- هفت شوط طواف كند. 7- اشواط طواف پشت سرهم باشد. 8- بنا بر احتياط مستحب طواف بين مقام ابراهيم و خانه كعبه باشد.

مسأله: اوّل از واجبات طواف: بايد شروع هريك از هفت شوط طواف از حجرالاسود باشد، و لازم نيست اوّلين جزء بدن محاذى با اوّلين جزء حجرالأسود شود بلكه ابتداء عرفى كافى است.

مسأله: دوّم از واجبات طواف: بايد ختم هريك از هفت شوط به حجرالأسود باشد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 54

مسأله: سوّم از واجبات طواف: بايد خانه كعبه در تمام حالات طواف در طرف شانه چپ طواف كننده باشد، البتّه دقّت عقلى در اينكه شانه چپ محاذى با ديوار كعبه باشد لازم

نيست، و مراعات وضع مناره هاى فعلى لزومى ندارد، بلكه صدق عرفى كافى است.

مسأله: اگر كعبه معظّمه در طرف چپ واقع نشود يعنى در مقابل يا پشت سر يا طرف راست باشد طواف باطل است، و چنانچه اين عمل از روى جهل به مسأله باشد بايد طواف را اعاده نمايد.

مسأله: چنانچه بر اثر ازدحام جمعيّت از مسير خود منحرف شود يعنى شانه چپ او به طرف كعبه نباشد، در مسافت بسيار كم مانند يكى دو گام، طواف صحيح است و اعاده لازم ندارد.

مسأله: كسانى كه آنها را با وسيله مخصوصى طواف مى دهند رعايت عرفى محاذات شانه چپ آنها با ديوار كعبه لازم است.

مسأله: طواف بايد با استقامت و راست بودن بدن انجام شود، و در حال خميدگى صحيح نخواهد بود مگر براى افرادى كه بيمار مى باشند، يا براثر كهولت سنّ منحنى شده اند.

مسأله: چهارم از واجبات طواف: بايد حجر اسماعيل (ع) را داخل در طواف بنمايد، يعنى بيرون از آن طواف كند و نمى تواند از يكى از دهانه هاى حجر اسماعيل (ع) داخل شده و از ديگرى بيرون رود.

مسأله: پنجم از واجبات طواف: بايد بدن خارج از خانه كعبه باشد، يعنى: دور خانه خدا طواف كند نه داخل آن، امّا اگر از روى شاذروان (شيب دور خانه خدا) عبور كرد و يا بر روى ديوار حجر اسماعيل اشكالى ندارد، گرچه تركش بهتر است، بنا بر اين دست كشيدن به ديوار خانه خدا در هنگام طواف و روى ديوار حجر اسماعيل جايز است گرچه خلاف احتياط استحبابى است.

مسأله: ششم از واجبات طواف: بايد هفت دور كامل طواف كند، از حجرالأسود تا حجرالأسود، و كم و زياد كردن آن موجب

بطلان است.

مسأله: اگر به خاطر عذرى مانند بيمارى يا حدوث حدث طواف را قطع كرد چنانچه بيش از نصف طواف را انجام داده بود وقتى عذر مرتفع شد باقيمانده را انجام مى دهد و كافى خواهد بود، و اگر از نصف تجاوز نكرده بود بايد از اوّل شروع نمايد.

مسأله: هرگاه در بين نماز طواف متوجّه شود كه طوافش ناقص بوده، بايد نماز را قطع نمايد و طواف را تكميل نمايد چه از نصف طواف گذشته باشد يا نگذشته باشد، و چه شروع در نماز جهلًا و يا از روى

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 55

فراموشى و غفلت بوده است، و اگر بعد از نماز متوجّه شد بايد طواف را تكميل نمايد و احوط اعاده نماز است.

مسأله: هرگاه مشغول سعى شد و متوجّه شد كه طوافش ناقص بوده بايد سعى را قطع نمايد و طواف را تكميل كند، هرچند باقيمانده طواف بيش از نصف باشد، و احتياطاً نماز طواف را اعاده نمايد سپس سعى را كامل نمايد گرچه كمتر از نصف سعى را انجام داده باشد، البتّه مستحب است طواف و سعى را از اوّل انجام دهد.

مسأله: هرگاه در بين طواف، وقت نماز واجب فرا رسيد، مستحب است طواف را قطع نمايد و نماز فريضه را بخواند، و سپس طواف را تكميل كند هرچند قبل از نصف طواف باشد.

مسأله: هرگاه بعد از فراغت از طواف شك كند در عدد شوطهاى هفتگانه، چنانچه يك طرف شك عدد 7 باشد (مثلًا بين 7 و 8) يا (6 و 7) اعتنا به شك نكند و طواف او صحيح است، و اگر هيچ يك از دو طرف شك صحيح نباشد (مثل

شك بين 5 و 6 يا 6 و 8) بايد طواف را اعاده نمايد.

مسأله: هرگاه در حين طواف در زياده شك كند در صورتى كه يقين به هفت شوط داشته باشد طواف را قطع نمايد و طواف صحيح خواهد بود.

مسأله: هرگاه در حين طواف در نقيصه شك نمايد بايد طواف را اعاده نمايد، و اگر با دانستن مسأله عمداً از طواف بيرون رفت و به شك خود اعتنا ننمود بايد طواف را اعاده نمايد، و امّا اگر از روى جهل به مسأله يا سهو و نسيان و اضطرار به شك اعتنا ننمود و از طواف بيرون آمد طوافش صحيح است. البته اين مسائل شك مربوط به طواف حج و عمره است كه از آن تعبير به طواف فريضه مى شود.

مسأله: هرگاه در هنگام طواف مستحب تنها مثل طواف ابتدائى و طواف وداع، شك در نقيصه نمايد بنا را بر اقل بگذارد و تكميل نمايد و طواف صحيح خواهد بود، و در طواف نذرى و يا طواف ابتدائى استيجارى نيز همين حكم جريان دارد.

مسأله: هرگاه در بين طواف شك نمايد بين نقيصه و زياده و كمال (مثلًا بين 6 و 7 و 8) بايد طواف را از سر بگيرد، و همچنين اگر شك بين نقيصه و زياده داشته باشد (مثلًا بين 6 و 8) بايد طواف را اعاده كند، و همچنين اگر در اصل عدد شك نمايد كه نداند چند شوط انجام داده طواف را اعاده كند.

مسأله: ظنّ در طواف تا وقتى كه به حدّ علم عادى نرسيده است در حكم شك مى باشد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 56

مسأله: در عدد اشواط مى توان به بيّنه (دو شاهد

عادل) و ثقه واحد (يك شخص مورد اطمينان) گرچه طفل يا زن يا فاسق باشد اعتماد نمود.

مسأله: اگر در بين طواف شك كرد و طواف را از سر گرفت و در بين طواف دوّم عدد طواف اوّل معلوم شد اگر عدد كامل بوده طواف دوّم را قطع نمايد و اگر طواف اوّل كم داشته همان مقدار كم را تدارك نمايد كافى است، و لازم نيست طواف دوّم كامل شود.

مسأله: هفتم از واجبات طواف: بايد طواف پشت سرهم و پى در پى انجام شود، و خود مُحرم شخصاً انجام دهد، مگر اينكه به هيچ وجهى بر آن قدرت نداشته باشد، كه در اين صورت بايد نايب بگيرد.

مسأله: اگر عمداً مقدارى از طواف واجب را ترك كرد چنانچه عمل منافى با موالات انجام نداده- يعنى فاصله زياد نشده- واجب است آن را تكميل نمايد، و اگر عمل منافى با موالات انجام داده بايد طواف را از سر بگيرد.

مسأله: هشتم بنا بر احتياط مستحبّى فاصله شخص با ديوار خانه خدا از تمام اطراف بيست و شش ذراع و نيم باشد، يعنى طواف بين مقام حضرت ابراهيم (ع) و خانه خدا انجام شود، البتّه وقتى به آخر حجر اسماعيل مى رسد فاصله شش ذراع و نيم مى شود.

مسأله: اگر فاصله را بيشتر قرار داد يعنى دورتر از مسافت (5. 26) ذراع طواف كرد اشكالى ندارد حتى اگر اضطرار و مشقّتى در كار نباشد.

چند مسأله

مسأله: شخص بيمارى كه خودش قادر به طواف نيست چنانچه تا وقت باقى است اميد بهبودى دارد طواف را تا موقع بهبودى تأخير بيندازد و اگر اميدى نبود يا بهبودى نيافت بايد او را طواف بدهند به هر

وسيله اى كه ممكن است، و چنانچه آن نيز ممكن نباشد براى او نايب گرفته مى شود.

مسأله: اگر شك كند كه طواف كرده يا نه، چنانچه داخل عمل بعدى نشده است بايد طواف را انجام دهد و اگر داخل عمل بعدى شده بنا بگذارد كه طواف را انجام داده است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 57

مسأله: اگر شك كند كه طواف را با شرايط لازم انجام داده يا نه، چنانچه شك بعد از طواف باشد بنا را بر صحّت آن مى گذارد، و اگر در بين طواف باشد مقدارى كه انجام شده صحيح است، و نسبت به باقيمانده بايد احراز شرايط نمايد.

مسأله: هرگاه بعد اتمام طواف شك كند كه شرايط صحّت را داشته يا نه، مثلًا طهارت داشته يا نه، بنا بر صحّت بگذارد.

مسأله: اگر بعد از تمام شدن اعمال حج يقين پيدا كرد يكى از دو طواف (طواف زيارت يا طواف نساء) را انجام نداده است يك طواف به قصد ما فى الذمّه انجام ميدهد و كافى است.

مسأله: طواف در هر يك از عمره و حج ركن است و چنانچه عمداً ترك شود عمره يا حج باطل مى شود، و چنانچه وقتش بگذرد بايد عمره يا حج را اعاده نمايد.

مسأله: اگر از روى جهل به مسأله طواف زيارت را ترك نمود بايد حج را اعاده كند و اگر طواف نساء را جهلًا ترك كند اعاده حج لازم نيست بلكه بايد همان طواف را قضا نمايد، و اگر امكان قضا ندارد نايب بگيرد، و اگر طواف نساء را عمداً ترك كند لازم نيست حج را اعاده نمايد- گرچه احوط است- و در اين صورت كفّاره لازم نيست.

مسأله: هرگاه طواف زيارت

عمره- چه مفرده و چه تمتّع- را عمدا ترك كرد واجب است عمره را اعاده نمايد و كفّاره شتر لازم نيست، و اگر از روى جهل ترك نمايد فقط قضاى طواف لازم است و اعاده و كفّاره ندارد، و در احكام بيان شده در دو مسأله فرقى نمى باشد بين حج واجب و مستحب، و عمره واجب و مستحب، چه نيابةً باشد و چه اصالةً.

مسأله: اگر از روى جهل به مسأله طواف زيارت را ترك كرد و تا آخر ذى الحجّة نتوانست حج را اعاده كند و قدرت بر كفّاره شتر نداشت، حجّ و كفّاره ساقط مى شود، و چنانچه قدرت مالى داشته باشد بعد از مرگش قضا مى شود و گرنه چيزى بر او نيست، و استفاده از زن و غيرش بنا بر اظهر بر او حرام نيست، چه در سال آينده قدرت برانجام حج داشته باشد يا نداشته باشد.

مسأله: اگر طواف نساء را جهلًا- چه از حج و چه از عمره مفرده- ترك نمايد تا وقتى خودش يا نايبش طواف را قضا نكند، زن بر او حرام است، وهمين حكم در صورت فراموشى نيز جريان دارد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 58

مسأله: اگر كسى عمره مفرده را انجام داد و از روى جهل طواف نساء را ترك كرد ولى بعد از آن حج را با طواف نساء آن انجام داد، يا بالعكس يعنى حج را بدون طواف نساء انجام داد و بعدش عمره مفرده را همراه با طواف نساء بجا آورد، يا دو عمره مفرده بجا آورد و در اوّلى جهلًا طواف نساء را ترك نمود و در دوّمى انجام داد زن بر او حرام نيست، چه

در اين موارد از طرف خود اعمال را انجام دهد، يا نائب باشد، يا يكى نائب بوده و در ديگرى از طرف خود باشد.

مسأله: كسى كه در عمره مستحبّى و حج مستحبى يا تبرّعى طواف را ترك نمايد اعاده و كفّاره بر او واجب نيست، لكن اگر طواف نساء را ترك كرده باشد در صورت امكان بايد خودش قضا نمايد، و در صورت عدم امكان نايبش قضا كند، و تا وقتى كه قضا انجام نشده زن بر او حرام است.

مسأله: اگر كسى براى عمره يا حج اجير شود و طواف زيارت را ترك كند بطوريكه عمره و حج باطل شود اجاره باطل نيست، و مجدّداً بايد عمره يا حج را اعاده نمايد مگر اينكه اجاره مقيّد به همان وقتى باشد كه عمره يا حج باطل شده، در اين صورت اجاره باطل است و اجرت را پس مى دهد.

مسأله: چنانچه از روى فراموشى طواف حج يا عمره را ترك نمود فقط بايد طواف را قضا كند و بقيّه اعمالش باطل نيست، و اگر براى خودش امكان نداشت بايد نايب بگيرد.

مسأله: هرگاه عمداً يا جهلًا طواف را ترك كرد پس از انجام ساير اعمال مُحلّ مى شود يعنى از احرام بيرون مى آيد.

مسأله: اگر از حرم خارج شد سپس براى اعاده عملى كه لازم است با احرام انجام شود خواست به حرم برگردد، بايد براى انجام آنچه فوت شده محرم شود.

مسأله: هرگاه طواف يا نماز طواف يا سعى را فراموش كند كه واجب است قضا شود لازم نيست قضا در ماههاى حج (شوّال و ذى القعده وذى الحجّه) باشد.

مسأله: هرگاه شك نمايد آنچه ترك شده طواف حج بوده است يا طواف عمره،

يك طواف به قصد ما فى الذمّه انجام دهد.

مسأله: چنانچه طواف واجب حج يا عمره را فراموش كند و با همسرش نزديكى (جماع) نمايد، كفاره (شتر) بر او واجب نيست.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 59

مسأله: هرگاه طواف نساء را فراموش كرد زن بر او حرام است تا زمانى كه خودش آن را قضا نمايد و اگر شخصاً تمكّن از قضا نداشت، نايب بگيرد، اما اگر نايب گرفتن نيز امكان نداشت حرمت زن از او ساقط مى شود على الأظهر. و اگر مى توانست در همان سال نايب بگيرد ولى شخصاً نمى توانست آن را قضا كند امّا براى سال بعد شخصاً قادر بر قضا بود، بايد در همان سال نايب گيرد.

مسأله: در مسأله قبلى چنانچه طواف وداع را انجام داده باشد جايگزين طواف نساء مى شود و نيازى به قضا نيست.

مسأله: در احكام مذكوره طواف فرقى بين زن و مرد و خنثى نيست و طواف نساء مثل طواف حج و طواف عمره براى همه واجب است.

3- نماز طواف

مسأله: سوّم از واجبات عمره تمتّع: دو ركعت نماز طواف است.

مسأله: واجب است بعد از طواف فوراً دو ركعت نماز طواف را (كه مثل نماز صبح است ولى اقامه ندارد و بلند خواندن قرائتش بر مردان واجب نيست) نزد مقام ابراهيم (ع) يا پشت آن بجا آورد.

مسأله: مى توان نماز طواف را در طرف راست يا چپ و يا پشت مقام ابراهيم (ع) بجا آورد و هرچه به مقام نزديكتر باشد بهتر است، گرچه ميتواند نماز را دورتر بخوان تا آخر مسجد الحرام مخصوصاً وقتى كه شلوغ باشد.

مسأله: اين حكم مربوط به نماز طواف عمره و حج است، امّا نماز طواف ابتدائى را در تمام

اطراف مسجد الحرام مى توان خواند.

مسأله: اگر كسى نماز طواف را فراموش كرد، بايد تا زمانى كه در مكه معظمّه است نزد مقام ابراهيم (ع) رفته و نماز را قضا نمايد، و اگر از مكّه معظّمه بيرون رفت و مسافرت نمود هرجا يادش آمد قضا نمايد گرچه احوط استحبابى برگشتن به مسجدالحرام و قضا نمودن نزد مقام ابراهيم (ع) است، و اگر در برگشت مشكل بود بهتر است براى قضا نزد مقام ابراهيم (ع) نائب بگيرد.

مسأله: بركسى كه قرائت نمازش صحيح نيست واجب است قرائت خود را اصلاح نمايد، و اگر نتوانست اصلاح نمايد به هر اندازه اى كه مى تواند انجام دهد و نايب گرفتن كافى نيست.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 60

مسأله: هرگاه دو ركعت نماز طواف را نزد يا پشت مقام ابراهيم (ع) نخواند بلكه در جاهاى ديگر مسجد خواند يا آن را عمداً ترك كرد يا نماز را باطل خواند واجب است برگردد و نماز را پشت مقام ابراهيم (ع) بخواند و اگر امكان برگشت نبود هرجا كه هست نماز را بخواند، و احتياطاً نايب نيز بگيرد كه نزد مقام ابراهيم (ع) نماز را بجا آورد.

مسأله: هرگاه نماز طواف را از روى جهل يا سهو يا فراموشى ترك كرد اعمال بعد از نماز صحيح است و احتياج به اعاده آنها نيست، و همچنين اگر عمداً آن را ترك كند.

مسأله: اگر كسى كه نماز طواف را فراموش كرده و قضاى آن را انجام نداده فوت كند، واجب است وليّش قضا نمايد.

مسأله: لازم نيست قضاى نماز طواف در ماههاى حج باشد و در مسائل قضاى نماز طواف فرقى بين اقسام مختلف حج و عمره نيست، و

همچنين لازم نيست كه قضاى نماز با لباس احرام باشد.

مسأله: نماز طواف را مى توان با جماعت خواند.

مسأله: مكروه است كه دو طواف را پى در پى انجام دهد بصورتى كه بعداً دو نماز براى هر دو بجا آورد، بلكه بعد از هر طواف نماز آن را بخواند.

مسأله: زنى كه قبل از نماز طواف يا در هنگام طواف حايض شود بايد فوراً از مسجد خارج شود و اگر چهار شوط يا بيشتر طواف كرده باشد بقيه طواف و نماز را تاخير مى اندازد و اعمال ديگر عمره را تكميل نموده، بعد از پاكى باقيمانده طواف و نماز را بجا مى آورد و لازم نيست سعى را اعاده كند، اما اگر قبل از وقوف به عرفات در روز نهم پاك نشود احتياط آن است كه براى انجام بقيه طواف و نماز آن نايب بگيرد، قبل از آن كه براى وقوف خارج شود، و پس از پاكى نيز آن را بجا آورد.

مسأله: زنى كه حايض شد و هنوز چهار شوط طواف را تكميل نكرده باشد بايد طواف را قطع نموده فوراً از مسجدالحرام خارج شود، پس اگر قبل از وقوف به عرفات در روز نهم پاك شد طواف را از سر گرفته و بقيه اعمال عمره را تكميل مى كند، وگرنه حج او به (حج افراد) تبديل گشته به عرفات مى رود و ديگر اعمال حج افراد را بجا آورده پس از آن عمره مفرده بجا مى آورد و كفايت مى كند.

4- سعى

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 61

مسأله: چهارم از اعمال عمره تمتّع: سعى بين صفا و مروه مى باشد. و واجبات سعى عبارت است از: 1- نيّت، 2- شروع از صفا و ختم

به مروه، 3- عدد يعنى هفت مرتبه مسافت را طى كند، 4- مقاديم بدن به طرف صفا و مروه باشد، 5- لباس و كفش و سوارى انسان مباح باشد.

مسأله: سعى عبارت است از: رفت و آمد بين دو كوه صفا و مروه هفت بار، به اين معنى كه از صفا شروع مى كند و به مروه مى آيد و اين يك بار محسوب مى شود، سپس از مروه به صفا بر مى گردد و اين بار دوّم است، و از صفا به مروه سوّم، و همچنين تا سرانجام بار هفتم در مروه ختم مى شود، و مجموع چهار رفت و سه برگشت هفت مرتبه مى شود.

مسأله: سعى بين صفا و مروه از واجبات اساسى است چنانچه عمداً ترك شود تا وقت بگذرد چه در حج و چه در عمره موجب بطلان است، و اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله يا غفلت و يا اضطرار ترك شد حج و عمره باطل نمى شود، بلكه بايد فقط سعى را شخصاً قضا نمايد و اگر امكان ندارد نايب بگيرد حتى اگر بعد از ذى الحجّه باشد.

مسأله: واجب است در سعى نيّت كند و قصد قربت و اخلاص نموده و تعيين نمايد در عمره است يا حج، مثلًا بگويد: سعى بين صفا و مروه بجا مى آورم براى عمره تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: طهارت حدثيّه (يعنى وضو، يا غسل كافى از وضو) و طهارت خبثيّه (يعنى پاكى بدن و لباس از نجاست) در سعى شرط نيست بلكه هردو مستحب است، بنا بر اين بدون وضو يا در حال جنابت و حيض و همچنين با بدن يا لباس نجس، سعى صحيح است.

مسأله: مستحب است بعد از طواف

و نماز طواف و قبل از ورود در جاى سعى، حجرالأسود را استلام كند و همچنين آشاميدن از آب زمزم و ريختن مقدارى از همان آب بر بدن و سر مستحب مى باشد.

مسأله: هنگام شروع سعى از صفا لازم نيست كه پشت پا به سنگهاى صفا برسد، و همچنين لازم نيست در مروه انگشتان پا به سنگهاى مروه برسد، بلكه طبق متعارف كافى است.

مسأله: جايز است انسان بعد از طواف، سعى را تأخير بيندازد تا كمى استراحت نمايد، امّا نمى توان به فردا تأخير انداخت، گرچه تأخير تا شب جايز است.

مسأله: مى توان بين طواف واجب و سعى، يك طواف مستحب انجام دهد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 62

مسأله: سوار شدن درحال سعى جايز است، گر چه پياده روى در صورت امكان بهتر است، و بايد مركب و سوارى او غصبى نباشد، و بنا بر احتياط چيز غصبى همراه خود بر ندارد.

مسأله: لازم است وقتى از صفا به مروه مى آيد مقاديم بدن (قسمت جلوى بدن) به طرف مروه باشد و وقتى از مروه به صفا بر مى گردد مقاديم بدن به طرف صفا باشد، ولى برگرداندن صورت گاه گاهى به اين طرف و آن طرف مانعى ندارد، و مى تواند در حال ايستادن تمام بدن را به طرف ديگر حركت دهد.

مسأله: سعى در طبقه فوقانى مانعى ندارد و صحيح است.

مسأله: نبايد در حال سعى از مسير سعى خارج شود، مثلًا وارد مسجدالحرام گردد يا به بازار برود، اما خوردن آب در جاهايى كه كنار مسعى درست كرده اند اشكالى ندارد.

مسأله: (هروله) در محل معيّنى بين صفا و مروه كه با دو چراغ سبز علامت گذارى شده براى مردان مستحب است و

براى زنان هروله نيست، و نايب به وظيفه خود عمل مى كند چه منوب عنه زن باشد و چه مرد.

مسأله: سعى بايد هفت شوط كامل باشد، كم و زياد كردن عمدى آن موجب بطلان حج يا عمره خواهد شد، امّا اگر سهواً يا از روى فراموشى يا ندانستن حكم كم كرد هروقت متوجه شد باقيمانده را تكميل كند و چنانچه زياد شد زيادى را الغا نمايد وسعيش صحيح خواهد بود.

مسأله: اگر بعد از تمام شدن سعى شك در عدد و يا شرايطش بنمايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله: اگر بعد از تمام شدن سعى شك در عدد اشواط كرد بطورى كه هيچ يك از اطراف شك عدد صحيح 7 نبود، مثل شك بين (6 و 8) يا بين (5 و 6 و 8) بايد سعى را اعاده نمايد.

مسأله: هرگاه در اثناى سعى شك كند، چنانچه اين شك در صفا بود و يقين به زوجيّت داشت يا در مروه بود و يقين به فرديّت داشت (مثلًا در صفا شك مى نمايد كه شوط چهارم است يا ششم و يا در مروه شك مى كند، شوط سوّم است يا پنجم) سعى او صحيح است و بنا را بر اقل بگذارد و باقيمانده را تكميل نمايد. و اگر در صفا يقين به فرديّت و يا در مروه يقين به زوجيّت داشت سعى باطل است، و همچنين اگر در هريك از صفا و مروه شك در زوجيّت و فرديّت داشت سعى باطل است و چنانچه در بين راه استراحت كرده و نمى داند بايد به مروه برود يا به صفا سعى باطل است، و در موارد بطلان بايد از اوّل شروع نمايد.

رساله مناسك

حج (طبع جديد)، ص: 63

مسأله: چنانچه شك بين عدد 7 و زيادتر بنمايد بطورى كه منافى با شروع از صفا نباشد مانند اينكه در مروه شك بين (7 و 9) بنمايد سعى صحيح است و بنا بر اقل گذاشته مى شود.

مسأله: اگر علم اجمالى پيدا كرد كه سعى يا ناقص بوده يا زايد، مثلًا يقين دارد كه يا (6) شوط انجام داده يا (8) شوط، و يا شك داشت بين اقل و اكثر و كامل (بين 6 و 7 و 8) بنا را بر اقلّ كه (6) است بگذارد و سعى را تكميل نمايد و صحيح خواهد بود.

مسأله: چنانچه پس از فراغت از سعى يقين پيدا كرد سعيش ناقص بوده (چه يك شوط باشد يا بيشتر يا كمتر) همان مقدار ناقص را انجام دهد كافى است و اگر تمكّن نداشت بايد نايب بگيرد.

مسأله: واجب است كه سعى بعد از نماز طواف باشد و جايز نيست در حال اختيار سعى را بر نماز طواف مقدّم بدارد، امّا در حال اضطرار (مانند ناپاك بودن زن) مى تواند سعى را مقدّم بدارد.

مسأله: موالات (پى در پى بودن) در اشواط سعى واجب نيست بلكه مى تواند در بين صفا و مروه يا روى هردو كوه بنشيند و استراحت كند و يا مشغول شود به كار دينى (مثل نماز) يا كار عادى (مانند اينكه برود غذا بخورد و برگردد) سپس باقيمانده سعى را كامل نمايد، البتّه نه اينكه فاصله خيلى زياد شود بطورى كه از روزى به روز ديگر برود، مگر مدّت زياد به خاطر فراموشى باشد، مثلًا اگر مقدارى از سعى باقى بود و فراموش كرد و به وطن بازگشت مى تواند پس

از مراجعت باقيمانده را انجام دهد و اگر تمكّن از برگشتن ندارد براى همان مقدار نايب بگيرد.

مسأله: هرگاه طواف را انجام داد و قدرت بر سعى پيدا نكرد (تا آخر ذى الحجّه در سعى حج، يا تا وقتى كه براى رفتن به عرفات وقت باشد در سعى عمره تمتّع، يا قبل از اينكه موالات بين طواف و سعى به هم بخورد در عمره مفرده) حج و عمره اش صحيح است و هر وقت تمكّن پيدا كرد بايد سعى را انجام دهد.

مسأله: هرگاه سعى را عمداً تأخير انداخت اعمال قبل و بعد از سعى صحيح است و هر وقت بتواند بايد سعى را انجام دهد.

5- تقصير

مسأله: پنجم از اعمال عمره تمتّع: تقصير است، و با تقصير، عمره تمتع پايان مى پذيرد و از احرام بيرون مى آيد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 64

مسأله: تقصير يعنى كم كردن مقدارى از ناخن دست يا پا، يا چيدن مقدارى از موى سر يا ريش يا سبيل، و كندن مو كفايت نمى كند بلكه بايد چيده شود.

مسأله: نيّت در تقصير لازم است، مثلًا چنين مى گويد: تقصير مى كنم براى عمره تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: لازم نيست تقصير را بلافاصله بعد از سعى انجام دهد و تأخيرش مانعى ندارد و محلّ معيّنى براى تقصير نيست، بلكه مى تواند آن را در مروه، يا در منزل و يا جاى ديگر انجام دهد.

مسأله: با انجام تقصير تمام چيزهائى كه بر محرم حرام بوده حلال مى شود.

مسأله: هرگاه تقصير را عمداً ترك كرد تا وقتى كه محرم به احرام حج شد عمره اش باطل مى شود و حج او تبديل به حج افراد مى گردد، و پس از اعمال حج افراد بايد عمره مفرده اى بجا

آورد.

مسأله: هرگاه تقصير را سهواً ترك كرد تا وقتى كه محرم به احرام حج تمتّع شد عمره اش صحيح است و بهتر اين است كه يك گوسفند به عنوان كفّاره بكشد، امّا اگر از روى ندانستن مسأله تقصير را ترك كرد عمره اش صحيح است و كفّاره ندارد، و همين حكم جارى است اگر معتقد بوده كه تقصير را انجام داده، ولكن بعد از احرام حج معلوم شد كه آن را انجام نداده كه در اين صورت عمره صحيح است و كفّاره ندارد.

مسأله: طواف نساء در عمره تمتّع واجب نيست.

مسأله: هرگاه عمره تمتّع را انجام داد و قدرت بر انجام حجّ تمتّع نداشت احوط انجام طواف نساء و نمازش مى باشد.

و تا اينجا اعمال عمره تمتّع كه عبارت بود از: احرام، طواف، نماز طواف، سعى و تقصير به پايان رسيد.

مسأله: پس از تمام شدن اعمال عمره تمتّع احوط اين است كه از مكّه مكرّمه خارج نشود مگر ضرورت ايجاب نمايد و يا نيازى باشد و يا محرم شود به احرام حج تمتّع سپس خارج شود البته خارج شدن به اطراف مكه و منى اشكال ندارد.

مسأله: بعد از پايان عمره تمتّع مستحب است روز هشتم ذى الحجّه براى حجّ تمتّع محرم شود، وگرنه روز نهم واجب است براى حج محرم گشته و به عرفات برود.

تفصيل اعمال حجّ تمتّع

اشاره

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 65

مسأله: اعمال واجب حجّ تمتّع سيزده چيز مى باشد، و چنين نيّت مى كند: حجّ تمتّع بجا مى آورم قربةً الى الله تعالى.

1- احرام

مسأله: اوّلين واجب از اعمال حج تمتّع: احرام است، و اين احرام با احرام عمره تمتّع از نظر كيفيّت، شرايط، واجبات و محرمات بيست و پنجگانه يكى است، تنها در دو مورد اختلاف دارد: 1- در نيّت فرق مى كند بطورى كه در احرام عمره قصد مى كرد: (محرم مى شود به احرام عمره تمتّع قربة الى الله تعالى) و در احرام حج قصد مى كند (محرم مى شوم به احرام حج تمتّع قربة الى الله تعالى). 2- در ميقات فرق مى كند، و ميقات عمره تمتّع قبلًا بيان شد، و امّا ميقات احرام حج تمتّع شهر مكّه مكرّمه است و از هرجاى شهر كه باشد اشكالى ندارد، و بين مكه قديم و جديد فرقى نيست، البتّه بهتر است در مسجد الحرام احرام ببندد، بلكه احرام نزد مقام ابراهيم (ع) و يا در حجر اسماعيل (ع) افضل است.

مسأله: بهترين اوقات براى احرام حج: روز ترويه است (هشتم ذى الحجّه) و اگر روز هشتم محرم نشد لازم است روز نهم احرام بپوشد و به عرفات برود.

مسأله: اگر نتواند از مكّه مكرّمه احرام ببندد از هر جا كه ممكن است- حتى از خود عرفات- محرم شود.

مسأله: اگر عالماً و عامداً از غير مكه معظّمه براى حج محرم شد احرامش باطل است و بايد به مكّه برگردد و تجديد احرام نمايد، و اگر بر نگشت و تجديد احرام نكرد حجّش باطل است.

مسأله: اگر از روى جهل و يا فراموشى از غير مكّه مكرّمه محرم شد بايد به مكّه برگردد

و احرام را تجديد نمايد و اگر امكان برگشت نبود واجب است در هرجا كه هست احرام را تجديد نمايد و حجّش صحيح خواهد بود.

مسأله: اگر به كلّى احرام را فراموش كند تا اينكه كليه اعمال حج را انجام داد حجش صحيح است.

2- وقوف در عرفات

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 66

مسأله: دوّم از واجبات حج تمتّع: وقوف (يعنى بودن) در سرزمين عرفات است با قصد قربت، و چنين نيّت مى كند: در سرزمين عرفات از اذان ظهر تا غروب آفتاب وقوف مى كنم براى حج تمتّع قربةً الى الله.

مسأله: حدود عرفات به وسيله علامتهاى موجود تعيين شده است و وقوف خارج از آن كافى نيست.

مسأله: وقت وقوف در عرفات از اوّل اذان ظهر روز نهم ذى الحجّه است تا غروب آفتاب، و اين وقوف فى الجمله از اركان حج است كه ترك عمدى تمام آن موجب بطلان حج مى شود ولى اگر مقدارى از اين وقت را عمداً ترك نمايد معصيت كرده اما حج باطل نيست، و در غير عمدش معصيت نيز نيست.

مسأله: اگر كسى از روى فراموشى وقوف به عرفات را به كلّى ترك كرد تا وقت وقوف تمام شد حجّش صحيح است و به وقوف مشعر اكتفا مى شود، و اگر تا وقت باقى است يادش آمد بايد فوراً به عرفات برود و وقوف را انجام دهد چه آن وقت باقيمانده از وقت وقوف اختيارى عرفه باشد (كه از اوّل اذان ظهر است تا غروب آفتاب) يا وقت اضطرارى آن (كه از اوّل غروب آفتاب روز عرفه است تا اذان صبح عيد قربان) و در اين صورت به هر اندازه كه وقوف كند حتّى ربع ساعت يا كمتر كافى است

و بودن تمام شب لازم نيست.

مسأله: اگر از روى فراموشى قبل از غروب آفتاب از عرفات خارج شد چنانچه تا وقت باقى است متوجه شود بايد به عرفات برگردد، و اگر متوجه نشد چيزى بر او نيست و حجش صحيح است.

مسأله: اگر قاضى عامّه به ثبوت هلال حكم نمود و نزد شيعه ثابت نشد در موارد تقيّه دو صورت دارد:

1- شيعه علم به خلاف ندارد، دراين صورت تبعيّت از قاضى عامّه نمايد و وقوف عرفه و مشعر طبق فتواى آنها مانعى ندارد و حج صحيح است.

2- شيعه علم به خلاف داشته باشد (مثلًا يقين دارد يا بيّنه شرعيّه اقامه شده كه عرفه دوشنبه است و قاضى عامّه يكشنبه را عرفه قرار داده) اگر احتياط حرجى باشد و با مشكل زياد مواجه گرد بعيد نيست بگوئيم وقوف بر طبق فتواى قاضى مجزى است و حج صحيح است ولى سزاوار است احتياط ترك نشود، و در اين صورت انجام دادن اعمال منى در روز عيد حقيقى حرجى نيست و بايد در مثال مزبور اعمال منى را روز سه شنبه انجام دهد.

3- وقوف در مشعر الحرام

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 67

مسأله: سوّم از واجبات حجّ تمتّع: وقوف (يعنى بودن) در مزدلفه (مشعرالحرام) است قربة الى الله تعالى.

مسأله: واجب است بعد از آن كه محرم شب عيد از عرفات خارج مى شود به مشعرالحرام برود، و احوط اين است كه شب را در مشعر باشد، و هنگامى كه فجر طلوع كرد چنين نيّت مى كند: در سرزمين مشعرالحرام وقوف مى كنم از اذان صبح تا طلوع آفتاب براى حجّ تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: حدود مشعر (مزدلفة) كه به وسيله علامتهاى موجود تعيين شده

است معتبر و وقوف خارج از مشعر مجزى نيست، و وقوف در مشعر از واجبات اساسى حج است اگر كسى عمداً آن را ترك نمايد حجّش باطل است.

مسأله: وقوف در مشعر دو قسم است:

1- وقوف اختيارى كه از اوّل اذان صبح روز عيد قربان است تا اوّل طلوع آفتاب، و مقدار ركن، وقوف در اين فاصله است هرچند كم باشد و اگر كسى پس از گذشتن چند دقيقه از اذان صبح عمداً از مشعر خارج شد و تا طلوع آفتاب نماند معصيت كرده امّا حجش صحيح است.

2- وقوف اضطرارى مشعر دو وقت است: يكى از اوّل اذان مغرب شب عيد تا اذان صبح، و ديگرى از اوّل طلوع آفتاب روز عيد قربان تا ظهر همان روز.

مسأله: براى مردان در صورت اختيار وقوف اختيارى واجب است، امّا زنان و كودكان و بيماران و كسانى كه از دشمن ترس دارند و اشخاص ضعيف كه در شلوغى اذيت مى شوند، مانند پيرمردان جايز است به همان وقوف اضطرارى اول (مقدارى از شب عيد، از اذان مغرب به بعد) اكتفا نمايند و حج آنها صحيح است و كفّاره نيز ندارد، و افرادى كه لازم است همراه اين جمع باشند حكم همين جمع را دارند، يعنى به همان وقوف اضطرارى اكتفا مى كنند و كفّاره ندارند.

مسأله: كسانى كه جاهل به حكم يا موضوع بوده و يا ناسى و مضطرّ باشند به همان وقوف اضطرارى اكتفا نموده و كفّاره نيز ندارند.

مسأله: اگر وقوف اختيارى (مابين اذان صبح روز عيد تا طلوع آفتاب) و اضطرارى اوّل (از اذان مغرب تا اذان صبح شب عيد) را درك نكرد لازم است وقوف اضطرارى دوّم را (كه

مقدارى از اوّل آفتاب صبح عيد است تا ظهر) انجام دهد.

مسأله: درك وقوفين چند قسم است:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 68

1- تنها وقوف اختيارى عرفه را درك كند و از وقوف به مشعر معذور باشد (به جهت اضطرار يا ساير عذرها) در اين صورت حج صحيح است.

2- تنها وقوف اضطرارى عرفات را درك كرده باشد (مقدارى از شب عيد) حج او صحيح نيست.

3- تنها وقوف اختيارى مشعر را درك كرده باشد و عمداً وقوف عرفات را ترك نكرده باشد بلكه به جهت عذرى ترك شده، حج صحيح است اما اگر عمداً وقوف به عرفات را ترك كرده باشد حج صحيح نيست.

4- تنها وقوف اضطرارى مشعر را درك نمايد، اگر وقوف عرفات را عمداً ترك نكرده باشد حج صحيح است و اگر عمداً وقوف عرفات را ترك كرده باشد حج صحيح نيست.

5- هر دو وقوف اختيارى عرفات و مشعر را درك كند، حج صحيح است.

6- اختيارى عرفه و اضطرارى مشعر را درك نمايد، حج صحيح است.

7- اضطرارى عرفه و اضطرارى مشعر را درك نمايد، حج صحيح است.

8- اضطرارى عرفه و اختيارى مشعر را درك نمايد، حج صحيح است.

9- هيچ يك از دو وقوف را درك نكند نه اختيارى و نه اضطرارى آن را، حج باطل است، از روى علم باشد يا جهل، معذور باشد يا نباشد.

مسأله: چنانچه محرم به احرام حج شد ولى حج از او فوت شد مانند اينكه هيچيك از وقوفين اختيارى و اضطرارى را درك نكرد، بايد اعمال عمره مفرد را انجام دهد يعنى از نيّت احرام حج به احرام عمره مفرده عدول نمايد و اعمال آن را انجام دهد و محلّ

شود و بقيّه مناسك مثل اعمال منى و مكّه از او ساقط است.

مسأله: يكى از مستحبّات وقوف در مشعر، جمع آورى مقدارى سنگ ريزه است براى رمى جمرات در منى و جايز است بيشتر از آنچه رمى مى نمايد بردارد كه اگر تعدادى خطا كرد از زيادى استفاده نمايد گرچه اگر كم برداشت يا كم آورد مى تواند از ريگهاى منى يا وادى محسّر استفاده كند.

4- رمى جمره عقبه

مسأله: چهارم از واجبات حج تمتّع: رمى جمره عقبه است، و سه جمره در منى موجود است كه آخرين آنها به طرف مكّه مكرّمه به نام جمره عقبه مى باشد.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 69

مسأله: واجب است انسان بعد از طلوع آفتاب روز عيد از مشعر به منى برود تا اعمال مخصوص منى را انجام دهد كه اوّل آنها رمى مى باشد.

مسأله: واجبات رمى چند چيز است:

1- نيّت با قصد قربت به اين صورت: رمى مى كنم جمره عقبه را به هفت سنگ ريزه براى حجّ تمتّع قربةً الى الله تعالى.

2- بايد هفت سنگ ريزه رمى كند، نه زيادتر و نه كمتر، امّا اگر احتياطاً چند سنگ ريزه اضافه بزند اشكالى ندارد.

3- بايد سنگ ريزه ها به جمره برسد (بخورد) و اگر در بين راه به چيز ديگرى بخورد اشكال ندارد.

4- بايد سنگ ريزه ها را پرتاب كند و گذاشتن سنگ ريزه بر جمره كافى نيست.

5- زدن ريگها يكى پس از ديگرى باشد، يعنى در هفت نوبت پرتاب شود نه اينكه همه را باهم بزند.

6- رمى در روز باشد يعنى از اوّل طلوع آفتاب تا غروب، مگر كسانى كه شبانه از وقوف اضطرارى مشعر استفاده كرده و وارد منى شده اند مانند زنها كه مى توانند شب رمى

نمايند.

مسأله: هرگاه شك كند كه سنگ ريزه ها به جمره رسيده يا نه، بنا به نرسيدن بگذارد و سنگ ديگرى بزند مگر آنكه شك وى وقتى باشد كه شب داخل شده و يا مشغول انجام واجب ديگرى مانند قربانى شده باشد كه در اين دو صورت به شك اعتنا نكند، بلكه اقوى عدم اعتناء به شك است اگر شك بعد از اتمام رمى حاصل شد چه شك در عدد باشد يا در يكى از واجبات رمى شك كند.

مسأله: لازم است اين ريگها بكر باشند يعنى با آنها قبلا رمى جمره نشده باشد، و بايد متوسّط باشد نه خيلى ريز و نه خيلى درشت مثلًا به اندازه يك بند انگشت، و جنس آن بايد سنگ باشد پس كلوخ و چوب و خزف و امثالش كفايت نمى كند، و لازم نيست سنگ ريزه ها پاك باشند، امّا بايد سنگ ريزه ها از محدوده حرم برداشته شود.

مسأله: لازم نيست كه سنگ ريزه ها را بطور متوالى رمى كند، بلكه جايز است دراثناى رمى كمى استراحت نمايد، امّا اگر فاصله زياد شد اعاده كند.

مسأله: رمى جمرات از طبقه فوقانى حتّى در غير حال اضطرار جايز است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 70

5- قربانى

مسأله: پنجم از واجبات حج تمتّع: قربانى در منى است در روز عيد قربان.

مسأله: واجبات قربانى عبارتند از:

1- نيّت كند.

2- از انعام ثلاثه باشد (شتر يا گاو يا گوسفند).

3- داراى سنّ خاصّى باشد.

4- تامّ الخلقه باشد.

5- در روز عيد يا ايّام تشريق باشد.

6- در منى باشد.

7- ترتيب را رعايت كند.

8- قربانى را از محدوده حرم خارج نكند.

مسأله: بايد خود حاجى با قصد قربت نيّت كند، مثلًا بگويد: قربانى مى كنم از براى حج

تمتع قربة الى الله تعالى، و اگر قصّاب قربانى را مى كشد، هر دو نيّت كنند، و چنانچه فقط حاجى نيّت كرد كافى است.

مسأله: يك قربانى تنها براى يك نفر كافى مى باشد و براى دو نفر يا بيشتر كافى نيست مگر در حج مستحبى.

مسأله: قربانى بايد از جنس شتر يا گاو و يا گوسفند باشد.

مسأله: شتر قربانى بايد على الأحوط الأولى پنج سالش تمام شده و داخل سال ششم شده باشد، و گاو و بز دو سالش تمام شده و داخل سال سوم شده باشد، و گوسفند يك سالش تمام شده باشد، گرچه در گوسفند هفت ماهه كفايت مى كند.

مسأله: قربانى بايستى از جميع اعضاء سالم باشد، بنا بر اين قربانى كور و شل بيّن و گوش بريده و شاخ داخلى شكسته و اخته كرده و دندان شكسته و امثالش و همچنين حيوان بسيار لاغر كفايت نمى كند.

مسأله: بعضى از گوسفندها كه خلقةً دنبه ندارند اشكالى ندارد و اگر به حسب خلقت بايد دنبه داشته باشد امّا به جهتى از جهات ندارد كافى نيست. و اگر تخم حيوان را كوبيده باشند يا رگ او ماليده شده باشد

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 71

اشكالى ندارد، و همچنين اگر شاخ خارجى او شكسته باشد كافى است، و اگر خود دندان افتاده باشد اشكالى ندارد، و مكروه است كه گوشش سوراخ يا شكافته و يا پيچيده شده باشد.

مسأله: شرايطى كه براى قربانى ذكر شد در صورتى است كه مقدور باشد امّا اگر قربانى كامل پيدا نشود و به قربانى ناقص دسترسى دارد بايد همان ناقص را قربانى كند.

مسأله: اگر قربانى ناقص نيز مقدور نبود چنانچه خود حاجى تا آخر ذى الحجّه در مكه

مكرّمه مى ماند و مى تواند قربانى تهيّه كند بايد آن را تهيّه نموده و قربانى كند، و اگر نمى ماند و مى تواند به شخص امينى پول بدهد تا برايش قربانى كند اين كار را انجام دهد، و اگر اين نيز ممكن نشد عوض قربانى بايد ده روز روزه بگيرد.

مسأله: ده روز روزه عوض قربانى بايد سه روزش در حج و هفت روزش در وطن باشد، و سه روز در حج بايد در ماه ذى الحجّه باشد همراه با شرايط زير:

1- سه روز متّصل يا در حكم اتّصال باشد.

2- در ايّام تشريق (دهم و يازدهم و دوازدهم) نباشد مگر اينكه روز دوازدهم و سيزدهم در منى نباشد كه در اين صورت جايز است و مى تواند روزه بگيرد.

مسأله: مى تواند روزه را تا آخر ذى الحجّه تأخير بيندازد مگر اينكه دو روز عرفه و ترويه را روزه گرفته باشد كه بايد بلافاصله پس از بازگشت از منى روز سوّم را روزه بگيرد و تأخير نيندازد، و واجب است اين سه روز را در منى يا مكّه روزه شود، و چنانچه عذرى داشت در بين راه و اگر از آن نيز معذور بود در وطن انجام دهد، و چنانچه بدون عذر در منى و مكّه و سفر روزه نگرفت معصيت كرده ولى روزه اش در وطن صحيح خواهد بود.

مسأله: اگر از قربانى و بدلش (روزه) معذور بود چيزى بر او نخواهد بود.

مسأله: اگر سه روز روزه گرفت سپس قربانى پيدا شد كشتن آن بر او واجب نيست، گرچه بهتر است.

مسأله: هرگاه قربانى را به خيال اينكه لاغر نيست خريد و بعد از ذبح معلوم شد لاغر بوده، يا به اعتقاد اينكه لاغر است خريد

بعد از ذبح معلوم شد لاغر نبوده، يا موقع خريد لاغر نبود ولى موقع ذبح لاغر شد در هر سه صورت كافى است، امّا اگر پيش از ذبح معلوم شود لاغر بوده كافى نيست على الأحوط.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 72

مسأله: چنانچه به اعتقاد كامل بودن خريد و معلوم شد ناقص است اگر پولش را پرداخته كافى است و اگر پولش را نپرداخته لازم است- على الاحوط- تبديل نمايد و اگر با اعتقاد به ناقص بودن خريد و بعد معلوم شد كامل است كافى است حتى اگر بعد از ذبح معلوم شود در صورتى كه قصد قربت شده باشد.

مسأله: احتياط مستحب آن است كه گوشت قربانى را به سه قسمت تقسيم كند: از يك سوّم آن خود و عيالش بخورند و يك ثلث به فقير بدهد و يك سوّم آن را به ديگران هديه بدهد، بلى جايز نيست همه آن را خود و عائله اش بخورند اگر آنها فقير نباشند يا واجب النفقه وى باشند، و جايز نيست همه قربانى را به غير فقير بدهد اگر فقيرى باشد و بتواند به او برساند.

مسأله: لازم نيست خود انسان شخصاً كشتن قربانى را انجام دهد، بلكه مى تواند نايب بگيرد در اين صورت بايد صاحب قربانى نيّت نمايد و نايب لازم نيست نيّت كند گرچه احوط است.

مسأله: واجب است قربانى را در روز عيد يا در طول ايّام تشريق (دهم، يازدهم و دوازدهم ذى الحجّه) بكشد و تأخير آن جايز نيست، امّا اگر با عذر يا بدون عذر تأخير انداخت تا آخر ذى الحجّه مى تواند قربانى كند و او را كفايت مى نمايد.

مسأله: واجب است قربانى را در منى بكشد و در غير

منى كافى نيست، امّا كشتارگاههايى كه جديداً احداث شده و گفته مى شود بيرون از حدود منى است، به جهت اضطرار و عسر و حرج و مانند آن، قربانى در آنها كفايت مى كند.

مسأله: واجب نيست قربانى بعد از رمى و قبل از حلق يا تقصير باشد، و اگر از روى عمد يا فراموشى يا نادانى بر خلاف ترتيب ياد شده عمل كند اشكالى ندارد.

مسأله: نبايد چيزى از قربانى را از محدوده حرم خارج كند مگر اينكه در منى و محدوده حرم مورد مصرف نباشد.

6- حلق يا تقصير

مسأله: ششم از واجبات حج تمتّع: حلق يا تقصير است.

مسأله: بر مردان واجب است پس از قربانى، حلق (تراشيدن تمام سر) يا تقصير نمايند (كم كردن مقدارى از ناخن يا موى سر يا صورت) و بين حلق يا تقصير مخيّر مى باشند، گرچه افضل حلق است مخصوصاً براى

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 73

صروره يعنى: كسى كه براى اولين بار به مكه مكرّمه مشرّف شده است، خواه براى خود حج كند يا نايب باشد، بلكه حلق احوط است، و پسر بچه ها در حكم مردها مى باشند، امّا تراشيدن سر بر زنان و دختران حرام است- على الأحوط- و بايد آنها تقصير نمايند.

مسأله: واجبات حلق يا تقصير سه چيز است:

1- نيّت كند.

2- در منى باشد.

3- ترتيب رعايت شود، على الاحوط.

مسأله: واجب است هريك از حلق يا تقصير با نيّت قربةً الى الله انجام شود و اين را بايد شخص حاجى نيت كند نه كسى كه سر را مى تراشد، مثلًا مى گويد: حلق يا تقصير مى كنم براى حجّ تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: بايد حلق يا تقصير در روز انجام شود و جايز است تأخير آن تا آخرين

روز از ايّام تشريق، امّا مضطرّ مى تواند در شب انجام دهد.

مسأله: هرگاه حلق يا تقصير را انجام نداده و از منى بيرون رود (چه عمداً بيرون رود يا از روى فراموشى و يا نادانى و يا اضطرار) واجب است به منى بر گردد و حلق يا تقصير را انجام دهد حتّى اگر بعد از ماه ذى الحجّه باشد، و چنانچه امكان برگشت به منى را نداشت هرجا كه هست حلق يا تقصير نمايد، و واجب نيست موى سر را به منى بفرستد گرچه مستحب است.

مسأله: چنانچه در غير منى حلق يا تقصير را انجام داد بعداً متوجّه شد كه مى بايست در منى انجام دهد بايد برگردد و در منى انجام دهد و چنانچه امكان برگشت نداشت هرجا كه هست حلق يا تقصير را اعاده نمايد و حلق يا تقصير در مسأله قبلى و اين مسأله بايد فوراً انجام شود.

مسأله: ترتيب بين اعمال منى واجب نيست، گرچه احوط است يعنى: اوّل رمى جمره عقبه و بعد قربانى و بعدش حلق يا تقصير.

مسأله: رمى جمره عقبه بايد در روز عيد (دهم ذى الحجّه) باشد، ولى قربانى و حلق يا تقصير را مى تواند تا آخر ايّام تشريق تأخير بيندازد.

مسأله: لازم نيست حلق را با تيغ انجام دهد، بلكه با ماشينهاى اصلاح (شماره صفر) نيز كفايت مى كند.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 74

مسأله: اقوى اين است كه پس از حلق يا تقصير تمام محرّمات احرام حلال مى شود غير از استعمال بوى خوش و استفاده از زن كه بعد از طواف نساء حلال خواهد شد، بلى مكروه است براى مردان پوشيدن لباس دوخته و پوشاندن سر تا بعد از سعى.

مسأله: در مواردى

كه به جاى قربانى بخواهد روزه بگيرد، با حلق يا تقصير حلّيت از محرّمات حاصل مى شود حتّى اگر هنوز سه روز روزه را نگرفته باشد. و همچنين اگر وظيفه اش اين بود كه پول قربانى را در نزد شخص امينى بگذارد و گذاشت گرچه هنوز آن شخص قربانى را تهيّه نكرده و ذبح ننموده است با حلق يا تقصير محرّمات احرام حلال خواهد شد.

7- طواف زيارت

مسأله: هفتم از واجبات حج تمتّع: طواف حج تمتّع است كه طواف زيارت نام دارد، و اين طواف مانند طواف عمره تمتّع است در كليه واجبات و شرايط آن، مگر در نيّت، كه چنين قصد مى كند: طواف زيارت بجا مى آورم براى حجّ تمتّع قربةً الى الله تعالى.

8- دو ركعت نماز طواف

مسأله: هشتم از واجبات حج تمتّع: دو ركعت نماز طواف حج تمتّع است نزد مقام ابراهيم (ع) يا پشت آن، و اين نماز با نماز طواف عمره تمتّع فرقى ندارد مگر در نيّت، كه چنين نيّت مى كند: دو ركعت نماز طواف حج تمتّع بجا مى آورم قربة الى الله تعالى.

9- سعى بين صفا و مروه

مسأله: نهم از واجبات حج تمتّع: سعى بين صفا و مروه است. و كيفيّت و شرايط آن مانند كيفيّت سعى در عمره تمتع است، و تنها در نيت تفاوت دارد، و چنين قصد مى كند: سعى بين صفا و مروه انجام مى دهم براى حج تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: بعد از اين سعى تقصير نيست، بر خلاف سعى در عمره.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 75

مسأله: بهتر اين است كه همان روز عيد پس از انجام رمى جمره عقبه و قربانى و حلق يا تقصير حاجى به مكّه معظّمه برود و اعمال مكه (طواف، نماز طواف و سعى) را انجام دهد گرچه تا روز سوّم تأخيرش جايز است بدون كراهت، و تأخيرش تا آخر ذى الحجّه جايز است با كراهت.

مسأله: تقديم طواف حج و نماز طواف و سعى و همچنين طواف نساء و نمازش بر وقوفين در حال اختيار جايز نيست ولى براى افراد معذور اشكالى ندارد، مانند زنى كه از حيض و نفاس ترس داشته باشد، و همچنين بيمار و پير مرد و پير زنى كه براثر ازدحام انجام اين اعمال بعد از منى بر آنها مشقت داشته باشد، و همينطور شخص مضطر مى تواند آنها را تقديم كند و پس از انجام اعمال منى و بيتوته آن مناسكش تمام و حجّش صحيح است انشاء الله.

مسأله: با انجام

طواف حج و نماز طواف و سعى، استعمال بوى خوش نيز حلال مى شود.

10- طواف نساء.

11- نماز طواف نساء.

مسأله: دهم و يازدهم از واجبات حجّ تمتّع: طواف نساء و نماز طواف نساء است.

مسأله: كيفيّت و شرايط اين دو مانند كيفيّت و شرايط طواف عمره تمتّع و نمازش مى باشد فقط در نيّت فرق است، كه در اينجا چنين قصد مى نمايد: طواف نساء بجا مى آورم براى حج تمتّع قربةً الى الله تعالى، و نماز طواف نساء بجا مى آورم براى حج تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: با انجام طواف نساء و نماز آن زن نيز حلال مى شود و اين طواف با نمازش بر زن و مرد، كوچك و بزرگ، واجب است.

12- بيتوته در منى

مسأله: دوازدهم از واجبات حج تمتّع: بيتوته در منى است، يعنى: شب در منى بماند، و فرقى نمى كند كه در اين مدّت خواب باشد يا بيدار.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 76

مسأله: ماندن شب يازدهم و دوازدهم ذى الحجّة (و در بعضى موارد نيز شب سيزدهم) در منى واجب است و لازم است به قصد قربة الى الله بماند، و چنين نيّت مى كند: امشب در منى بيتوته مى كنم براى حج تمتّع قربةً الى الله تعالى.

مسأله: در سه مورد ماندن شب سيزدهم نيز واجب مى شود:

1- اگر در حال احرام شكار كرده باشد.

2- چنانچه در حال احرام با زن نزديكى كرده باشد.

3- اگر تا غروب آفتاب روز دوازدهم از منى خارج نشده باشد.

مسأله: براى بيتوته در منى نيمى از شب كفايت مى كند، چه نيمه اوّل شب باشد (از اوّل اذان مغرب تا نصف شب) يا نيمه آخر شب (از نصف شب تا اذان صبح) و مقصود از نصف شب: نيمه از اوّل اذان مغرب تا اذان صبح است، گرچه احوط مراعات نيمه تا طلوع آفتاب است براى كسى

كه نيمه اوّل شب را در منى بيتوته مى كند، و هرگاه عمداً بيتوته در منى را ترك نمايد كفّاره اش براى هر شب يك گوسفند است.

مسأله: اگر در منى نماند در چهار مورد معصيت نكرده و كفّاره نيز ندارد:

1- كسى كه از مكّه معظّمه به قصد منى بيرون آمده و در بين راه به خواب رود.

2- كسى كه شب را در مكّه بماند و حال آنكه نصف شب را به عبادت مشغول بوده است.

3- اگر در منى جا نباشد يا عذرى مانع آن شود مانند بيمارى، يا ترس بر جان يا عرض يا مال خود داشته باشد.

4- كسى كه جاهل به حكم يا موضوع بوده، يا فراموش كرده، يا غافل بوده و يا عذر ديگرى داشته باشد.

مسأله: چنانچه تا غروب آفتاب روز دوازدهم در منى ماند واجب است نيمى از شب سيزدهم را در منى بماند، و هرسه جمره را در روز سيزدهم رمى كند، و چنانچه عمداً نماند معصيت كرده و كفّاره اش يك گوسفند است.

مسأله: براى شخص صروره- يعنى كسى كه اوّلين بار به حج مشرّف مى شود- مستحب است كه شب سيزدهم را نيز در منى بماند و روز سيزدهم رمى كند، و همچنين كسى كه مرتكب بعضى از محرّمات احرام شده باشد، بلكه براى عموم حجّاج بهتر است.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 77

مسأله: حاجى ميتواند به جاى بيتوته در منى، نيمى از شب را در شهر مكه مكرمه به عبادت مشغول شود مثلًا نماز يا قرآن يا دعا بخواند.

13- رمى جمرات

مسأله: سيزدهم از واجبات حج تمتّع: رمى (زدن سنگ ريزه) به جمرات سه گانه است (صغرى و وسطى و عقبه) در روز يازدهم و

دوازدهم (و چنانچه ماندن شب سيزدهم در منى واجب بود روز سيزدهم نيز بايد جمرات سه گانه را رمى نمايد) به قصد قربة الى الله تعالى، و چنين نيّت مى كند: رمى مى كنم اين جمره را با هفت سنگ ريزه براى حج تمتع قربة الى الله تعالى.

مسأله: وقت رمى جمرات از اوّل طلوع آفتاب است تا غروب آفتاب و رعايت ترتيب لازم است، يعنى: اوّل هفت سنگ ريزه به جمره صغرى. سپس هفت سنگ ريزه به جمره وسطى. سپس هفت سنگ ريزه به جمره عقبه مى زند. كه مجموعاً بيست و يك سنگ ريزه در هر روز مى شود.

مسأله: افرادى كه از رمى در روز معذورند مانند زنان و كودكان و بيماران و كسانى كه از شلوغى يا از دشمن ترس دارند مى توانند شب رمى نمايند.

مسأله: شخص مختار واجب است شخصاً رمى را انجام دهد و تا زمانى كه مضطّر نباشد نمى تواند نايب بگيرد و واجباتى را كه در رمى جمره عقبه در روز عيد ذكر شد اينجا نيز بايد رعايت كند.

مسأله: موالات و پى در پى بودن در رمى هفت سنگريزه شرط نيست، بلى در فاصله زياد بايد اعاده كند، اما استراحت مختصر در بين آنها مانعى ندارد، و بين جمره صغرى و وسطى و عقبه فاصله زياد اشكال ندارد و مى تواند اوّلى را اوّل صبح و دوّمى را ظهر و سوّمى را نزديك غروب انجام دهد.

مسأله: اگر رمى سه جمره را عمداً ترك نمود معصيت كرده ولى حج او باطل نيست و كفّاره ندارد و موجب باقى ماندن هيچ يك از محرّمات احرام نمى شود، و اگر جهلًا يا از روى فراموشى و اضطرار يا عذر ديگرى

بود معصيت نكرده وكفّاره ندارد ولى در تمام اقسام بايد آن را قضا كند.

مسأله: اگر رمى جمرات را فراموش كند و به مكه مكرّمه برود بايد به منى برگردد و آن را قضا نمايد، و چنانچه به ياد نياورد تا اينكه به شهر خود بازگشت بايد سال بعد خودش يا نايبش آن را قضا كند.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 78

احكام عمره مفرده

مسأله: عمره مفرده مانند حج گاهى بالاصالة واجب است، وگاهى بالعرض واجب مى شود، و گاهى مستحب مى باشد.

مسأله: عمره مانند حج بر هر مستطيعى كه داراى شرايط است واجب مى شود، و وجوبش مانند وجوب حج فورى است، پس كسى كه مستطيع براى عمره شد هرچند براى حج مستطيع نباشد بنا بر احوط واجب است همان وقت عمره مفرده را بجا آورد.

مسأله: كسى كه استطاعت حج ندارد ولى از طرف شخص ديگرى براى حج تمتّع اجير شده وقتى اعمال حج نيابى تمام شد چنانچه در مكّه استطاعت عمره مفرده را داشت گرچه براى حج استطاعت ندارد، على الأحوط واجب است پس از پايان اعمال حج نيابى، فوراً براى خود عمره مفرده انجام دهد.

مسأله: اگر كسى براى انجام حج (افراد) يا (قران) استطاعت داشت اما عمره مفرده آنها مستطيع نبود واجب است حج (افراد) يا (قران) را انجام دهد و هر وقت براى عمره استطاعت پيدا كرد عمره را انجام دهد.

مسأله: كسى كه براى حج تمتّع اجير شده و خودش براى حج مستطيع نبوده اگر پس از پايان اعمال حج نيابى، عمره مفرده را- كه على الأحوط واجب بوده- انجام نداد واجب است قضاى آن را بجا آورد و اگر عمره را مفرده انجام داد و براى سالهاى بعد

استطاعت حج پيدا كرد عمره تمتّع و حجّ تمتّع بر او واجب مى شود.

مسأله: مستحب است كه عمره مفرده را مكرّراً انجام دهد و اولى اين است كه با فاصله يك ماه بجا آورده شود و ظاهراً فاصله بين دو عمره به ده روز كفايت مى كند، در صورتى كه هر دو عمره براى يك نفر باشد، البتّه با فاصله كمتر هم على الأقرب مانعى ندارد.

مسأله: اگر عمره مفرده براى دو نفر يا بيشتر باشد، مثلًا براى چند نفر نايب شده، رعايت فاصله لازم نيست.

مسأله: همانطورى كه عمره به استطاعت واجب مى شود به نذر، عهد، قسم، شرط ضمن عقد، اجاره، صلح و امثال اينها نيز واجب مى گردد، لكن بايد عمره مفرده باشد نه عمره تمتّع، چون عمره تمتّع همراه با حج تمتّع انجام مى شود و به تنهايى صحيح نيست.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 79

اعمال عمره مفرده

مسأله: اعمال عمره مفرده عبارت است از:

1- نيت.

2- احرام.

3- طواف.

4- نماز طواف.

5- سعى.

6- تقصير يا حلق.

7- طواف نساء.

8- نماز طواف نساء.

مسأله: عمره مفرده با عمره تمتّع چند فرق دارد:

1- در نيّت، كه در عمره مفرده چنين نيّت مى نمايد: عمره مفرده بجا مى آورم قربةً الى الله تعالى، و در اعمال آن نيّت ميكند: احرام مى بندم براى عمره مفرده قربةً الى الله تعالى، طواف بجا مى آورم براى عمره مفرده قربةً الى الله تعالى، نماز طواف بجا مى آورم براى عمره مفرده قربة الى الله تعالى، سعى بين صفا و مروه انجام مى دهم براى عمره مفرده قربةً الى الله تعالى، تقصير مى كنم براى عمره مفرده قربةً الى الله تعالى، طواف نساء بجا مى آورم براى عمره مفرده قربةً الى الله تعالى، دو ركعت نماز طواف نساء مى خوانم براى

عمره مفرده قربةً الى الله تعالى.

2- در عمره مفرده طواف نساء و نماز طواف نساء لازم است، ولى در عمره تمتّع لازم نيست.

3- عمره تمتّع بجز در ماههاى حج (شوّال و ذى القعده و ذى الحجه) واقع نمى شود و صحيح نيست، ولى عمره مفرده را مى توان در تمام ماههاى سال انجام داد، امّا افضل ماه رجب و بعد از آن ماه رمضان است.

4- بيرون آمدن از احرام در عمره تمتّع منحصر به تقصير است، و بيرون آمدن از احرام عمره مفرده به تقصير و هم به سر تراشيدن مى شود.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 80

5- عمره و حجّ تمتّع بايد در يك سال باشد، ولى عمره مفرده و حج (افراد) چنين نيست، و كسى كه حج (افراد) بر او واجب باشد اگر حج را در يك سال و عمره را در سال بعد بجا آورد صحيح است.

6- ميقات عمره تمتّع يكى از ميقاتهايى است كه قبلًا گذشت، امّا عمره مفرده هم از آنها و هم خارج از محدوده حرم (تنعيم يا جعرانه و حديبيّه و غيرش) مى تواند باشد.

مسأله: عمره بر كسى كه بخواهد وارد مكّه معظّمه شود واجب است، يعنى دخول در محدوده حرم بدون احرام حرام است به استثناى كسانى كه قبل از گذشت يك ماه با احرام وارد مكّه شده بودند و همچنين كسانى كه مقتضاى شغل آنها رفت و آمد و زياد باشد، مانند راننده وسائط نقليه.

احكام مصدود

مسأله: مصدود شخصى است كه پس از بستن احرام براى عمره يا حج، از انجام اعمال آن منع شود.

مسأله: كسى كه از عمره يا حج مصدود شود از همانجا قربانى نموده و از احرام بيرون مى آيد و

احتياج ندارد تا روز عيد صبر كند. و هرگاه از وقوف به عرفات و مشعر هردو منع شد از محلّ منع قربانى كرده و از احرام بيرون مى آيد، اما اگر از يكى از دو موقف منع شد ديگرى را انجام مى دهد با بقيّه اعمالش و حجّش صحيح است.

مسأله: اگر از اعمال سه گانه در منى يا از بعض آن منع شد در صورت امكان نايب مى گيرد و اگر قدرت بر نايب گرفتن نداشت حكم مصدود بر او جارى است. و اگر از اعمال مكّه بعد از منى ممنوع شد چنانچه منع تا آخر ذى الحجّه ادامه پيدا كند، احكام مصدود جارى است، و اگر تا آخر ذى الحجّه شخصاً از انجام اعمال تمكّن پيدا كرد بايد شخصاً انجام دهد و حجّش صحيح است. و هرگاه منع شود از برگشت به منى در صورتى كه اعمال مكّه را انجام داده بايد براى اعمال منى نايب بگيرد، و اگر در همان سال ممكن نبود براى سال آينده نايب مى گيرد و حجّش صحيح است.

مسأله: در صورتى كه شخص مصدود از سالهاى قبل مستطيع بوده و يا اينكه استطاعتش براى آينده باقى بماند حج در آينده بر او واجب است، و الّا وجوب حج ساقط مى شود.

احكام محصور

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 81

مسأله: محصور كسى است كه پس از احرام به جهت بيمارى نتواند اعمال مربوطه را انجام دهد در اين صورت بيرون آمدن از احرام متوقّف است بر كشتن قربانى، و بايد يا در محل حصر قربانى كند يا اينكه قربانى را به مكّه بفرستد اگر محصور از عمره بوده، و به منى اگر محصور از حج باشد، و پس از

انجام قربانى از احرام بيرون مى آيد.

مسأله: چنانچه در عمره مفرده محصور شد مى تواند در محلّ حصر قربانى نمايد و از احرام بيرون بيايد و مى تواند به وسيله همسفريها قربانى را به مكه معظّمه بفرستد و روز و ساعت قربانى را تعيين نمايد، و پس از آن ساعت از احرام بيرون بيايد و تمام محرمات احرام بر او حلال مى شود جز استفاده از زن و زمانى زن بر او حلال خواهد شد كه عمره را دوباره انجام دهد.

مسأله: اگر در عمره تمتّع محصور شد همان حكم قبلى را دارد و زن بر او وقتى حلال مى شود كه در آينده عمره تمتّع و حج را انجام دهد، البتّه اين حكم در عمره واجب است ولى در مستحب تا قربانى انجام شد و از احرام بيرون آمد استفاده از زن نيز حلال مى شود.

مسأله: اگر بعد از احرام حج از وقوف به عرفات و مشعر هر دو محصور شد حج از او فوت شده و بايد عمره مفرده بجا آورد و از احرام بيرون آيد، و اگر از يكى از دو وقوف محصور شد و ديگرى را درك نمود حكم محصور را ندارد و حجّش صحيح است. و چنانچه هردو وقوف يا يكى از آنها را درك كرد ولى تا بعد از اعمال منى بيمار شد اگر امكان برگشت به منى دارد بايد برگردد و اعمال آنجا را قضا نمايد و اگر شخصاً امكان ندارد بايد براى قربانى و رمى نايب بگيرد، و با حلق يا تقصير از احرام بيرون بيايد. و اگر بعد از منى از اعمال مكّه محصور شد چنانچه تا آخر ذى الحجّه امكان انجام اعمال را

دارد بايد شخصاً انجام دهد و اگر چنين امكانى نيست نايب بگيرد و كفايت مى كند.

مسأله: هرگاه از جميع مناسك منى و مكّه محصور شود بايد قربانى كند و از احرام بيرون بيايد و چنانچه تا سال ديگر در استطاعت باقى بماند يا اينكه از قبل بر عهده او حج مستقر بوده باشد بايد حج را در سال بعد بجا آورد.

نماز در شهر مدينه و مكه

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 82

مسأله: مسافر ميتواند نماز خود را در شهر مدينه و شهر مكه تمام بخواند و فرقى بين شهر قديم و جديد نيست.

و الله العالم.

سبحان ربّك ربّ العزّة عمّا يصفون، و سلام على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين، و صلّى الله على محمّد و آله الطيّبين الطاهرين.

قم المقدسة

محمد الشيرازي

آداب حج

اعمال و دعاهاى مستحب

آداب سفر

1- كسى كه قصد حج دارد، مستحبّ است از خداوند طلب خير كند، بر خدا توكّل نمايد، صدقه بدهد و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إني اشتريت بهذه الصّدقة سلامتي و سلامة سفري، اللهمّ احفظني واحفظ ما معي و سلّمني و سلّم ما معي و بلّغني و بلّغ ما معي ببلاغك الحسن الجميل).

و همچنين مستحب است وصيت نمايد مخصوصا اگر حقوق واجبى بر ذمّه او باشد.

2- مستحب است هنگام سفر با اهل و عيال خودش وداع كند و آنها را به خدا بسپارد و دو ركعت يا چهار ركعت نماز بجا آورد و سپس اين دعا را بخواند:

اللهمّ إنّي أستودعك نفسي و أهلي و مالي و ذرّيّتي و دنياي و آخرتي و أمانتي و خاتمة عملي).

3- مستحبّ است هنگام سفر به دوستان و آشنايان خبر دهد. پيامبر (ص) فرمودند: حق است بر مسلمان هنگام سفر برادرانش را آگاه سازد، و بر آنها حق است كه هنگام بازگشت به ديدارش روند.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 83

4- مستحبّ است هنگام سفر سوره ها و آيات و دعاهائى كه در اين زمينه وارد شده بخواند، مانند: (بسم الله الرحمن الرحيم) و آيةالكرسى و سوره هاى حمد و قدر و فلق و ناس (معوذتين) و همچنين تسبيحات حضرت زهراء سلام الله عليها.

5- مستحب است

با گروهى مسافرت كند، نه به تنهائى، و در سفر، كريم و خوش اخلاق باشد.

آداب احرام

6- مستحبّ است براى احرام، خود را پاكيزه كند، ناخن و شارب را بگيرد، موهاى بدن را زائل كند و غسل احرام نمايد و اگر بدون غسل، احرام بست مستحب است غسل كند و دوباره احرام ببندد.

7- مستحب بعد از غسل احرام اين دعا را بخواند:

(بسم الله و بالله، اللهمّ اجعله لي نوراً و طهوراً و حرزاً و أمناً من كلّ خوف و شفاءً من كلّ داء و سُقم، اللهمّ طهّرني و طهّر قلبي واشرح صدري، و أجر على لساني محبّتك و مدحتك والثّناء عليك، فإنّه لا قوّة لي إلّا بك، و قد علمت أنّ قوام ديني التّسليم لك والإتباع لسنّة نبيّك صلواتك عليه و آله).

8- مستحب است كه بعد از نماز احرام ببندد و بهتر است پس از نماز ظهر باشد، و بعد از نماز حمد و ثناى الهى و صلوات بر محمّد و آل محمد (ص) بفرستد، و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إنّي اسألك أن تجعلني ممَّن استجاب لك، و آمن بوعدك، واتّبع أمرَكَ فإنّي عبدك وفي قبضتك لا اوقى إلا ما وقيت ولا آخذ الا ما أعطيت، و قد ذكرت الحجّ فأسألك أن تعزم لي عليه على كتابك و سنّة نبيّكَ صلواتك عليه و آله، و تقوّيني على ما ضعفت و تسلم منّي مناسكى في يسر منك و عافية، واجعلني من وفدك الّذي رضيت وارتضيت و سمّيت و كنيت، اللهمّ إنّي خرجت من شقّة بعيدة و أنفقت مالي ابتغاء مرضاتك، اللهمّ فتمّم لي حجّتي و عمرتي، اللهمّ إنّي اريد التّمتّع بالعمرة إلى الحجّ على كتابك و سنّة

نبيّك صلواتك عليه و آله فإن عرض لي عارضٌ يحبسني فحلني حيث حبستني بقدرك الّذي قدّرت عليّ، اللهمّ إن لم تكن حجّة فعمرة، أحرم لك شعري و بشري و لحمي و دمي و عظامي و مخّي و عصبي من النّساء والثّياب والطّيب، أبتغي بذلك وجهك والدّار الآخرة).

سپس نيّت احرام كند، و مستحب است نيّت را به زبان بياورد. سپس بگويد:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 84

(لَبَّيْك اللهمّ لَبَّيْك، لَبَّيْك لا شريك لك لَبَّيْك، إنّ الحمد وانّعمة لك والملك، لا شريك لك، لَبَّيْك ذا المعارج لَبَّيْك، لَبَّيْك داعياً إلى دار السلام لَبَّيْك، لَبَّيْك غفّار الذّنوب لَبَّيْك، لَبَّيْك أهل التّلبية لَبَّيْك، لَبَّيْك ذا الجلال والإكرام لَبَّيْك، لَبَّيْك تبدى ء والمعاد إليك لَبَّيْك، لَبَّيْك تستغني و يفتقر إليك لَبَّيْك، لَبَّيْك مرغوباً و مرهوباً إليك لَبَّيْك، لَبَّيْك إله الحقّ لَبَّيْك، لَبَّيْك ذالنّعماء والفضل الحسن الجميل لَبَّيْك، لَبَّيْك كشّاف الكرب العظام لَبَّيْك، لَبَّيْك عبدك وابنُ عبديك لَبَّيْك، لَبَّيْك يا كريم لَبَّيْك).

و بگويد:

(لَبَّيْك أتقرّب إليك بمحمّد و آل محمّد لَبَّيْك، لَبَّيْك بحجّة أو عمرة لَبَّيْك، لَبَّيْك و هذه عمرة متعة إلى الحجّ لَبَّيْك، لَبَّيْك أهل التلبية لَبَّيْك، تلبية تمامها و بلاغها عليك).

9- مستحب است كه در جامه پنبه و سفيد احرام ببندد.

آداب ورود به حرم

10- مستحب است براى وارد شدن در محدوده حرم غسل كند، و در وقت دخول حرم اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إنّك قلت في كتابك و قولك الحقّ: و أذَّن فى النّاس بالحجّ يأتوك رجالًا و على كلّ ضامر يأتين من كل فجٍّ عميق. اللهم إنّي أرجو أنْ أكون مِمَّن أجاب دعوتك، قد جئت من شقّة بعيدة و فجّ عميق، سامعاً لندائك، و مستجيباً لك، مطيعاً لأمرك، و كلّ ذلك بفضلك عليّ

و إحسانك إليّ فلك الحمد على ما وفّقتني له، أبتغي بذلك الزّلفة عندك، والقربة إليك، والمنزلة لديك، والمغفرة لذنوبي، والتّوبة عليّ منها بمنّك، اللهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد، و حرّم بدنى على النّار، و آمنّي من عذابك و عقابك، برحمتك يا أرحم الرّاحمين).

آدب ورود به شهر مكّه و مسجد الحرام

11- مستحب است براى ورود به مكّه معظّمه و مسجدالحرام غسل كند و چون داخل شهر مكه شود با آرامش تن و دل باشد و با كمال خضوع و خشوع وارد مسجدالحرام گردد.

12- مستحب است از در (بنى شيبه) كه گفته مى شود فعلًا (باب السلام) است داخل شود، و بر در مسجدالحرام ايستاده و بگويد:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 85

(السلام عليك ايّها النّبىّ و رحمة الله و بركاته، بسم الله و بالله و ما شاء الله، السلام على أنبياء الله، السلام على رسول الله، السلام على إبراهيم خليل الله، والحمد لله ربّ العالمين).

و در روايت ديگر وارد شده است كه بگويد:

(بسم الله و بالله و من الله و إلى الله، و ماشاء الله، و على ملّة رسول الله صلّى الله عليه و آله، و خير الأسماء لله والحمد لله، و السلام على رسول الله، السلام على محمّد بن عبد الله، السلام عليك ايّهاالنّبىّ و رحمة الله و بركاته، السلام على أنبياء الله و رسله، السلام على ابراهيم خليل الرحمن، السلام على المرسلين والحمد لله ربّ العالمين، السلام علينا و على عباد الله الصّالحين، اللهمّ صلّ على محمد و آل محمّد، و بارك على محمّد و آل محمّد، وارحم محمداً و آل محمّد، كما صلّيت و باركت و ترحّمت على إبراهيم و آل إبراهيم إنّكَ حميد مجيد، اللهمّ صلّ على عبدك

و رسولك، اللهمّ صلّ على إبراهيم خليلك، و على أنبيائك و رسلك، و سلّم عليهم، و سلام على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين، اللهم افتح لي أبواب رحمتك واستعملني في طاعتك و مرضاتك واحفظني بحفظ الايمان أبداً ما أبقيتني، جلّ ثناء وجهك، الحمد لله الّذي جعلني من وفده و زوّاره، و جعلني ممّن يناجيه، اللهمّ إنّي عبدك و زائرك في بيتك، و على كلّ مأتي حقّ لمن أتاه و زاره، و أنت خير مأتي و أكرم مزور، فأسألك يا الله يا رحمن بأنّك أنتَ الله لا إله إلا أنت وحدك لا شريك لك و بأنك واحد أحد صمد لم يلد و لم يولد ولم يكن لك كفوا احد، و أن محمّدا عبدك و رسولك صلّى الله عليه و على أهل بيته، يا جواد يا ماجد، يا جبّار يا كريم، أسألك أن تجعل تحفتك اياي بزيارتي إياك أوّل شي ء تعطيني فكاك رقبتي من النّار).

و سه مرتبه بگويد:

(اللهمّ فك رقبتى من النّار)

و بگويد:

و أوسع عليّ من رزقك الحلال الطّيّب، وادرأ عنّي شرّ شياطين الجنّ والإنس و شرّ فسقة العرب والعجم).

و داخل مسجدالحرام شود و بگويد:

(بسم الله و بالله و على ملّة رسول الله).

و دستها را بردارد، و رو به كعبه معظّمه كند، و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إنّي أسألك في مقامي هذا وفي أوّل مناسكي، أن تقبل توبتي، و أن تتجاوز عن خطيئتي، و أن تضع عنّي وزري، الحمد لله الّذي بلّغني بيته الحرام، اللهمّ انّي اشهدك انّ هذا بيتك الحرام، الّذي جعلته مثابة للنّاس،

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 86

و أمناً مباركاً، وهدىً للعالمينَ، اللهمّ إنّ العبد عبدك والبلد بلدك، جئت اطلب رحمتك و أؤمّ طاعتك، مطيعاً لأمرك،

راضياً بقدرك، أسألك مسألة الفقير إليك، الخائف لعقوبتك، اللهمّ افتح لي ابواب رحمتك واستعملني بطاعتك و مرضاتك).

پس خطاب به كعبه معظّمه كند و بگويد:

(الحمد لله الّذي عظّمكِ و شرّفكِ و كرّمكِ، و جعلكِ مثابة للنّاس و أمناً مباركاً و هدىً للعالمين).

و هنگامى كه نظرش بر حجرالأسود افتاد، رو به سوى آن كند و بگويد:

(الحمد لله الذى هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدى لولا أن هدانا الله، سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله و الله أكبرُ، الله أكبر من خلقه، و الله أكبر ممّن أخشى و أحذر، لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، يحيي و يميت، و يميت و يحيي، و هو حيٌ لا يموت، بيده الخير وهو على كلّ شي ء قدير، اللهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد و بارك على محمّد و آله، كأفضل ما صلّيت و باركت و ترحّمت على إبراهيم و آل ابراهيم إنّك حميدٌ مجيدٌ، و سلامٌ على جميع النبيين والمرسلين، والحمد لله ربّ العالمين، اللهمّ إنّي أؤمن بوعدك و اصدّق رسلك و أتبع كتابك).

سپس با وقار و آرامش روانه شود و گامها را كوتاه بردارد، و چون نزديك حجرالأسود رسيد دستها را بردارد و حمد و ثناى إلهى بجا آورد و صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد و بگويد:

(اللهمّ تقبّل مني).

13- مستحب است دست و صورت و بدنش را به حجرالأسود بمالد و آن را ببوسد و اگر نتوانست اشاره كند و بگويد:

(اللهمّ أمانتي أدّيتها، و ميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة، اللهمّ تصديقاً بكتابك، و على سنّة نبيّك، صلواتك عليه و آله، أشهد أن لا إلاله إلّا الله وحدهُ لا شريك

لهُ، و أنَّ محمّداً عبده و رسوله، آمنت بالله و كفرت بالجبت والطّاغوت و بِاللّات والعزّى و عبادة الشّيطان و عبادة كلّ ندّ يدعى من دون الله).

و اگر نتواند همه اين دعاها را بخواند بعضى از آن را بخواند و بگويد:

(اللهمّ إليك بسطت يدي، و فيما عندك عظمت رغبتي، فاقبل حجّي واغفر لي وارحمني، اللهمّ انّي أعوذ بك من الكفر والفقر و مواقف الخزي في الدّنيا والآخرة).

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 87

آداب طواف

14- مستحب است در حال طواف سر برهنه، پا برهنه، مشغول دعا و ذكر الهى باشد، و گامها را كوچك بردارد، و آنچه را كه در نماز مكروه است ترك كند، و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إنّى أسألك باسمك الّذى يمشى به على طلل الماء، كما يمشى به على جدد الارض، و أسألك باسمك الّذى تهتز له أقدام ملائكتك، و أسألك باسمك الّذى دعاك به موسى من جانب الطّور، فاستجبت له و ألقيت عليه محبّة منك، و أسألك باسمك الّذى غفرت به لمحمّد ما تقدّم من ذنبه و ما تأخّر و أتممت عليه نعمتك، أن تفعل بي كذا و كذا) و حاجت خود را بطلبد.

15- مستحب است در حال طواف بگويد:

(اللهمّ إنّي إليك فقيرٌ، و إنّي خائفٌ مستجيرٌ، فلا تغيّر جسمي، ولا تبدِّل اسمي).

16- مستحب است در هر شوط كه به درب خانه كعبه معظّمه مى رسد، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد، و اين دعا را بخواند:

(سائلك فقيرك، مسكينك ببابك، فتصدّق عليه بالجنّة، اللهمّ البيت بيتك، والحرم حرمك، والعبد عبدك، و هذا مقام العائذ بك، المستجير بك من النّار، فاعتقني و والديّ و أهلي و ولدي و إخواني المؤمنين من النّار، يا

جواد يا كريم).

و هنگامى كه به حجر حضرت اسماعيل (ع) رسيد به ناودان طلا نگاه كند و بگويد:

(اللهمّ أدخلني الجنّة برحمتك و أجرني من النّار برحمتك وعافني من السّقم، و أوسع علىّ من الرّزق الحلال، وادرء عنّي شرّ فسقة الجنّ والإنس، و شرّ فسقة العرب والعجم).

و وقتى از حجر گذشت و به پشت كعبه رسيد بگويد:

(ياذا المنّ والطّول، والجود والكرم، إنّ عملي ضعيفٌ فضاعفه لي و تقبّله منّي، إنّك أنتَ السّميع العليم).

و وقتى به ركن يمانى رسيد دستها را بر دارد و بگويد:

(يا الله، يا ولي العافية، و خالق العافية، و رازق العافية، والمنعم بالعافية، والمتفضّل بالعافية عليّ و على جميع خلقك، يا رحمن الدّنيا والآخرة و رحيمهُما، صلّ على محمّد و آل محمّد، وارزقنا العافية، و دوام العافية، و تمام العافية، و شكر العافية في الدّنيا والآخرة، يا أرحم الرّاحمين).

پس به طرف كعبه مكرّمه سرخود را بالا كند و بگويد:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 88

(الحمد لله الّذي شرّفكِ و عظّمكِ، والحمد لله الّذي بعث محمّداً نبياً و جعل عليّاً إماماً، اللهمّ اهد له خيار خلقك و جنّبه شرار خلقك).

و هنگامى كه ميان ركن يمانى و حجرالأسود رسيد بگويد:

(ربّنا آتنا في الدّنيا حسنة، وفي الآخرة حسنة، و قنا عذابَ النّار).

و وقتى در شوط هفتم به مستجار رسيد- و آن پشت كعبه است نزديك ركن يمانى- برابر در كعبه بايستد و دستها را به ديوار كعبه معظّمه بگذارد و صورت و بدن خود را به كعبه بچسباند و بگويد:

(اللهمّ البيت بيتكَ، والعبد عبدك، و هذا مقام العائذ بك من النّار، اللهمّ من قبلك الرَّوح والفرج والعافية، اللهمّ إنّ عملي ضعيفٌ فضاعفه لي، واغفر لي ما اطّلعت

عليه منّي و خفي على خلقك، استجير بالله من النّار).

و بگويد:

(اللهمّ عندي أفواجاً من ذنوب، و أفواجاً من خطايا، و عندك أفواجٌ من رحمة، و أفواجٌ من مغفرة، يا من استجاب لأبغض خلقه إذ قال انظرني إلى يوم يبعثون استجب لي).

پس حاجت خود را بطلبد، و بسيار دعا كند، و به گناهان خود اقرار كند، و طلب آمرزش نمايد، كه البتّه آمرزيده مى شود انشاء الله تعالى.

و هنگامى كه به حجرالأسود رسيد بگويد:

(اللهمّ قنّعني بما رزقتني و بارك لي فيما آتيتني).

آداب نماز طواف

17- مستحب است در نماز طواف در ركعت اول بعد از حمد سوره توحيد و در ركعت دوّم سوره جحد را بخواند، و بعد از نماز حمد و ثناى الهى را بجا آورد، و صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد، و از خداوند طلب قبول كند، و بگويد:

(اللهمّ تقبّل منّي، ولا تجعلهُ آخر العهد منّي، الحمد لله بمحامده كلّها، على نعمائه كلّها، حتّى ينتهي الحمد إلى ما تحبّ و ترضى، اللهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد، و تقبّل منّي، و طهّر قلبي، وزكَّ عملي).

و در بعضى از روايات آمده كه بگويد:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 89

(اللهمَّ ارحمني بطاعتي إيّاك و طاعتي رسولك صلّى الله عليه و آله، اللهمّ جنّبني أن أتعدّى حدودك، واجعلنى ممّن يحبّك و يحبّ رسولك صلّى الله عليه و آله، و ملائكتك و عبادك الصّالحين).

پس به سجده رود و بگويد:

(سجد لك وجهي تعبّداً و رقّاً، لا إله إلّا أنت حقّاً حقّاً، الأوّل قبل كلّ شى ءٍ، والآخر بعد كلّ شى ءٍ وها أنا ذا بين يديك، ناصيتي بيدك، فاغفر لي، إنّه لا يغفر الذّنب العظيم غيرك، فاغفر لي فإنّي مقرّ بذنوبي

على نفسي، ولا يدفع الذّنب العظيم غيرك).

آداب سعى

18- وقتى مى خواهد سعى كند مستحب است به نزد حجرالأسود آمده آن را ببوسد و دستها يا بدنش را بر آن بمالد يا به آن اشاره كند، پس نزد چاه زمزم بيايد و از آب آن بنوشد و بر خودش بريزد، و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ اجعله علماً نافعاً، و رزقاً واسعاً، و شفاءً من كلّ داءٍ و سقمٍ).

پس متوجّه صفا شود از درى كه برابر حجرالأسود است، و آن درى است كه حضرت رسول (ص) از آن بيرون رفتند، و مستحب است با آرامش تن و روان بالاى كوه صفا برود تا نظر كند به خانه كعبه، و رو به ركن عراقى كند، و حمد و ثناى الهى بنمايد، و نعمتهاى الهى را به خاطر آورد، و هفت بار (الله اكبر) بگويد، و هفت بار (الحمد لله) و هفت بار (لا اله الّا الله) و سه مرتبه:

(لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، يحيي و يميت، و يميت و يحيي، و هو حي لا يموت، و هو على كلّ شي ء قديرٌ).

پس صلوات بر محمّد و آل محمد بفرستد، و سه بار بگويد:

(الله أكبر على ما هدانا، الحمد لله على ما أولانا، والحمد لله الحيّ القيّوم، والحمد لله الحيّ الدّائم).

پس سه بار بگويد:

(أشهد أن لا إله إلّا الله، و أشهد أن محمّدا عبده و رسوله، لا نعبد إلّا إياه، مخلصين له الدّين ولو كره المشركون).

و سه مرتبه بگويد:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 90

(اللهمّ إنّي أسألك العفو والعافية واليقين في الدّنيا والآخرة).

و سه مرتبه بگويد:

(اللهمّ آتنا في الدّنيا حسنة، و في الآخرة حسنة،

و قنا عذاب النّار).

پس صد مرتبه (الله اكبر) و صد مرتبه (لا اله الّا الله) و صد مرتبه (الحمد لله) و صد مرتبه (سبحان الله) بگويد.

سپس بگويد:

(لا إله إلّا الله وحده وحده، أنجزه وعده، و نصر عبده، و غلب الأحزاب وحده، فله الملك و له الحمد وحده، اللهمّ بارك لي في الموت و فيما بعد الموت، اللهمّ إنّي أعوذ بك من ظلمة القبر، و وحشته، اللهمّ أظلّني في ظلّ عرشك يوم لا ظلّ إلا ظلّك).

و بسيار تكرار كند سپردن دين و نفس و اهل و مال خود را به خداوند و بگويد:

(أستودع الله الرّحمن الرّحيم، الّذي لا تضيع و دائعه، ديني و نفسي و أهلي و مالي و ولدي، اللهمّ استعملني على كتابك و سنّة نبيّك، و توفّني على ملّته و أعذني من الفتنة).

پس سه مرتبه (الله أكبر) بگويد و دو مرتبه دعاى سابق را بخواند، و يك بار تكبير بگويد و بخواند دعاى سابق را.

و نيز مستحب است كه اين دعا را بخواند:

(اللهمّ اغفر لي كلّ ذنب أذنبته قطّ، فإن عدت فعد عليّ بالمغفرة، فإنّكَ أنت الغفور الرّحيم، اللهمّ افعل بى ما أنت أهله، فإنّك إن تفعل بي ما أنت أهله ترحمني، و إن تعذّبني فأنت غنيٌّ عن عذابي، و أنا محتاجٌ إلى رحمتك، فيا من أنا محتاجٌ إلى رحمته ارحمنى، اللهمّ لا تفعل بى ما أنا أهله، فانّك إن تفعل بي ما أنا أهله، تعذّبني ولم تظلمني، أصبحتُ أتّقي عدلك ولا أخاف جورك، فيا من هو عدلٌ لا يجور ارحمني).

سپس بگويد:

(يا من لا يخيب سائله ولا ينفد نائله، صلّ على محمّدٍ و آل محمّد و أعذني من النّار برحمتك).

19- در حديث آمده است:

كسى كه مى خواهد ثروتش زياد شود ايستادن در صفا را طول دهد.

20- مستحب است در پايه چهارم صفا رو به كعبه اين دعا را بخواند:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 91

(اللهمّ إنّي أعوذ بك من عذاب القبر، و فتنته و غربته و وحشته و ظلمته، اللهمّ أظلّني في ظلّ عرشك يوم لا ظلّ إلّا ظلّك).

پس از آن پايه پايين بيايد و پشت خود را برهنه كند و بگويد:

(يا ربّ العفو، يا من أمر بالعفو، يا من هو أولى بالعفو، يا من يثيب على العفو، العفو، العفو، يا جواد، يا كريم، يا كريم، يا قريب، يا بعيد، اردد عليّ نعمتك واستعملني بطاعتك و مرضاتك).

21- مستحب است در حال سعى وقتى به مناره رسيد بگويد:

بسم الله و بالله، و الله أكبر، و صلّى الله على محمّد و أهل بيته، اللهمّ اغفر وارحم و تجاوز عمّا تعلم، إنّكَ أنتَ الأعزّ الاكرم، واهدني للّتي هى أقوم، اللهمّ إنّ عملي ضعيفٌ فضاعفه لي و تقبّل منّي، اللهمّ لك سعيي و بك حولي و قوّتي، تقبّل منّي عملي يا من يقبل عمل المتّقين).

22- مستحب است در حال سعى از مناره تا مناره بعدى كه با چراغهاى سبز معيّن شده است، تند برود (هروله كنان) و وقتى از آنجا گذشت بگويد:

(يا ذا المنّ والفضل والكرم والنّعماء والجود، اغفر لي ذنوبى إنّه لا يغفر الذّنوب إلّا أنت).

23- و مستحب است وقتى به مروه رسيد دعاى اوّل صفا را بخواند و بگويد:

(اللهمّ يا من أمر بالعفو، يا من يحبّ العفو، يا من يعطي على العفو، يا من يعفو على العفو، يا ربّ العفو، العفو العفو).

24- مستحب است در حال سعى خود را به گريه

وادارد و گريه كند و بسيار دعا نمايد و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إنّي أسألك حسن الظّنّ بك على كلّ حال، و صدق النّيّة في التّوكّل عليك).

آداب عرفات

25- مستحب است وقتى متوجّه عرفات شد اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إليك صمدت، و إيّاك اعتمدت، و وجهك أردت، أسألك أن تبارك لي في رحلتي و أن تقضي لي حاجتي و أن تجعلني ممّن تباهي به اليوم من هو أفضل منّي).

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 92

26- در عرفات مستحبّ است با طهارت باشد، و رو به قبله كند و دل خود را متوجّه حق سبحانه و تعالى سازد، و حمد و ثناى الهى را بجا آورد، و تمجيد و تهليل بكند، و صد بار (الله اكبر) و صد بار (الحمد لله) و صد بار (سبحان الله) و صد بار (لا اله الّا الله) بگويد، و صد بار (آية الكرسى) بخواند و صد بار صلوات بر محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) بفرستد، و صد مرتبه سوره (إنّا أنزلنا) بخواند، و صد مرتبه (لا حول ولا قوّة إلّا بالله) بگويد، و صد مرتبه (قل هو الله أحد) بخواند، و حاجات خود را بطلبد، و سعى كند در دعا كه اين روز، روز دعا و مسئلت است، و هيچ چيز نزد شيطان خوشتر از آن نيست كه انسان را از خداوند متعال غافل سازد. و از شرّ شياطين به خدا پناه برد، و متوجّه خود باشد و به دل و زبان استغفار بگويد، و گناهان خود را بشمارد و گريه كند و اگر نتواند، خود را به گريه وادارد و دعا كند از براى پدر و مادر و برادران

مؤمن خود، و اقل آن چهل نفر مى باشد.

و تمام اين زمان را صرف دعا و استغفار و ذكر كند كه بعضى از علما به وجوب آن قائل شده اند. و در حديث آمده كه ملكى موكّل است تا آنچه شخص براى برادر مؤمن خويش بطلبد، آن ملك از حق تعالى از براى او صد هزار مانند آن را بطلبد.

27- مستحب است دعاهاى وارد شده در روز عرفه را بخواند، بويژه دعاى صحيفه سجّاديه، و دعاى حضرت امام حسين (ع)، و بعضى از اعمال روز عرفه را در آخر كتاب بيان نموده ايم.

28- مستحب است در عرفات اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إنّي عبدك، فلا تجعلني من أخيب وفدك، وارحم مسيري إليك، من الفج العميق، اللهم ربّ المشاعر كلّها فك رقبتي من النّار، و أوسع عليّ من رزقك الحلال، وادرأ عني شرّ فسقة الجنّ والإنس، اللهمّ لا تمكر بي ولا تخدعني ولا تستدرجني، اللهمّ إنّي أسألك بحولك وجودك وكرمك ومنّك و فضلك، يا أسمع السّامعين و يا أبصر الناظرين و يا أسرع الحاسبين و يا أرحم الرّاحمين أن تصلّي على محمّد و آل محمّد و أن تفعل بي كذا و كذا).

و حاجت خود را بطلبد و دست به آسمان بردارد و بگويد:

(اللهمّ حاجتي إليك إن أعطيتنيها لم يضرّني ما منعتُ و إن منعتنيها لم ينفعني ما اعطيت، أسألك خلاص رقبتي من النّار، اللهمّ إنّي عبدك و ملك يدك، ناصيتي بيدك و أجلي بعلمك، أسألك أن توفّقني لما يرضيك، و أن

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 93

تسلّم منّي مناسكى الّتي أريتها خليلك إبراهيم صلوات الله عليه و دللت عليها نبيّك محمّدا صلّى الله عليه و آله، اللهمّ اجعلني ممّن رضيت عمله

و أطلت عمره و أحييته بعد الموت حياة طيّبة).

و سپس بگويد:

(لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، يحيي و يميت، و هو حيّ لا يموت، بيده الخير، و هو على كلّ شى ء قدير، اللهمّ لك الحمد كالّذي تقول و خيراً ممّا تقول و فوق ما يقول القائلون، اللهمّ لك صلاتي و نسكي و محياي و مماتي، و لك تراثي و بك حولي و منك قوّتي، اللهمّ إنّي أعوذبك من الفقر و من وساوس الصّدر و من شتات الأمر و من عذاب القبر، اللهمّ إنّي أسألك خير الرّياح و أعوذ بك من شرّ ما يجي ء به الرّياح، و أسألك خير اللّيل و خيرالنّهار، اللهمّ اجعل في قلبي نوراً وفي سمعي نوراً و بصري نوراً وفي لحمي و دمي و عظامي و عروقي و مقعدي و مقامي و مدخلي و مخرجي نوراً، و أعظم لي نوراً يا ربّ يوم القاك، إنّكَ على كلّ شي ء قدير).

و تا بتواند در اين روز از خيرات و صدقات كوتاهى نكند.

29- مستحب است در عرفات رو به قبله كند و صد مرتبه بگويد:

(سبحان الله والله أكبر و ما شاء الله ولا قوّة إلّا بالله، أشهد أن لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، له الملك و له الحمد، يحيي و يميت، و هو حيٌّ لا يموت، بيده الخير و هو على كلّ شي ء قدير). پس دو آيه اوّل سوره بقره را بخواند، و بعد (قل هو الله احد) را سه بار بخواند.

پس از آن آية الكرسى بخواند، سپس اين آيات را كه در سوره اعراف مى باشد بخواند:

(إنّ ربّكم الله الّذي خلق السّماوات والأرض في ستّة أيّام ثمّ

استوى على العرش يغشي اللّيل النّهار يطلبه حثيثا والشّمس والقمر والنّجوم مسخّرات بأمره ألا له الخلق والأمر تبارك الله ربّ العالمين، ادعوا ربّكم تضرّعا و خفية إنّه لا يحبّ المعتدين، ولا تفسدوا في الأرض بعد إصلاحها وادعوه خوفاً و طمعاً إنّ رحمة الله قريبٌ من المحسنين).

سپس (معوذتين) را بخواند. و بعد نعمتهاى الهى را تا جائى كه مى تواند يك يك بشمارد و بگويد:

(لك الحمد على نعمائك الّتي لا تحصى بعدد ولا تكا فى ء بعمل).

و حمد كند خداى سبحانه و تعالى را به هرآيه كه حمد كرده است خداوند خود را در قرآن، و تكبير كند به هر تكبيرى كه خداوند خود را تكبير كرده است در قرآن، و تهليل كند به هر (لا إله إلّا الله) كه حق سبحانه

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 94

و تعالى تهليل خود كرده است در قرآن، و صلوات بر محمد و آل محمد (عليهم السلام) بسيار بفرستد، و دعا كند حق سبحانه و تعالى را به هر نامى كه خدا خود را به آن نام خوانده است در قرآن، و به هر اسمى كه مى داند و به اسامى آخر سوره حشر و بگويد:

(أسألك يا الله يا رحمن بكلّ اسم هو لك، و أسألك بقوّتك و قدرتك و عزّتك و جميع ما أحاط به علمك و بأركانك كلّها، و بحقّ رسولك صلواتك عليه و آله، و باسمك الأكبر الأكبر، و باسمك العظيم الّذى من دعاك به كان حقّا عليك أن لا تردّه و أن تعطيه ما سألك، أن تغفر لي جميع ذنوبي في جميع علمك في).

و هر حاجت كه دارد از خدا بخواهد، و از حق سبحانه و تعالى طلب

كند كه هر سال موفّق به حج شود.

و هفتاد مرتبه بگويد: (أسئلك الجنّة) و هفتاد مرتبه (أستغفر الله ربّي و أتوب إليه).

پس بخواند دعائى كه جبرئيل در اين مقام به حضرت آدم (ع) تعليم نمود تا توبه اش قبول شود:

(بحانك اللهمّ و بحمدك، لا إله إلّا أنت، عملتُ سوءاً و ظلمتُ نفسي فاعترفت بذنبي فاغفر لي إنّك خير الغافرين، سبحانك اللهمّ و بحمدك لا إله إلّا أنت عملتُ سوءاً و ظلمت نفسي فاعترفت بذنبي فاغفر لي إنّك أنت التّوّاب الرّحيم).

30- و نزديك غروب آفتاب روز عرفه بگويد:

(اللهمّ إنّى أعوذبك من الفقر و من تشتّت الأمر و من شرّ ما يحدث باللّيل والنّهار، أمسى ظلمي مستجيراً بعفوك، و أمسى خوفي مستجيرا بأمانك، و أمسى ذلّي مستجيراً بعزّتك، و أمسى وجهي الفاني مستجيراً بوجهك الباقي، يا خير من سُئِل و يا أجود من أعطى، يا أرحم من استرحم جلّلني برحمتك، و ألبسني عافيتك، واصرف عنّي شرّ جميع خلقك).

آداب مشعر الحرام (مزدلفه)

31- پس با آرامش روانه شود به طرف مشعرالحرام و استغفار كند و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ لا تجعله آخر العهد من هذا الموقف، وارزقني العود أبدا ما أبقيتني، و أقلبني اليوم مفلحا منجحا مستجابا لي، مرحوماً مغفوراً لي، بأفضل ما ينقلب به اليوم أحد من وفدك و حجّاج بيتك الحرام، واجعلنى اليوم من أكرم وفدك عليك، و أعطني أفضل ما أعطيت أحدا منهم من الخير والبركة والرّحمة والرّضوان والمغفرة، و بارك لي فيما أرجع إليه من أهل أو مال أو قليل أو كثير و بارك له فيّ).

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 95

و بسيار بگويد: (اللهمّ أعتقني من النّار).

32- مستحب است وقتى متوجّه مشعرالحرام مى شود با آرامش تن و

دل باشد و استغفار كند و چون به تل سرخ رسيد بگويد:

(اللهمّ ارحم موقفي، و زد في عملي، و سلّم لي ديني، و تقبّل مناسكي).

و بعضى گفته اند بگويد: (اللهمّ لا تجعله آخر العهد من هذا الموقف وارزقنيه أبداً ما أبقيتني).

33- مستحب است در وسط وادى، و جانب راست راه فرود آيد، و اين دعا را بخواند:

اللهمّ إنّي أسألك أن تجمع لي فيها جوامع الخير، اللهمّ لا تؤيسني من الخير الّذي سألتك أن تجمعه لي فى قلبي، ثمّ أطلب منك أن تعرّفني ما عرّفت أوليائك في منزلى هذا و أن تقيني جوامع الشّرّ).

34- مستحب است تا بتواند آن شب را به عبادت و اطاعت الهى سپرى كند، و در روايت است كه درهاى آسمان در اين شب بسته نمى شود و صداى مؤمنين بالا مى رود و خداوند مى فرمايد: من خداوند شمايم و شما بندگان من هستيد، ادا كرديد حقّ مرا، بر من لازم است كه اجابت نمايم دعاهاى شما را، پس تمام گناهان يا قسمتى از آن را مى آمرزد.

35- مستحب است براى وقوف در مشعرالحرام غسل كند و با وضو باشد و حمد و ثناى الهى بجاى آورد و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ ربّ المشعرالحرام فكّ رقبتي من النّار، و أوسع عليّ من رزقك الحلال الطّيّب، وادرأ عنّي شرّ فسقة الجنّ والإنس، اللهمّ أنت خير مطلوب إليه و خير مدعوّ و خير مسئول، و لكل وافد جائزة فاجعل جائزتي فى موضعي هذا أن تقيلني عثرتي و تقبل معذرتي و أن تتجاوز عن خطيئتي، ثمّ اجعل التّقوى من الدّنيا زادي و تقلبني مفلحاً منجحاً مستجاباً لي بأفضل ما يرجع به أحد من وفدك و زوّار بيتك الحرام).

و براى خود

و پدر و مادر و برادران و اهل و فرزندان و مال خويش بسيار دعا كند.

آداب اعمال منى

36- هنگام رمى جمرات وقتى كه سنگريزه را در دست دارد اين دعا را بخواند:

(اللهمّ هذه حصياتى فأحصهنّ لي وارفعهنّ في عملي).

و هر سنگريزه را كه بيندازد اين دعا را بخواند:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 96

(الله أكبر، اللهمّ ادحر عنّي الشّيطان، اللهمّ تصديقا بكتابك و على سنّة نبيّك محمّد صلّى الله عليه و آله، اللهمّ اجعله لي حجّاً مبروراً و عملًا مقبولًا و سعياً مشكوراً و ذنباً مغفوراً).

و وقتى به جاى خود در منى برگشت بگويد:

(اللهمّ بك وثقت و عليك توكّلت فنعم الرّب ونعم المولى ونعم النّصير).

37- مستحب است در وقت قربانى كردن اين دعا را بخواند:

(وجّهت وجهي للّذي فطر السّماوات والأرض حنيفاً مسلماً و ما أنا من المشركين، إنّ صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله ربّ العالمين لا شريك له و بذلك أمرت و أنا من المسلمين، اللهمّ منك و لك، بسم الله و بالله و الله أكبر، اللهمّ تقبّل منّي).

و در بعضى روايات آمده كه سپس بگويد:

(اللهمّ تقبّل منّي كما تقبّلت عن إبراهيم خليلك و موسى كليمك و محمّد حبيبك صلّى الله عليه و عليهم).

38- مستحب است در وقت سر تراشيدن رو به قبله كند و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ أعطني بكلّ شعرة نوراً يوم القيامة).

آداب برگشت به مكه مكرّمه

39- مستحب است براى برگشتن به مكّه مكرّمه و انجام اعمال آن غسل كند، و متوجّه مسجد الحرام شود، با ذكر و تمجيد الهى و صلوات بر محمّد و آل محمّد، و چون به در مسجد رسيد اين دعا را بخواند:

(اللهمّ إنّي أسألك مسألة العليل، الذّليل، المعترف

بذنبه، أن تغفر لي ذنوبي و أن ترجعني بحاجتي، اللهمّ إنّي عبدك، والبلد بلدك، والبيت بيتك، جئت أطلب رحمتك و أؤمّ طاعتك، متّبعا لأمرك، المشفق من عذابك، الخائف لعقوبتك، أن تبلّغني عفوك و تجيرني من النّار برحمتك).

سپس به نزد حجرالأسود برود و استلام نمايد و آن را ببوسد.

آداب برگشت به منى

40- مستحب است وقتى از مكه معظّمه به منى مراجعت مى كند اين دعا را بخواند:

(اللهمّ بك وثقت و بك آمنت ولك أسلمت و عليك توكّلت فنعم الرّبّ و نعم المولى و نعم النّصير).

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 97

41- تكبير در منى مستحب است، و احوط اين است كه تكبير را در منى و غير منى ترك نكند، در منى بعد از 15 نماز و در غير منى بعد از 10 نماز تكبير بگويد، و اوّل آنها نماز ظهر روز عيد مى باشد و كيفيّت آن بنا بر مشهور چنين است:

(الله أكبر، الله أكبر، لا إله إلّا الله، و الله أكبر على ما هدانا، و له الحمد على ما أبلانا و رزقنا من بهيمة الأنعام).

و در بعضى روايات آمده كه بعد از تكبير سوّم بگويد:

(ولله الحمد، الله أكبر على ما هدانا، الله أكبر على ما رزقنا من بهيمة الأنعام).

و در بعضى از روايات اضافه شده:

(الحمد لله على ما رزقنا من بهيمة الأنعام).

42- مستحب است در اين ايّام (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم) نمازهاى واجب و مستحب خود را در مسجد خيف بجا آورد، و در حديث آمده: هركه در مسجد خيف صد ركعت نماز بگذارد برابر است با عبادت هفتاد سال، و هركه صد مرتبه (سبحان الله) بگويد، از براى او ثواب بنده آزاد كردن بنويسند، و هركه صد

مرتبه (لا اله الّا الله) بگويد برابر است با ثواب زنده كردن شخصى، و هركه صد مرتبه (الحمد الله) بگويد برابر است با خراج عراقين كه در راه خداوند صدقه بدهد.

آداب وداع

43- مستحبّ است پس از پايان اعمال حج، طواف وداع بجا آورد، و داخل خانه كعبه شود، مخصوصا كسى كه سفر اول اوست، و در حديث آمده است: داخل شدن در كعبه داخل شدن در رحمت خداست، و بيرون رفتن از آن بيرون رفتن از گناهان مى باشد.

44- مستحب است كه براى وارد شدن به كعبه معظّمه غسل كند و پاى برهنه داخل شود، و پيش از دخول دو حلقه در را بگيرد و بگويد:

(اللهمّ البيت بيتك والعبد عبدك و قد قلت من دخله كان آمنا فآمنّي من عذابك و أجرني من سخطك).

پس داخل شود و بگويد:2 رساله مناسك حج (طبع جديد) ؛ ص97

اللهمّ إنّك قلت و من دخله كان آمنا فآمنّي من عذابك عذاب النّار).

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 98

پس در ميان دو ستون دو ركعت نماز بخواند، و به ركنى رود كه در آنجا حجرالأسود است و بدن خود را بر آن بمالد.

45- بسيار طواف كردن مستحب است و براى حجّاج از نماز نافله افضل است، و طواف به نيابت از پدر و مادر و همسر و فرزندان و ديگر آشنايان و ساير مؤمنين بسيار ثواب دارد، و به نيابت حضرت پيغمبر (ص) و حضرت فاطمه (عليها السلام) و دوازده امام (عليهم السلام) ثواب فراوان دارد.

46- مستحب است در مكه معظّمه قرآن مجيد را ختم كند و در حديث آمده: هركه در آنجا قرآن را ختم كند، از دنيا نرود تا پيامبر

(ص) و منزل خود را در بهشت ببيند.

47- مستحباست در مكه معظّمه به زيارت مكان تولّد پيامبر (ص) مشرّف شود، و به منزل حضرت خديجه (عليها السلام) برود، و قبر حضرت عبدالمطلّب (عليه السلام) و حضرت ابو طالب (عليه السلام) و قبر حضرت خديجه (عليها السلام) را زيارت كند، و به غار حرا كه حضرت رسول (ص) اوائل بعثت در آنجا عبادت مى نموده و مبعوث به رسالت گرديد، و همچنين غارى كه در كوه ثور است و حضرت (ص) در آنجا مخفى شده بودند برود.

48- مستحب است هنگام خروج از مكّه مكرّمه صدقه بدهد، و از خداوند بخواهد كه باز به او توفيق حج عنايت كند، و غسل كند و طواف وداع انجام دهد، و حجرالأسود و ركن يمانى را استلام كرده، خود را به كعبه معظّم بچسباند، و حمد و ثناى الهى بجاى آورد، و بر پيامبر (ص) و اهل بيتش (عليهم السلام) صلوات بفرستد و اين دعا را بخواند:

(اللهمّ صلّ على محمّد عبدك و رسولك و نبيّك و أمينك و حبيبك و نجيبك و خيرتك من خلقك، اللهمّ كما بلّغ رسالتك و جاهد في سبيلك و صدع بأمرك و أوذي فيك و في جنبك حتّى أتاه اليقين، اللهمّ اقلبني مفلحاً منجحاً مستجاباً لي بأفضل ما يرجع به أحد من وفدك من المغفرة والبركة والرّضوان والعافية ممّا يسعني أن أطلب، أن تعطيني مثل الّذى أعطيته أفضل من عبدك و تزيدني عليه، اللهمّ إن أمتّني فاغفر لي، و إن أحييتني فارزقنيه من قابل، اللهمّ لا تجعله آخر العهد من بيتك، اللهمّ إنّى عبدك، إبن عبدك وابن أمتك، حملتني على دابّتك و سيّرتني في بلادك حتّى أدخلتني حرمك

و أمنك، و قد كان في حسن ظنّي بك أن تغفر لي ذنوبي، فإن كنت قد غفرت لي ذنوبي فازدد عنّي رضاً و قرّبني إليك زلفى، و تباعدني، و إن كنت لم تغفر لي فمن الآن فاغفر لي قبل أن تناي عن بيتك داري، و هذا أوان انصرافي إن كنت أذنت لي غير راغب عنك ولا عن بيتك،

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 99

ولا مستبدل بك ولا به، اللهمّ احفظني من بين يديّ و من خلفي و عن يميني و عن شمالي حتّى تبلغني أهلي واكفني مؤنة عبادك و عيالي، فإنّك وليّ ذلك من خلقك و منّي).

سپس به طرف آب زمزم رفته و از آن بياشامد و بگويد:

(آئبون تائبون عابدون لربّنا حامدون، إلى ربّنا راغبون، إلى ربّنا راجعون).

سپس دو ركعت نماز نزد مقام ابراهيم (ع) بخواند ... و در حال خروج هنگاميكه به درب مسجد رسيد دستش را بر آن گذاشته بگويد:

(المسكين على بابك فتصدّق عليه بالجنّة)

و در نزد درب مسجد سجده طولانى بجا آورد و خارج شود.

49- از جمله مستحبّات مؤكّده مراجعت از راه مدينه طيّبه است تا به زيارت حضرت فخر كائنات پيامبر اسلام (ص) و حضرت صدّيقه طاهره فاطمه زهرا (عليها السلام) و ائمه بقيع (عليهم السلام) مشرّف شود. و در حديث وارد شده: ترك زيارت آن حضرت (ص) بعد از حج جفاى برآن حضرت است.

50- مستحب است در راه بازگشت از مكّه به مدينه، در مسجد غدير خم نماز بگذارد و بسيار دعا كند زيرا در همينجا پيامبر (ص) به دستور خداوند امير مؤمنان على (ع) را به خلافت و امامت تعيين فرمودند و اين آيه شريفه نازل شد:

(اليوم أكملت لكم

دينكم و أتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الإسلام ديناً).

سپس پيامبر (ص) فرمودند:

(الله أكبر ولله الحمد على إكمال الدّين و إتمام النعمة و رضى الرّبّ والولاية لعليّ بن أبى طالب (ع)).

اعمال مدينه منوّره

1- مستحب است براى ورود به شهر مدينه منوّره و داخل شدن در حرم پيامبر (ص) غسل نمايد.

2- مستحب است براى ورود به حرم پيامبر (ص) و ائمه بقيع (عليهم السلام) اذن دخول بخواند، مرحوم كفعمى مى فرمايد: هنگامى كه مى خواهى به مسجد پيامبر اكرم (ص) در مدينه يا به يكى از مشاهد مشرّفه ائمّه اطهار (عليهم السلام) وارد شوى اين دعا را بخوان:

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 100

(اللهمّ إنّي وقفت على باب من أبواب بيوت نبيّك صلواتك عليه و آله، و قد منعت النّاس أن يدخلوا إلا بإذنه، فقلت: (يا أيّهاالّذين آمنوا لا تدخلوا بيوت النّبيّ إلا أنّ يؤذن لكم)، اللهمّ إنّي أعتقد حرمة صاحب هذا المشهد الشّريف في غيبته، كما أعتقدها في حضرته، و أعلم أن رسولك و خلفاءك عليهم السلام أحياءٌ عندك يرزقون، يرون مقامي و يسمعون كلامي و يردّون سلامي، و أنّك حجبت عن سمعي كلامهم، و فتحت باب فهمي بلذيذ مناجاتهم، و إنّي أستأذنك يا ربّ أوّلًا، و أستأذن رسولك صلّى الله عليه و آله ثانياً، و أستأذن خليفتك الإمام المفروض عليّ طاعته).

و نام آن امامى كه مى خواهى زيارت نمائى ببر، و در زيارت ائمّه بقيع (عليهم السلام) بگو: (أستأذن خلفاءك أئمتي و سادتي الأربعة).

سپس بگو:

(والملائكة الموكّلين بهذه البقعة المباركة ثالثاً، ءادخل يا رسول الله، ءأدخل يا حجّة الله، ءأدخل يا ملائكة الله المقرّبين المقيمين في هذا المشهد، فأذن لي يا مولاي في الدّخول أفضل ما أذنت لأحد من

أوليائك فإن لم أكن أهلًا لذلك فأنت أهلٌ لذلك).

سپس عتبه مقدّس را ببوس و داخل شو و بخوان: (بسم الله و بالله وفي سبيل الله و على ملّة رسول الله صلّى الله عليه و آله، اللهمّ اغفر لي وارحمني و تب عليّ إنّك أنت التّوّاب الرّحيم).

3- بر تمام مردم، بخصوص حجّاج مستحبّ مؤكّد است كه به زيارت حرم پيامبر اكرم (ص) و امامان بقيع (عليهم السلام) و حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) بروند. و از امير مؤمنان (ع) روايت شده است كه: حج خود را با زيارت پيامبر خدا (ص) تمام كنيد، زيرا ترك آن جفا مى باشد، و نيز حج خود را با زيارت قبورى كه خداوند متعال حق آنها و زيارت آنها را بر شما ملزم كرده است كامل كنيد و نزد آنها رزق خود را از خداوند بخواهيد.

زيارت پيامبر اكرم (ص)

4- كيفيّت زيارت پيامبر (ص): پس از غسل زيارت، اذن دخول را كه بيان شد بخواند، و از درب جبرئيل وارد شود، و هنگام ورود پاى راست خود را مقدّم بدارد، سپس صد مرتبه (الله اكبر) بگويد، و دو

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 101

ركعت نماز تحيّت مسجد برگزار كند، و سپس به سوى ضريح شريف برود، و آن را با دست بگيرد، و ببوسد و بگويد:

(السلام عليك يا رسول الله، السلام عليك يا نبيّ الله، السلام عليك يا محمّد بن عبد الله، السلام عليك يا خاتم النّبيين، أشهد أنّك قد بلّغت الرّسالة، و أقمت الصّلاة و آتيت الزّكاة، و أمرت بالمعروف و نهثيت عن المنكر، و عبدت الله مخلصا حتّى أتاك اليقين، فصلوات الله عليك و رحمته، و على أهل بيتك الطّاهرين).

سپس نزد ستون

كه از سمت راست ضريح است به طرف قبله بايست، بطورى كه شانه چپ به طرف ضريح و شانه راست به طرف منبر باشد، كه آن بالاى سر حضرت رسول (ص) مى باشد، و بگو:

(أشهد أن لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله، و أشهد أنّك رسول الله و أنّك محمّد بن عبد الله، و أشهد أنك قد بلّغت رسالات ربّك، و نصحت لامتّتك، و جاهدت في سبيل الله و عبدت الله حتّى أتاك اليقين بالحكمة والموعظة الحسنة، و أدّيت الّذى عليك من الحق، و أنّك قد رؤفت بالمؤمنين و غلظت على الكافرين، فبلغ الله بك أفضل شرف محلّ المكرّمين، الحمد لله الّذي استنقذنا بك من الشّرك والضّلالة، اللهمّ فاجعل صلواتك و صلوات ملائكتك المقرّبين و أنبيائك المرسلين و عبادك الصّالحين و أهل السّماوات والأرضين و من سبّح لك يا ربّ العالمين من الاوّلين والآخرين على محمّد عبدك و رسولك و نبيّك و أمينك و نجيّك و حبيبك و صفيّك و خاصّتك و صفوتك و خيرتك من خلقك، اللهمّ أعطه الدّرجة الرّفيعة، و آته الوسيلة من الجنّة، وابعثه مقاماً محموداً يغطبه به الأوّلون والآخرون، اللهمّ إنّك قلت: ولو أنّهم إذ ظلموا أنفسهم جاؤوك فاستغفروا الله واستغفر لهم الرّسول لوجدوا الله توابا رحيما، و إنّى أتيتك مستغفرا تائبا من ذنوبى و إنّى أتوجّه بك إلى الله ربّى و ربّك ليغفر لي ذنوبي).

و اگر حاجتى براى تو باشد پس قبر شريف را پشت سر قرار بده و رو به قبله بايست و دستهاى خود را بالا نما و حاجت خود را بطلب كه انشاء الله برآورده خواهد شد.

زيارت حضرت زهرا (عليها السلام)

5- سپس براى

زيارت حضرت صدّيقه كبرى فاطمه زهرا (عليها السلام) به نزد روضه پيغمبر (ص) برود، و در محلّ قبر آن بانوى معظّمه (صلوات الله عليها) اختلاف است، برخى گفته اند بين قبر و منبر، و گروهى

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 102

گفته اند در خانه اش، و گروهى گفته اند در بقيع مدفون است، و اگر كسى در هر سه جا آن بانوى مكرّمه را زيارت نمايد بهتر است.

و براى زيارت حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) بگو:

(يا ممتحنة، امتحنكِ الله الّذي خلقكِ قبل أن يخلقكِ، فوجدكِ لما امتحنكِ صابرة، و زعمنا أنّا لكِ أولياء و مصدّقون و صابرون لكلّ ما أتانا به أبوكِ، صلّى الله عليه و آله، و أتانا به وصيّه عليه السلام، فإنّا نسألك إن كنّا صدّقناكِ إلا ألحقتنا بتصديقنا لهما، لنبشّر أنفسنا بانّا قد طهرنا بولايتك).

و مستحب است كه اين زيارت را نيز بخواند:

(السلام عليكِ يا بنت رسول الله، السلام عليكِ يا بنت نبىّ الله، السلام عليكِ يا بنت حبيب الله، السلام عليكِ يا بنت خليل الله، السلام عليكِ يا بنت صفي الله، السلام عليكِ يا بنت أمين الله، السلام عليكِ يا بنت خير خلق الله، السلام عليكِ يا بنت أفضل أنبياء الله و رسله و ملائكته، السلام عليكِ يا بنت خير البريّة، السلام عليكِ يا سيّدة نساء العالمين من الأوّلين والآخرين، السلام عليكِ يا يا زوجة ولىّ الله و خير الخلق بعد رسول الله، السلام عليكِ يا امّ الحسن والحسين سيّدي شباب أهل الجنّة، السلام عليكِ أيتها الصّدّيقة الشهيدة، السلام عليك أيّتها الرّضية المرضيّة، السلام عليكِ أيتها الفاضلة الزّكيّة، السلام عليكِ أيتها الحوراء الإنسيّة، السلام عليكِ أيّتها التّقيّة النّقيّة، السلام عليك أيّتها المحدّثة العليمة، السلام عليكِ

أيّتها المظلومة المغصوبة، السلام عليكِ أيتها المضطهدة المقهورة، السلام عليكِ يا فاطمة بنت رسول الله و رحمة الله و بركاته، صلّى الله عليكِ و على روحكِ و بدنكِ، أشهد أنّك مضيت على بيّنة من ربّك، و أنّ من سرّكِ فقد سرّ رسول الله صلّى الله عليه و آله و من جفاك فقد جفا رسول الله صلّى الله عليه و آله، و من آذاكِ فقد آذى رسول الله صلّى الله عليه و آله، و من وصلكِ فقد وصل رسول الله صلّى الله عليه و آله، و من قطعكِ فقد قطع رسول الله صلّى الله عليه و آله، لأنّكِ بضعة منه و روحه الّتي بين جنبيه، كما قال صلّى الله عليه و آله، اشهد الله و رسله و ملائكته أنّي راض عمّن رضيتِ عنه، ساخطٌ على من سخطتِ عليه، متبرّءٌ ممّن تبرّأت منه، موال لمن واليت، معاد لمن عاديت، مبغض لمن أبغضت، محبٌّ لمن أحببت، و كفى بالله شهيداً و حسيباً و جازياً و مثيباً).

زيارت ائمه بقيع (عليهم السلام)

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 103

6- زيارت ائمه بقيع (عليهم السلام) يعنى امام مجتبى (ع) و امام سجّاد (ع) و امام باقر (ع) و امام صادق (ع).

هنگامى كه مى خواهى آن امامان بزرگوار را زيارت نمائى، آداب زيارت از غسل و طهارت و پوشيدن لباسهاى پاك و تميز و عطر زدن را بجا آور، و همان اذن دخول را كه قبلا ذكر كرديم بخوان سپس بگو:

(يا مواليّ يا أبناء رسول الله، عبدكم وابن أمتكم، الذّليل بين أيديكم، والمضعف فى علوّ قدركم، والمعترف بحقّكم، جائكم مستجيرا بكم، قاصدا إلى حرمكم، متقرّبا إلى مقامكم، متوسّلا إلى الله تعالى بكم، ءأدخل يا موالي ءأدخل يا

أولياء الله، ءأدخل يا ملائكة الله المحدقين بهذا الحرم المقيمين بهذا المشهد).

و سپس با خشوع و خضوع و رقّت قلب داخل بقيع شو و بخوان:

الله أكبرُ كبيرا والحمد لله كثيرا، و سبحان الله بكرة و أصيلًا، والحمد لله، الفرد الصّمد، الماجد الاحد، المتفضّل المنّان، المتطوّل الحنّان، الّذى منّ بطوله، و سهّل زيارة ساداتي بإحسانه، ولم يجعلني عن زيارتهم ممنوعاً بل تطوّل و منح).

و سپس به قبر شريف آنان نزديك شو، و پشت به قبله بايست و بخوان:

(السلام عليكم أئمّة الهدى، السلام عليكم أهل التّقوى، السلام عليكم أيّها الحجج على أهل الدّنيا، السلام عليكم أيّها القوّام في البريّة بالقسط، السلام عليكم أهل الصّفوة، السلام عليكم آل رسول الله، السلام عليكم أهلَ النّجوى، أشهد أنّكم قد بلّغتم و نصحتم و صبرتم في ذات الله و كذّبتم و أسيى ء إليكم فغفرتم، و أشهد أنّكم الائمّة الرّاشدون المهتدون، و أنّ طاعتكم مفروضة، و أنّ قولكم الصّدق، و أنّكم دعوتم فلم تجابوا، و أمرتم فلم تطاعوا، و أنّكم دعائم الدّين و أركان الأرض، لم تزالوا بعين الله، ينسخكم من أصلاب كلّ مطهّر، و ينقلكم من أرحام المطهّرات، لم تدنّسكم الجاهليّة الجهلاء، و لم تشرك فيكم فتن الأهواء، طبتم و طاب منبتكم، منّ بكم علينا ديّان الدّين، فجعلكم فى بيوت أذن الله أن ترفع و يذكر فيها اسمه، و جعل صلاتنا عليكم رحمة لنا و كفّارة لذنوبنا، إذ اختاركم الله لنا، و طيّب خلقنا بما منّ علينا من ولايتكم، و كنّا عنده مسمّين بعلمكم، معترفين بتصديقنا إيّاكم، و هذا مقام من أسرف و أخطأ واستكان و أقرّ بما جنى و رجى بمقامه الخلاص، و أن يستنقذوه بكم مستنقذ الهلكى من الرّدى،

فكونوا لي شفعاء، فقد وفدت إليكم، إذ رغب عنكم أهل الدّنيا واتّخذوا آيات الله هزوا واستكبروا عنها، يا من هو قائم لا يسهو و دائم لا يلهو و محيط بكل شي ء، لك المنّ بما وفقتني و عرّفتني بما أقمتني عليه، إذ صدّ عنه عبادك، و جهلوا معرفته واستخفّوا بحقّه، و مالوا إلى سواه،

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 104

فكانت المنّة منك عليّ، مع أقوام خصصتهم بما خصصتني به، فلك الحمد إذ كنت عندك في مقامي هذا، مذكوراً مكتوباً، فلا تحرمني ما رجوت، ولا تخيّبني فيما دعوت، بحرمة محمّد و آله الطّاهرين، و صلّى الله على محمّد و آل محمّد).

و سپس هر آنچه مى خواهى دعا كن.

مرحوم شيح طوسى (ره) در تهذيب فرموده است: و سپس هشت ركعت نماز زيارت بخوان، براى هر امام (ع) دو ركعت.

زيارت ابراهيم فرزند پيامبر (ص)

7- زيارت حضرت ابراهيم فرزند حضرت رسول اكرم (ص)

(السلام على رسول الله، السلام على نبيّ الله، السلام على حبيب الله، السلام على صفيّ الله، السلام على نجيّ الله، السلام على محمّد بن عبد الله سيّد الانبياء و خاتم المرسلين و خيرة الله من خلقه في أرضه و سمائه، السلام على جميع أنبيائه و رسله، السلام على الشّهداء والسّعداء والصّالحين، السلام علينا و على عباد الله الصّالحين، السلام عليك أيّتها الرّوح الزّاكية، السلام عليك أيّتها النّفس الشّريفة، السلام عليك أيّتها السّلالة الطّاهرة، السلام عليك أيّتها النّسمة الزّاكية، السلام عليك يا بن خيرالورى، السلام عليك يابن النّبىّ المجتبى، السلام عليك يابن المبعوث إلى كافّة الورى، السلام عليك يابن البشير النّذير، السلام عليك يابن السّراج المنير، السلام عليك يابن المؤيد بالقرآن، السلام عليك يابن المرسل إلى الإنس والجانّ، السلام عليك يابن صاحب الرّاية

والعلامة، السلام عليك يابن الشّفيع يوم القيامة، السلام عليك يابن من حباه الله بالكرامة، السلام عليك و رحمة الله و بركاته، أشهد أنّك قد اختار الله لك دار إنعامه، قبل أن يكتب عليك أحكامه أو يكلّفك حلاله و حرامه، فنقلك إليه طيّبا زاكيا مرضيّا طاهراً من كلّ نجس، مقدّساً من كلّ دَنَسِ، و بوّءك جنّة الماوى، و رفعك إلى الدّرجات العلى، و صلّى الله عليك صلاةً تقرّ بها عين رسوله، و تبلّغه أكبر مأموله، اللهمّ اجعل أفضل صلواتك و أزكاها، و أنمى بركاتك و أوفاها، على رسولك و نبيّك و خيرتك من خلقك محمّد خاتم النّبيين، و على من نسل من أولاده الطّيّبين، و على من خلّف من عترته الطّاهرين، برحمتك يا أرحم الرّاحمين، اللهمّ إنّى أسئلك بحقّ محمّد صفيّك، و إبراهيم نجل نبيّك، أن تجعل سعيي بهم مشكوراً، و ذنبي بهم مغفوراً، و حياتي بهم سعيدة، و عاقبتي بهم حميدة، و حوائجي بهم مقضيةً، و أفعالي بهم مرضيّة، و اموري بهم

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 105

مسعودةً، و شئوني بهم محمودةً، اللهمّ وأحسن لي التوفيق، ونفِّس عنّي كلّ همّ وضيق، اللهمّ جنّبني عقابك، و امنحني ثوابك، و أسكنّي جنانك، وارزقني رضوانك و أمانك، و أشرك لي في صالح دعائي والديّ و ولدي و جميع المؤمنين والمؤمنات الأحياء منهم والأموات، إنّك وليّ الباقيات الصّالحات، آمين ربّ العالمين).

و سپس دو ركعت نماز مى خوانى و دعا مى كنى.

زيارت فاطمه بنت اسد (عليها السلام)

8- زيارت حضرت فاطمه بنت اسد (عليها السلام) مادر حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام):

(السلام على نبىّ الله، السلام على رسول الله، السلام على محمّد سيّد المرسلين، السلام على محمّد سيّد الأولين، السلام على محمّد سيّد الآخرين، السلام على من بعثه الله

رحمةً للعالمين، السلام عليك أيّها النّبيّ و رحمة الله و بركاته، السلام على فاطمة بنت أسد الهاشميّة، السلام عليكِ أيّتها الصّدّيقة المرضيّة، السلام عليكِ أيّتها التّقيّة النّقيّة، السلام عليكِ أيّتها الكريمة الرّضيّة، السلام عليكِ يا كافلة محمّد خاتم النّبيين، السلام عليكِ يا والدة سيّد الوصيّين، السلام عليكِ يا من ظهرت شفقتها على رسول الله خاتم النّبيين، السلام عليكِ يا من تربيتها لوليّ الله الأمين، السلام عليكِ و على روحك و بدنكِ الطّاهر، السلام عليكِ و على ولدكِ و رحمة الله و بركاته، أشهد أنّك أحسنت الكفالة، و أدّيت الأمانة، واجتهدتِ فى مرضاة الله، و بالغتِ فى حفظ رسول الله، عارفة بحقّه، مؤمنة بصدقه، معترفة بنبوّته، مستبصرة بنعمته، كافلة بتربيته، مشفقة على نفسه، واقفة على خدمته، مختارة رضاه، و أشهد أنّكِ مضيت على الايمان، والتّمسك بأشرف الأديان، راضية مرضيّة، طاهرة زكيّة، تقيّة نقيّة، فرضي الله عنكِ و أرضاكِ، و جعل الجنّة منزلكِ و مأواكِ، اللهمّ صلّ على محمّد و آل محمّد، و أنفعني بزيارتها، و ثبّتني على محبّتها، ولا تحرمني شفاعتها و شفاعة الائمّة من ذرّيّتها، وارزقني مرافقتها، واحشرني معها و مع أولادها الطّاهرين، اللهم لا تجعله آخر العهد من زيارتي إيّاها، وارزقني العود إليها أبداً ما أبقيتني، و إذا توفّيتني فاحشرني في زمرتها، و أدخلني في شفاعتها، برحمتك يا أرحم الرّاحمين، اللهمّ بحقّها عندك و منزلتها لديك، إغفر لي ولوالديّ ولجميع المؤمنين والمؤمنات، و آتنا في الدّنيا حسنة و في الآخرة حسنة وقنا برحمتك عذاب النّار).

و سپس دو ركعت نماز مى خوانى و دعا مى كنى.

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 106

9- زيارت حضرت حمزه (ع)

زيارت حضرت حمزه (عليه السلام) در احد: (السلام عليك يا عمّ رسول الله، صلّى الله

عليه و آله، السلام عليك يا خير الشّهداء، السلام عليك يا أسد الله و أسد رسوله، أشهد أنّك قد جاهدت في الله عزّ و جلّ، وجدت بنفسك، و نصحت رسول الله صلّى الله عليه و آله، و كنت فيما عند الله سبحانه راغباً، بأبي أنت و امّي، أتيتك، متقرّباً إلى رسول الله صلّى الله عليه و آله بذلك، راغباً إليك في الشّفاعة، أبتغي بزيارتك خلاص نفسي، متعوّذاً بك من نارٍ استحقّها مثلي، بما جنيت على نفسي، هارباً من ذنوبي الّتي احتطبتها على ظهري، فزعاً إليك رجاء رحمة ربّي، أتيتك من شقّة بعيدة طالباً فكاك رقبتي من النّار، و قد أوقرت ظهري ذنوبي، و أتيت ما أسخط ربّي، ولم أجد أحدا أفزع إليه خيراً لي منكم أهل بيت الرّحمة، فكن لي شفيعاً يوم فقري و حاجتي، فقد سرت إليك محزوناً و أتيتك مكروباً و سكبت عبرتي عندك باكياً، و صرت إليك مفرداً، و أنت ممّن أمرني الله بصلته، و حثّني على برّه، و دلّني على فضله، و هداني لحبّه، و رغّبني في الوفادة إليه، و ألهمني طلب الحوائج عنده، أنتم أهل بيت لا يشقى من تولّاكم، ولا يخيب من أتاكم، ولا يخسر من يهواكم، ولا يسعد من عاداكم).

سپس دو ركعت نماز مى گذارى، و اين دعا را مى خوانى:

(اللهمّ صلّ على محمّد و آل محمّدٍ، اللهمّ إنّي تعرّضتُ لرحمتك، بلزومي لقبر عمّ نبيّك صلّى الله عليه و آله، ليجيرني من نقمتك، في يوم تكثر فيه الأصوات، و تشغل كلّ نفس بما قدّمت، و تجادل عن نفسها، فإن ترحمني اليوم فلا خوفٌ عليّ ولا حزن، و إن تعاقب فمولى له القدرة على عبده، ولا تخيّبني بعد اليوم، ولا تصرفني

بغير حاجتي، فقد لصقت بقبر عمّ نبيّكَ و تقرّبت به إليك، ابتغاء مرضاتك، و رجاء رحمتك، فتقبّل منّي، وعد بحلمك على جهلي، و برأفتك على جناية نفسي، فقد عظم جرمي، و ما أخاف أن تظلمني، و لكن أخاف سوء الحساب، فانظر اليوم تقلّبي على قبر عمّ نبيّك، فبهما فكّني من النّار، ولا تخيّب سعيي، ولا يهوننّ عليك ابتهالي، ولا تحجبنّ عنك صوتي، ولا تقلبني بغير حوائجي، يا غياث كلّ مكروب و محزون، و يا مفرّجاً عن الملهوف الحيران الغريق المشرف على الهلكة، فصلّ على محمّد و آل محمّد، وانظر إليّ نظرة لا أشقى بعدها أبداً وارحم تضرّعي و عبرتي وانفرادي، فقد رجوت رضاك، و تحرّيت الخير الّذي لا يعطيه أحد سواك، فلا تردّ أملي، اللهم إن تعاقب فمولى له القدرة على عبده، و جزائه بسوء فعله، فلا أخيبنّ اليوم، ولا تصرفني بغير حاجتي، ولا تخيّبنّ شخوصي و وفادتي، فقد أنفدت نفقتي، و أتعبت بدني، و قطعت المفازات، و خلّفت الأهل

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 107

والمال و ما خوّلتني، و آثرت ما عندك على نفسي، و لذت بقبر عمّ نبيّك صلّى الله عليه و آله، و تقرّبت به ابتغاء مرضاتك، فعد بحلمك على جهلي، و برأفتك على ذنبي، فقد عظم جرمي، برحمتك يا كريم يا كريم).

زيارت شهداى احد

10- زيارت شهداى احد رضوان الله تعالى عليهم:

(السلام على رسول الله، السلام على نبيّ الله، السلام على محمّد بن عبد الله، السلام على أهل بيته الطّاهرين، السلام عليكم أيّها الشّهداء المؤمنون، السلام عليكم يا أهل بيت الإيمان والتّوحيد، السلام عليكم يا أنصار دين الله و أنصار رسوله، عليه و آله السلام، سلام عليكم بما صبرتم فنعم عقبى الدّار، أشهد

أن الله اختاركم لدينه، واصطفاكم لرسوله، و أشهد أنّكم قد جاهدتم في الله حقّ جهاده، و ذببتم عن دين الله و عن نبيّه، و جدتم بأنفسكم دونه، و أشهد أنّكم قتلتم على منهاج رسول الله، فجزاكم الله عن نبيّه و عن الإسلام و أهله أفضل الجزاء، و عرّفنا وجوهكم في محلّ رضوانه و موضع إكرامه، مع النّبيّين والصّدّيقين والشهداء والصّالحين، و حسن اولئك رفيقا، أشهد أنّكم حزب الله من حاربكم فقد حارب الله، وأنكم لمن المقرّبين الفائزين، الّذين هم أحياء عند ربّهم يرزقون، فعلى من قتلكم لعنة الله والملائكة والنّاس أجمعين، أتيتكم يا أهل التّوحيد زائرا، و بحقّكم عارفا، و بزيارتكم إلى الله متقرّبا، و بما سبق من شريف الأعمال و مرضيّ الافعال عالما، فعليكم سلام الله و رحمته و بركاته، و على من قتلكم لعنة الله و غضبه و سخطه، اللهمّ انفعني بزيارتهم، و ثبّتني على قصدهم، و توفّني على ما توفّيتهم عليه، واجمع بيني و بينهم في مستقرّ دار رحمتك، أشهد أنّكُمْ لنا فرط و نحن بكم لاحقون).

اعمال شب عرفه

توبه در شب عرفه مقبول و دعا مستجاب مى باشد و زيارت امام حسين (ع) ثواب بسيار زياد دارد، و مستحب است اين دعا را در شب عرفه بخواند:

(اللهمّ يا شاهد كلّ نجوى، و موضع كلّ شكوى، و عالم كلّ خفيّة، و منتهى كلّ حاجة، يا مبتدئا بالنّعم على العباد، يا كريم العفو، يا حسن التّجاوز، يا جواد، يا من لا يوارى منه ليل داج، ولا بحرٌ عجاج، ولا سماءٌ ذات أبراج، ولا ظلم ذات ارتتاج، يا من الظلمة عنده ضياءٌ، أسألك بنور وجهك الكريم، الّذي تجلّيت به للجبل

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 108

فجعلته دكّا و

خرّ موسى صعقاً، و باسمك الّذي رفعت به السّماوات بلا عمد وسطحت به الارض على وجه ماء جمد، و باسمك المخزون المكنون، المكتوب الطّاهر الّذي إذا دعيت به أجبت، و إذا سئلت به أعطيت، و باسمك السّبّوح القدّوس البرهان الّذي هو نورٌ على كلّ نور، و نورٌ من نور، يضي ء منه كلّ نور، اذا بلغ الارض انشقّت، و اذا بلغ السّماوات فتحت، و إذا بلغ العرش اهتزّ، و باسمك الّذي ترتعد منه فرائص ملائكتك، و أسألك بحقّ جبرئيل و ميكائيل و إسرافيل، و بحق محمد المصطفى صلّى الله عليه و آله و على جميع الأنبياء و جميع الملائكة، و بالإسم الّذي مشى به الخضر على قلل الماء، كما مشى به على جدد الارض، و باسمك الّذي فلقت به البحر لموسى، وأغرقت فرعون و قومه، و أنجيت به موسى بن عمران و من معه، و باسمك الّذي دعاك به موسى بن عمران من جانب الطّور الايمن، فاستجبت له و ألقيت عليه محبّة منك، و باسمك الّذي به أحيى عيسى بن مريم الموتى، و تكلّم في المهد صبياً، و أبرء الاكمه والابرص بإذنك، و باسمك الّذي دعاك به حملة عرشك و جبرئيل و ميكائيل و إسرافيل و حبيبك محمّد صلّى الله عليه و آله، و ملائكتك المقرّبون و أنبياؤك المرسلون و عبادك الصّالحون، من أهل السّماوات والأرضين، و باسمك الّذي دعاك به ذوالنّون، إذ ذهب مغاضباً فظنّ أن لن تقدر عليه، فنادى في الظّلمات أن لا إله إلّا أنت، سبحانك إنّي كنت من الظّالمين، فاستجبت له و نجّيته من الغمّ و كذلك تنجي المؤمنين، و باسمك العظيم الّذي دعاك به داود، و خرّ لك ساجداً فغفرت له ذنبه،

و باسمك الّذي دعتك به آسية امرأة فرعون، إذ قالت ربّ ابن لي عندك بيتاً في الجنّة و نجّني من فرعون و عمله و نجّني من القوم الظّالمين، فاستجبت لها دعاءها، و باسمك الّذي دعاك به أيوب إذ حلّ به البلاء، فعافيته و آتيته أهله، و مثلهم معهم رحمةً من عندك و ذكرى للعابدين، و باسمك الّذي دعاك به يعقوب فرددت عليه بصره و قرّة عينه يوسف و جمعت شمله، و باسمك الّذي دعاك به سليمان فوهبت له ملكاً لا ينبغي لأحد من بعده إنّك أنت الوهّاب، و باسمك الّذي سخّرت به البراق لمحمّد صلّى الله عليه و آله وسلّم، إذ قال تعالى: سبحان الّذي أسرى بعبده ليلًا من المسجد الحرام الى المسجد الأقصى، و قوله: سبحانه الّذي سخّر لنا هذا و ما كنّا له مقرنين و إنا إلى ربّنا لمنقلبون، و باسمك الّذي تنزّل به جبرئيل على محمّد صلّى الله عليه و آله، و باسمك الّذي دعاك به آدم فغفرت له ذنبه و أسكنته جنّتك، و أسألك بحقّ القرآن العظيم، و بحقّ محمّد خاتم النّبييّن، و بحقّ إبراهيم، و بحقّ فصلك يوم القضاء، و بحقّ الموازين إذا نصبت، والصّحف إذا نشرت، و بحقّ القلم و ما جرى، واللّوح و ما أحصى، و بحقّ الإسم الّذي كتبته على سرادق العرش، قبل خلقك الخلق والدّنيا والشّمس والقمر بألفى عام، و أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، و أن محمّداً

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 109

عبده و رسوله، و أسألك باسمك في المخزون في خزائنك الّذي استأثرت به في علم الغيب عندك، لم يظهر عليه أحدٌ من خلقك، لا ملك مقرّب ولا نبي

مرسل ولا عبد مصطفى، و أسألك باسمك الّذي شققت به البحار، و قامت به الجبال، واختلف به اللّيل والنار، و بحقّ السّبع المثاني والقرآن العظيم، و بحقّ الكرام الكاتبين، و بحقّ طه و يس، و كهيعص، و حمعسق، و بحقّ توراة موسى، و إنجيل عيسى، و زبور داود، و فرقان محمّد صلّى الله عليه و آله و على جميع الرّسل، و بآهيّا شراهيّا، اللهمّ إنّي أسئلك بحقّ تلك المناجات الّتي كانت بينك و بين موسى بن عمران فوق جبل طور سيناء، وأسألك باسم الذي علّمته ملك الموت لقبض الأرواح، و أسألك باسمك الّذي كتب على ورق الزّيتون، فخضعت النّيران لتلك الورقة، فقلت يا نار كوني برداً و سلاماً، و أسألك باسمك الّذي كتبته على سرادق المجد والكرامة، يا من لا يحفيه سائل، ولا ينقصه نائل، يا من به يستغاث و إليه يلجأ، أسئلك بمعاقد العزّ من عرشك، و منتهى الرّحمة من كتابك، و باسمك الأعظم وجدّك الأعلى، و كلمات التّامّات العلى، اللهمّ ربّ الرّياح و ما ذرت، والسّماء و ما أظلّت، والأرض و ما أقلّت، والشّياطين و ما أظلّت، والبحار و ما جرت، و بحقّ كلّ حق هو عليك حق، و بحقّ الملائكة المقرّبين، والرّوحانيّين والكرّوبييّن، والمسبّحين لك باللّيل والنّهار لا يفترون، و بحقّ إبراهيم خليلك، و بحقّ كلّ ولى يناديك بين الصّفا والمروة، و تستجيب له دعاءه، يا مجيب أسألك بحقّ هذه الأسماء و بهذه الدّعوات، أن تغفر لنا ما قدّمنا و ما أخرّنا و ما أسررنا وما أعلنا و ما أبدينا و ما أخفينا و ما أنت أعلم به منّا، إنّك على كلّ شي ء قديرٌ برحمتك يا أرحم الرّاحمين، يا حافظ كلّ غريب،

يا مونس كلّ وحيد، يا قوّة كلّ ضعيف، يا ناصر كلّ مظلوم، يا رازق كلّ محروم، يا مؤنس كلّ مستوحش، يا صاحب كلّ مسافر، يا عماد كلّ حاضر، يا غافر كلّ ذنب و خطيئة، يا غياث المستغيثين، يا صريخ المستصرخين، يا كاشف كرب المكروبين، يا فارج همّ المهمومين، يا بديع السّماوات والارضين، يا منتهى غاية الطّالبين، يا مجيب دعوة المضطرّين، يا أرحم الرّاحمين، يا ربّ العالمين، يا ديّام يوم الدّين، يا أجود الاجودين، يا أكرم الاكرمين، يا أسمع السّامعين، يا أبصر النّاظرين، يا أقدر القادرين، اغفر لي الذّنوب الّتي تغيّر النّعم، واغفر لي الذّنوب الّتي تورث النّدم، واغفر لي الذّنوب الّتي تورث السّقم واغفر لي الذّنوب الّتي تهتك العصم، واغفر لي الذّنوب الّتي تردّ الدّعاء، واغفر لي الذّنوب الّتي تحبس قطر السّماء، واغفر لي الذّنوب الّتي تعجّل الفناء، واغفر لي الذّنوب الّتي تجلب الشّقاء، واغفر لي الذّنوب الّتي تظلم الهواء، واغفر لي الذّنوب الّتي تكشف الغطاء، واغفر لي الذّنوب الّتي لا يغفرها غيرك يا الله، واحمل عنّي كلّ تبعة لأحد من خلقك، واجعل لي من أمري فرجاً و مخرجاً و يسراً، و أنزل يقينك في صدري، و رجاءك في قلبي، حتّى لا

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 110

أرجو غيرك، اللهمّ احفظني و عافني في مقامي، واصحبني في ليلي و نهاري و من بين يديّ و من خلفي و عن يميني و عن شمالي و من فوقي و من تحتي، و يسّر لي السّبيل و أحسن لي التيسير، ولا تخذلني في العسير، واهدني يا خير دليل، ولا تكلني إلى نفسي في الامور، و لقّني كلّ سرور، واقلبني إلى أهلى بالفلاح والنّجاح، محبوراً في العاجل والآجل، إنّكَ

على كلّ شى ء قديرٌ، وارزقني من فضلك و أوسع عليّ من طيّبات رزقك، واستعملني في طاعتك، وأجرني من عذابك و نارك، واقلبني إذا توفّيتني إلى جنَّتك برحمتك، اللهمّ إنّي أعوذ بك من زوال نعمتك، ومن تحويل عافيتك و من حلول نقمتك، و من نزول عذابك، و أعوذ بك من جهد البلاء، و درك الشّقاء، و من سوء القضاء، و شماتة الأعداء، و من شرّ ما ينزل من السّماء، و من شرّ ما في الكتاب المنزل، اللهمّ لا تجعلني من الاشرار ولا من أصحاب النّار، ولا تحرمني صحبة الأخيار، و أحيني حياة طيّبة، و توفّني وفاة طيّبة تلحقني بالأبرار، وارزقني مرافقة الانبياء في مقعد صدق عند مليك مقتدر، اللهمّ لك الحمد على حسن بلائك و صنعك، و لك الحمد على الإسلام واتّباع السّنة، يا ربّ كما هديتهم لدينك و علّمتهم كتابك فاهدنا و علّمنا، و لك الحمد على حسن بلائك و صنعك عندي خاصّة كما خلقتني، فأحسنت خلقي، و علّمتني فأحسنت تعليمي، و هديتني فأحسنت هدايتي، فلك الحمد على انعامك عليّ، قديماً و حديثاً، فكم من كرب يا سيّدى قد فرجته، و كم من هم يا سيّدى قد كشفته، و كم من بلاء يا سيّدى قد صرفته، و كم من عيب يا سيّدى قد سترته، فلك الحمد على كلّ حال، في كلّ مثوى و زمان، و منقلب و مقام، و على هذه الحال و كلّ حال، اللهمّ اجعلني من أفضل عبادك نصيباً في هذا اليوم، من خير تقسمه، أو ضرّ تكشفه، أو سوء تصرفه، أو بلاء تدفعه، أو خير تسوقه، أو رحمة تنشرها، أو عافية تلبسُها، فانّك على كلّ شي ء قديرٌ، و بيدك خزائن السّماوات والارض، و

أنت الواحد الكريم المعطي، الّذي لا يردّ سائلهُ، ولا يخيّب آملهُ ولا ينقص نائلهُ، ولا ينفد ما عنده، بل يزداد كثرةً و طيباً، و عطاءً وجوداً، وارزقني من خزائنك الّتي لا تفنى، و من رحمتك الواسعة، إنّ عطاءك لم يكن محظوراً، و أنت على كلّ شي ء قديرٌ، برحمتك يا أرحم الرّاحمين).

اعمال روز عرفه

1- غسل

2- زيارت حضرت امام حسين (ع)، و همچنين دعاى آن حضرت در روز عرفه، و دعاى امام زين العابدين (ع).

رساله مناسك حج (طبع جديد)، ص: 111

3- بعد از نماز عصر، دو ركعت نماز زير آسمان بجا آورد، و سپس به گناهان خود اعتراف كند، و از خدا آمرزش بخواهد كه هم ثواب عرفه را بدست آورد، و هم گناهانش آمرزيده شود.

و مرحوم كفعمى روايت مى كند كه پس از نماز عصر، دو ركعت نماز بگذارد در ركعت اول بعد از حمد سوره توحيد و در ركعت دوم سوره (قل يا ايّها الكافرون) بخواند. و سپس چهار ركعت ديگر بجا آورد در هر ركعت يك حمد و سوره توحيد پنجاه مرتبه بخواند. و اين همان نماز اميرالمؤمنين (ع) است، و سپس اين دعا را كه مرحوم ابن طاوس از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده بخواند:

(سبحان الّذي في السّماء عرشه، سبحان الّذي في الارض حكمه، سبحان الّذي في القبور قضاؤه، سبحان الّذي في البحر سبيله، سبحان الّذب في النّار سلطانه، سبحان الّذي في الجنّة رحمته، سبحان الّذي في القيامة عدله، سبحان الّذي رفع السّماء، سبحان الّذي بسط الارض، سبحان الّذي لا ملجأ ولا منجا منه إلا إليه).

سپس صد مرتبه بگويد: (سبحان الله والحمد لله ولا إله إلّا الله و الله أكبر)، و سوره توحيد را صد

مرتبه، و (آية الكرسى) را صد مرتبه بخواند، و صد مرتبه صلوات بر محمّد و آل محمّد (عليهم السلام) بفرستد و بگويد:

(لا إله إلّا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، يحيي و يميت، و يميت و يحيي، و هو حيّ لا يموت، بيده الخير و هو على كلّ شي ء قدير) ده مرتبه.

(أستغفر الله الّذي لا إله إلّا هو الحيّ القيّوم و أتوب إليه) ده مرتبه. (يا الله) ده مرتبه. (يا رحمن) ده مرتبه. (يا رحيم) ده مرتبه. (يا بديع السّماوات والارض، يا ذا الجلال والإكرام) ده مرتبه. (يا حيّ يا قيّوم) ده مرتبه. (يا حنّان يا منّان) ده مرتبه. (يا لا إله إلّا أنت) ده مرتبه. (آمين) ده مرتبه.

سپس بگويد:

(اللهمّ إنّي أسألك يا من هو أقرب إليّ من حبل الوريد، يا من يحول بين المرء و قلبه، يا من هو بالمنظر الأعلى و بالافق المبين، يا من هو الرّحمن على العرش استوى، يا من ليس كمثله شي ء و هو السّميع البصير، أسألك أن تصلّي على محمّد و آل محمّد).

و حاجتهاى خود را از خداوند بخواهد، كه انشاء الله برآورده مى شود.

سبحان ربّك ربّ العزّة عمّا يصفون، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين، وصلّى الله على محمد و آله الطّيبين الطاهرين.

قم المقدسة محمد الشيرازي

3

1 حسينى شيرازى،محمد، رساله مناسك حجّ (طبع جديد)، 1جلد.

2 حسينى شيرازى،محمد، رساله مناسك حجّ (طبع جديد)، 1جلد.

3 حسينى شيرازى،محمد، رساله مناسك حجّ (طبع جديد)، 1جلد.

--------------- ------------------------------------------------------------ --------------- ------------------------------------------------------------

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109